تفاوت ایقاع با قرارداد

ابراء چیست ؟
ابراء چیست ؟ یکی از اسباب سقوط تعهدات قراردادی و غیر قراردادی ابراء می باشد ، ابراء یک عمل حقوقی است که به صورت ایقاع یعنی یک طرفه واقع می گردد و تنها به اراده ابراء کننده بستگی دارد . پیشنهاد می گردد در تمامی اعمال و اقداماتی که دارای آثار حقوقی می باشند از دانش حقوقی و تجربه وکیل پایه یک دادگستری در زمینه مربوطه بهره مند شوید .
ابراء عمل حقوقی یک طرفه است
همانطور که گفته شد ابراء یک عمل حقوقی از نوع ایقاع است که موجب سقوط حق دینی ابراء کننده می شود ابراء ایقاع تبعی است و اعتبار آن تابع وجود دین می باشد به همین دلیل ابراء قبل از ایجاد دین یا پس از سقوط دین به دلایل دیگر باطل می باشد البته قابل ذکر است که ابرا از دینی که سبب آن ایجاد شده است صحیح می باشد برای مثال چنانچه زنی نفقه شش ماهه آینده خود را ابرا نماید چون سبب این دین که همان رابطه زوجیت است وجود دارد ابرا صحیح می باشد .
موضوع ابراء
موضوع ابرا مال کلی مثل دریافت پول می باشد لذا چنانچه در موردی موضوع تعهد برای مثال تسلیم مال معین باشد ابراء در این موارد به معنای اذن در تصرف است و تعهد زمانی ساقط می شود که متعهد له از حق مالکیت خود اعراض نماید یا آن مال را به متعهد منتقل نماید .
فرق ابراء با بخشش طلب چیست ؟
بخشش طلب به مدیون از اقسام هبه است نه ابراء و اثر آن جابجایی حق است و نه اسقاط آن ، این تفکیک دارای چند فایده به شرح ذیل است :
- تحقق بخشش طلب بر خلاف ابراء منوط به قبول مدیون است چرا که هبه عقد و ابراء ایقاع است .
- چنانچه چند نفر به صورت تضامنی مدیون دینی باشند اگر طلبکار دین را حتی نسبت به یکی از مدیونین ابراء نماید دین به طور کلی ساقط می گردد لیکن چنانچه پرداخت دین را نسبت به یکی از مدیونین ( به جز مسئول نهایی ) ببخشد به عبارت دیگر هبه نماید ، آن شخص قائم مقام طلبکار محسوب شده و می تواند به سایر مسئولین پرداخت دین مراجعه نماید .
- ابراء قابل رجوع نیست یعنی ابراء کننده راهی برای بازگشت طلبش ندارد ولی در بخشش طلب ، چون هبه محسوب می شود تحت شرایطی امکان رجوع وجود دارد .
شرط عوض در ابراء
ابراء به دو شکل معوض و غیر معوض صورت می گیرد ، در ابراء غیرمعوض ابراء کننده در مقابل ابراء خود چیزی از مدیون دریافت نمی کند اما در ابراء معوض در قبال ابراء خود عوض دریافت می کند ، این شرط عوض صحیح است و ماهیت ابراء را عوض نمی کند ولی به دلیل آنکه برای مدیون دارای آثار و مسئولیت است شرط نیاز به قبول دارد . لازم به ذکر است چنانچه شرط به گونه ای باشد که جنبه اصلی پیدا کند ، آنچه رخ می دهد تبدیل تعهد است ونه ابرا .
علم به میزان دین
در ابراء نیازی نیست ابراء کننده از میزان دقیق دین اطلاع داشته باشد بنابراین اصطلاحاً می گویند علم اجمالی به موضوع کافی است چرا که هدف از ابرا ، ارفاق و احسان است .
خوانندگان گرامی می توانند جهت اطلاعات بیشتر و اخذ مشاوره حقوقی تخصصی در زمینه ابراء ، هبه ، تبدیل تعهد و … با نگارنده این مطلب امید شاه مرادی وکیل پایه یک دادگستری تماس حاصل نمایند .
آنچه در مورد تفاوت فسخ، تفاسخ و انفساخ باید بدانید
انحلال قهری است بدین معنا که عقد، بدون نیاز به عمل حقوقی اضافی، خود به خود از بین میرود و حق انتخاب برای طرفین یا دادگاه باقی نمیماند. یعنی بدون اراده ی طرفین عقد منحل میشود. پس قهری بودن انحلال، منافاتی با ارادی بودن سبب آن ندارد، مثلاً ممکن است طرفین قبلاً تراضی کنند که سه ماه بعد عقد خود به خود، منفسخ شود.
انفساخ عقد را به اعتبار نقشی که اراده در آن دارد به سه گروه تقسیم میکنند.
۱) انفساخی که به طور مستقیم ناشی از اراده صریح طرفین عقد است، مانند اجارهای که پس از پایان مدت یک سال خود به خود از بین برود.
۲) انفساخی که ناشی از حکم قانون گذار است، اما به گونهای است که قانون گذار، اراده ضمنی و مفروض طرفین عقد را اجرا میکند، مثل تلف مبیع قبل از قبض، موضوع ماده ۳۸۷ قانون مدنی که اگر مبیع قبل از قبض تلف شود عقد فسخ میشود، این فسخ– انفساخ ناشی از اراده ضمنی طرفین است که اگر مبیع از بین رفت، دیگر تعهد از بین میرود.
۳) انفساخی که ناشی از حکم قانون گذار است، اما هدف آن تأمین پایگاه اراده و تراضی است، مانند انحلال همه قراردادهای جایز در صورت فوت یا حجر یکی از متعاقدین.
اقاله در اصطلاح برانداختن و به هم زدن معامله است. با تراضی و سازش طرفین معامله و به جهت این که رضایت طرفین در آن شرط است از آن به تفاسخ و تقایل نیز تعبیر شده است.
اقاله فقط در عقود لازم قابل اجراست. عقد لازم عقدی است لازم الاجرا که طرفین نمی توانند به دلخواه خود آن را فسخ و از بین ببرند.
در واقع اقاله را برای عقد جایز نمی توان اجرا کرد. عقد جایز عقدی است که طرفین هر وقت بخواهند میتوانند آن را منحل کنند. اقاله راه حلی است برای انحلال ناپذیری عقود لازم، در تعریف اقاله قانونگذار عنوان داشته اقاله(تراضی دو طرف عقد لازم برای انحلال آن) یا بر هم زدن عقد لازم با توافق طرفین است.
فسخ که به آن انحلال ارادی قرارداد نیز گفته میشود، در اصطلاح حقوقی عبارت است از پایان دادن حقوقی به قرار داد به وسیله یکی از دو طرف قرارداد یا شخص ثالث.
فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی یکی از مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها است.
بحث فسخ قرارداد، اختصاص به عقود لازم دارد، چراکه در عقود جایز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان که اراده کند، عقد را بر هم زند.
فسخ، انشای یک طرفه انحلال قرارداد و تعهد است و مانند ابراء نوعی ایقاع است، یعنی این که یک طرف به طور مستقل میتواند حق فسخ خود را اعمال کند، بدون این که نیازی به رضایت طرف دیگر باشد که به این عمل ایقاع گفته میشود.
*مبنای فسخ قرارداد ممکن است، متفاوت باشد، یعنی این که فسخ قرارداد مبتنی بر حقی است که یا به وسیله توافق طرفین ایجاد شده است یا به وسیله حکم مستقیم قانون به وجود آمده است و این حق برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث است.
الف) توافق طرفین:
طرفین قرارداد میتوانند ضمن عقد یا خارج از آن برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قرار دهند، مثل این که شخصی ماشینی را به دیگری بفروشد و در آن شرط شود که هر کدام از طرفین یا شخص ثالث هر وقت مایل باشند، بتوانند ظرف یک ماه آن معامله را فسخ کنند، به این حق اصطلاحاً خیار شرط گفته میشود. همان طوری که در مواد ۳۹۹ و ۴۰۰ قانون مدنی به آن اشاره شده است.
ب) حکم مستقیم قانون:
قانون در مواردی برای جلوگیری از ضرری که به طور ناخواسته از قرارداد، متوجه یکی از دو طرف معامله است، به طور مستقیم به او حق میدهد که بتواند با فسخ قرارداد، از ضرر مذکور جلوگیری کند مثل این که کسی خانهای را اجاره کند و پس از مدتی متوجه شود که سکونت در آن میسر نیست، که در این جا به استناد مواد ۴۷۸ و ۴۷۹ قانون مدنی حق دارد عقد اجاره را فسخ کند.
ایقاع چه تفاوتی با قرارداد دارد؟
به یک نوع عمل حقوقی که تنها با اراده یک فرد صورت میگیرد ایقاع گفته میشود؛ ایقاع برعکس قرارداد یا عقد، نیازی به توافق دو یا چند نفره ندارد.
شاید شما هم بارها کلمه ایقاع را شنیده باشید و در زمان انجام یک سری کارهای حقوقی تان به شما گفته شده باشد که ایقاع کنید. اما «ایقاع چیست» و برای چه منظوری صورت می گیرد، پرسشی است که بایستی به آن پاسخ داده شود.
ایقاع چیست و برای چه هدفی انجام می گیرد؟
به یک نوع عمل حقوقی که تنها با اراده یک فرد صورت می گیرد ایقاع گفته می شود. ایقاع برعکس قرارداد یا عقد، نیازی به توافق دو یا چند نفره ندارد. ولی احتمال دارد که با اراده فرد دیگری از بین برود. ایقاع برای کارهای مختلفی از جمله طلاق، فرزندخواندگی، رجوع شوهر، حیازت(آبادسازی اموال بی صاحب)، لعان، فسخ قرارداد، ابراء (بخشش طلب)، اعراض، تملک به شفعه، نذر و. انجام می شود.
در رابطه با ایقاع بودن بعضی از کارهای حقوقی مانند وصیلت تملیکی، اقرار و ابرا در بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. این نوع اختلاف در برخی موارد ناشی از تاثیر رد ذی نفع در تحقق ایقاع و در برخی دیگر به علت تعریف ایقاع است.
تفاوت قرارداد و ایقاع چیست؟
اثرات ایقاع در حقوق دیگران در وصیت های عهدی بهتر و بیش تر نمایان می شود. در این وصیت، موصی انجام عملی برای پس از مرگ خود بر عهده وصی قرار می دهد. چنین وصیتی با رد مخاطب آن از بین می رود.
به طور کلی با مفهوم ایقاع در حقوق آشنا تفاوت ایقاع با قرارداد شدیم. در این رابطه نیز پیش از همه چیز این را بدانید که در علم حقوق کارهایی که به خواست و اراده خود انسان صورت می پذیرد به دو بخش کلی ایقاعات و قراردادها تقسیم می شوند. اما این که تفاوت قرارداد و ایقاع چیست و از چه نظر با هم متمایز هستند، موضوعی است که در ادامه به آن پرداخته ایم.
مفهوم قرارداد در اعمال حقوقی چیست؟
قرارداد مانند اجاره و بیع با موافقت و رضایت حداقل دو فرد وضع می گردد و دارای اثرات حقوقی مشترک بین افرادی است که در عقد قرارداد هستند. برای نمونه دو فردی که قراردادی را با توافق و رضایت دو نفره منعقد می کنند، هدفشان برقراری و ایجاد رابطه استیجاری است که با عقد قرارداد مشخص می گردد.
اما ایقاع چیست و چرا تفاوت دارد؟
با عمل ایقاع خواسته ای محقق می شود، بدین صورت که ایقاع با یک اراده و درخواست وضع می گردد و مثل قراردادها اثری در پی دارد. برای نمونه می توان به ایقاع طلاق اشاره داشت. در این مورد مردی که می خواهد همسرش را طلاق دهد و هدفش انحلال رابطه زناشویی و نکاح است با طلاق خواسته اش عملی می شود.
پس مهم ترین تفاوت قرارداد و ایقاع چیست؟
با برداشت از تعاریف بالا از این دو عمل حقوقی می توان این گونه بیان کرد که قرارداد منعقد کردن به توافق و رضایت حداقلی دو نفره نیاز دارد ولی ایقاع با اراده و خواست یک طرفه نیز محقق می گردد. پس برای عقد اجاره نامه حضور فرد اجاره دهنده و مستاجر الزامی است و هر دو باید به توافق برسند. به هیچ عنوان یک شخص به تنهایی و بدون توافق دو نفره خانه اش را اجاره دهد. ولی در مسئله طلاق چنین نیست و مرد می تواند بدون رضایت همسرش او را طلاق دهد. به این صورت که نیازی به رضایت زن برای وقوع طلاق نیست. پس ایقاع را می توان یک کار ارادی دانست که به ایجاد یا از بین بردن حق یا تغییر دادن موقعیت های حقوقی منجر می گردد و دارای اثر حقوقی است
نکات مهم در رابطه با ایقاع و قرارداد
با این که ایقاع با یک اراده اجرایی می شود اما بایستی اعلان گردد، زیرا حقوق به رویدادهای اجتماعی می پردازد و فرد باید به نحوی اراده اش را اعلام نماید.
رجوع، طلاق، فسخ، ابرا از بارزترین مصادیق ایقاع به شمار می روند که با اراده فاعل آن ایجاد می شوند و اثر می کنند و اثراتشان باقی می ماند.
اثرات ایقاع در حقوق دیگران در وصیت های عهدی بهتر و بیش تر نمایان می شود. در این وصیت، موصی انجام عملی برای پس از مرگ خود بر عهده وصی قرار می دهد. چنین وصیتی با رد مخاطب آن از بین می رود. به صورت واضح تر وصیت عهدی توسط اراده موصی ایجاد می شود اما با رد وصی در زمان حیات موصی باطل می شود.
لازم به ذکر است که حق رد، ویژه وصیت عهدی است و در بقیه ایقاعات جاری نمی شود.
برای آشنایی بیشتر با سایر اصطلاحات حقوقی می توانید به سایر مقالات مربوطه مراجعه کنید. امیدواریم با مطالعه این مقاله به خوبی با این که ایقاع چیست و چه تفاوت هایی با قرارداد دارد به خوبی آشنا شده باشید. منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
تفاوت طلاق و فسخ نکاح
برای برهم تفاوت ایقاع با قرارداد زدن عقد ازدواج که در حقوق از آن به تعبیر انحلال نکاح یاد میکنند، اسباب مختلفی پیشبینیشده است. در ماده 1120 قانون مدنی هم آمده است: «عقد دائم به فسخ یا طلاق منحل میشود». درواقع، در عقد ازدواج دائم یکی از روشهای طلاق و فسخ میتوانند موجب از بین رفتن آثار نکاح و جدایی قانونی میان زن و مرد شوند. دانستن شباهت و تفاوت طلاق و فسخ نکاح لازم است بهویژه آنکه هر یک از این اسباب انحلال نکاح، آثار خودشان را دارند.
موارد شباهت طلاق و فسخ نکاح
- بر اساس ماده 1120 قانون مدنی، طلاق و فسخ ازدواج دو راه قانونی برای برهم زدن عقد نکاح هستند و از این منظر با یکدیگر شباهت دارند.
- قبل از فسخ یا طلاق، عقد ازدواج منعقدشده کاملاً صحیح است ولی پس از انعقاد فسخ یا طلاق، ازدواج اثر قانونی خود را از دست میدهد و دیگر رابطه زوجیت میان زن و مرد متصور نخواهد بود.
- همانطور که میدانید، پس از جدایی زن و مرد، زن موظف به رعایت عده است. یکی از شباهتهای طلاق و فسخ ازدواج این است که مدت عده زن در فسخ و طلاق یکسان است.
- مهریه بهعنوان یکی از حقوق مالی زن در ازدواج، چه در حالت فسخ و چه در حالت طلاق یکسان است. برای توضیح بیشتر مقاله فسخ نکاح را در وبلاگ موسسه حقوقی صاحب اندیشه مطالعه کنید.
تفاوت طلاق و فسخ نکاح
ازآنجاکه فسخ و طلاق، دو مفهوم حقوقی مجزا هستند، تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند ازجمله:
- طلاق تشریفات بهخصوص دارد و برای ایقاع طلاق از سوی مرد، نیاز به حضور دو شاهد مرد عادل است و بدون حضور شاهد طلاق، صحیح و مؤثر در از بین بردن ازدواج نخواهد بود. اما در فسخ نکاح، نیازی به حضور شاهد نیست و طرفی که حق فسخ دارد، بهمحض اراده میتواند نکاح را بر هم بزند.
- درصورتیکه میان زن و مرد، مواقعه و نزدیکی در طول مدت ازدواج صورت گرفته باشد، طلاق باید در ایام پاکی زن که در آن نزدیکی رخ نداده، انجام شود. (زن نباید در دوران عادت ماهیانه باشد) اما این شرط در فسخ نکاح مطرح نیست.
- فسخ ماهیت حقوقی جدا از طلاق دارد و ذیل انواع طلاق به شمار نمیرود. به همین جهت اگر طلاق بهصورت رجعی انجام شود، مرد در طول مدت عده زن حق رجوع به زن و زندگیاش را دارد اما در فسخ دیگر حق بازگشت دوباره به زندگی متصور نیست مگر در حالتی که عقد ازدواج دوباره منعقد شود.
- یکی از تفاوتهای جزئی طلاق و فسخ نکاح که آثار حقوقی بسیار مهمی دارد، تفاوت آنها در مهریه خانمی است که پیش از مواقعه و نزدیکی طلاق داده شود یا با فسخ، جدایی با او انجام شود. بانوی مطلقه درصورتیکه پیش از مواقعه طلاق داده شود، مستحق دریافت نیمی از مهریه است اما درصورتیکه جدایی با فسخ حاصل شود، زن مستحق دریافت حتی نیمی از مهریه هم نیست.
- برای اجرای صیغه طلاق، بر اساس قوانین و مقررات موجود، دادگاه باهدف اصلاح روابط بین زن و مرد، آنها را به داوری ارجاع میدهد یا زن و مرد را موظف میکند تا در جلسات مشاوره شرکت نمایند. اما برای اجرای فسخ ازدواج، صرف اینکه داشتن حق فسخ برای یکی از طرفین احراز شود کافی است و دادگاه بیش از این تلاشی برای حفظ زندگی طرفین و جلوگیری از بالا رفتن آمار طلاق نمیکند.
- موارد و مصادیق طلاق و فسخ ازدواج متفاوت است.
موارد فسخ ازدواج
تفاوت طلاق و فسخ نکاح این است که موارد فسخ در قانون مدنی برای زن و مرد مشخصشده است و در غیرازاین موارد برای هیچیک از طرفین حق فسخ نکاح وجود ندارد. فسخ نکاح تنها در شرایط زیر قابلتصور است:
- احراز عیوب مشترک و مؤثر در فسخ
- احراز عیوب مختص زوج که موجب ایجاد حق فسخ برای زن میشود ازجمله:
- خصاء: عارضه مربوط به اخته شدن مرد
- جَبّ: قطع شدن آلت تناسلى مرد
- عَنَن: بیماری جنسیای که براثر آن آلت تناسلی مرد نعوظ نمیکند، بهگونهای که ناتوان از آمیزش میگردد.
- احراز عیوب مختص زوجه که موجب ایجاد حق فسخ برای مرد میشود ازجمله:
- جذام
- برص: نوعی بیماری پوستی
- نابینایی از هر دو چشم
- زمینگیری
- قَرَن: جود استخوانی در فرج که مانع جماع و نزدیکی باشد.
- افضاء: یکی شدن مجرای بول و حیض
- عَفَل: گوشت زائدی است در فرج که مانع جماع باشد.
- رَتَق: بسته بودن راه آمیزش زن است.
موارد طلاق از طرف مرد
برای ایقاع طلاق از طرف مرد، معمولاً نیازی به ذکر دلایل قانونی نیست چراکه حق طلاق در قانون مدنی، برای مرد در نظر گرفتهشده است و مرد به هر دلیلی میتواند همسرش را طلاق دهد. اما در قانون جدید، بهمنظور تلاش برای حفظ ارزشهای خانواده و جلوگیری از افزایش آمار طلاق مرد موظف است برای اجرای طلاق، مراحلی قانونی را طی کند. شاید یک تفاوت طلاق و فسخ نکاح این باشد که برخلاف طلاق که برای مرد نیاز به ذکر دلیل قانونی ندارد، فسخ ازدواج از سوی مرد تنها مشروط به احراز شرایطی است که برای مرد حق فسخ ایجاد مینماید.
موارد طلاق از طرف زن
ازآنجاکه حق طلاق برای مرد است، درخواست طلاق از سوی زن تنها در صورتی پذیرفته میشود که زن دلیلی محکمهپسند به دادگاه ارائه نماید. موارد زیر اسباب قانونی است که زن میتواند با استناد بر آنها، طلاق خود را از دادگاه صالح درخواست نماید:
- عسر و حرج زن در زندگی مشترک
- غایب و مفقود الاثر بودن مرد به مدت بیش از 4 سال
- عدم پرداخت نفقه زن توسط مرد
- وکالت زن در طلاق اعم از مطلق یا مشروط
برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره تفاوت طلاق و فسخ نکاح، مقاله فسخ ازدواج را در موسسه حقوقی صاحب اندیشه بخوانید.
ابراء
مقدمه
از ویژگی های حق مالی آن است که صاحب آن می تواند آنرا اسقاط نماید.زمانی که شخصی نسبت به دیگری حقی پیدا می کند ، مدیون ملزم به ادای حق است و نمی تواند از آن سرباز زند.اما صاحب حق می تواند از حق خود بگذرد و مدیون را بری سازد.در بسیاری از دعاوی حقوقی یا حتی دعاوی کیفری دیده شده است که صاحب حق بنا به علل مختلف مدیون را بری ساخته و از حق خود گذشته است.به همین جهت است که ماده ۲۶۴ قانون مدنی ابراء را یکی از عوامل سقوط تعهدات دانسته است.وکلا و کارشناسان حقوقی در بسیاری از موارد با استفاده از همین تاسیس حقوقی دعاوی مطروحه خویش را به صلح و سازش خاتمه می دهند.
تعریف
همانطور که ذکر گردید حق مالی قابل اسقاط است.حال اگر صاحب حق عینی ، حق خود را اسقاط نماید به آن اعراض گفته می شود.ولی اگر صاحب یک حق دینی از حق خود گذشته و آنرا اسقاط نماید به آن ابراء گفته می شود.
ماده ۲۸۹ قانون مدنی در تعریف ابراء مقرر می دارد: ((ابراء عبارت از این است که داین از حق خود به اختیار صرف نظر کند.))
پس هر جا کسی در برابر دیگری تعهدی داشته باشد و صاحب حق از حق خویش صرف نظر کند به تبع از بین رفتن حق ،تعهد متعهد نیز ساقط تفاوت ایقاع با قرارداد می شود.به این دلیل ابراء از اسباب سقوط تعهد است.
تجزیه و تحلیل قانون
مواد ۲۸۹ الی ۲۹۱ قانون مدنی به بررسی ابراء می پردازد.البته ابراء گستردگی بیشتری در متون حقوقی و آثار دکترین حقوق دارد که در این گفتار به چند نکته مهم اشاره می گردد.
ابراء تنها به اراده طلبکار واقع می شود به این دلیل ابراء ایقاع می باشد.پس در ابراء اراده بدهکار شرط نیست و نیازی به قبولی او نمی باشد.ضمنا ابراء یک ایقاع لازم است.
ابراء همچون عقود ضمان،حواله،رهن و کفالت عمل حقوقی تبعی است یعنی باید دینی وجود داشته باشد تا ابراء صحیح و نافذ باشد.در ابراء اگر سبب دین ایجاد شده باشد اما خود دین ثابت و به وجود نیامده باشد ابراء صحیح و نافذ است.
وصیت به ابراء ایقاع است و نیازی به قبول موصی له یعنی بدهکار ندارد.پس اگر شخصی وصیت نماید که بعد از مرگم ذمه فلان مدیون را بری کردم ، ابراء نیاز به قبول مدیون ندارد.
از آنجا که در ابراء هدف طلبکار احسان و گذشت است همچون عقد ضمان ، علم اجمالی به مقدار و اوصاف و شرایط دین کفایت می کند.لذا اگر ابراء کننده تفاوت ایقاع با قرارداد میزان دقیق طلب خود را نداند ابراء صحیح و نافذ است.شایان ذکر است ابراء به قصد فرار از دین همچون معامله به قصد فرار از دین ، در برابر طلبکار غیر قابل استناد است.
بنا بر نظر اقوی ،ابراء با شرط عوض صحیح و نافذ است.اما شرط را مدیون باید بپذیرد.زمان تحقق ابراء با شرط عوض، موعد تحقق شرط می باشد.
در ابراء چون متعهد له در مال خود تصرف می نماید باید اهلیت داشته باشد.یعنی عاقل و بالغ و رشید باشد.اما اهلیت متعهد در ابراء شرط نیست چون در اثر ابراء تعهد وی ساقط شده و وی تصرفی در مال خود نمی نماید.در این باره ماده ۲۹۰ قانون مدنی مقرر می دارد: ((ابراء وقتی موجب سقوط تعهد می شود که متعهد له برای ابراء اهلیت داشته باشد.))
ماده ۲۹۱ قانون مدنی اشعار می دارد: ((ابراء ذمه میت از دین صحیح است.)) ابراء ذمه میت به معنای ابراء شخصیت حقوقی ترکه است.
باید توجه داشت که اثر اصلی ابراء سقوط طلب و برائت مدیون است اما نباید ابراء را نوعی پرداخت دین یا در حکم دین به شمار آورد.پس اگر چند شخص مسئول ادای دین واحدی باشند و طلبکار ذمه یکی از آنها را ابراء نماید ، او نمی تواند به عنوان پرداخت کننده دین به دیگران رجوع نما ید.
باید توجه داشت که چون در اثر ابراء ذمه مدیون ساقط می گردد،در اثر آن ، تضمین های آن اعم از ضامن ، کفیل و رهن نیز منحل می شود.
نوع دعوا
یک دعوی حقوقی می باشد که در صلاحیت دادگاه های عمومی حقوقی محل ایجاد تعهد یا محل انجام تعهد یا اقامتگاه خوانده می باشد.
مدارک و مستندات
بهترین مدرک به عنوان دلیل ارائه رضایت نامه یا توافق نامه اعلام ابراء از سوی طلبکار به نفع مدیون می باشد.البته به نظر می رسد در صورت نبود مدرک مکتوب شهادت نیز بتواند در این دعوی مناسب باشد.
نتیجه گیری
همانطور که ذکر گردید ابراء یک ایقاع لازم است و عمل حقوقی است که از سوی طلبکار صورت می پذیرد و صرفا اراده شخص او موثر است.باید توجه داشت که ابراء اسقاط یک حق دینی است نه عینی.مبنای ابراء احسان و گذشت و بخشش مدیون از طرف دائن است به همین جهت در موضوع سقوط تعهدات از اهمیت بالایی برخوردار است.
در نتیجه یکی از طرق کاربردی سقوط تعهدات ابرا دین می باشد لذا موسسه حقوقی وکلای رای مثبت با داشتن کادری متخصص می توانند راهگشای فصل خصومت شما عزیزان در این حوزه باشد. درصورت تمایل به اطلاعات بیشتربا تلفن موسسه تماس گیرید .
و به همين علت نيازمندي به وكلاي متخصص كه در زمينه ي تجاري فعاليت داشته باشند بيشتر احساس ميشود، و شديداً توصيه ميشود كه در امور تجاري به هيچ عنوان بدون وكيل تجاری یا وکیل شرکت ها وارد نشويد و از ابتدا كه در صدد انعقاد يك قرارداد هستيد از همراهي یک وکیل پایه یک تفاوت ایقاع با قرارداد دادگستری و يك وكيل متخصص در حوزه ي اسناد تجاری مانند چک صیادی از وکیل چک و سفته از وکیل سفته و قراردادهاي تجاري و یا مطالبه وجه التزام از وکیل مطالبه وجه التزام بهره بگيريد.
وکیل حقوقی در موسسه رای مثبت با سال ها تجربه فعالیت موفق حقوقی در قراردادها و دعاوی تجاری ایران و سایر کشورها، وبا همکاری وکلای توانمند خود و وکیل قرارداد معتقد است اعتماد و اطمینان موکلین بهترین سرمایه و تبلیغ برای ما بوده و با استفاده از تجارب و علم به روز، سعی در کسب اطمینان بیشتر از جانب موکلین حوزه ی تخصصی دعاوی تجاری بوده است.
وکلای متخصص و مجرب موسسه حقوقی رای مثبت در زمینه دعاوی مطالبهی خسارت قراردادی آمادهی ارائه هر گونه مشاوره و خدمات حقوقی در زمینه جعاله و رهن و مبایعه و قولنامه … میباشد.
از تخصصی ترین دعاوی حقوقی، دعاوی ملکی است وکلای رای مثبت با داشتن کادری مجرب شامل وکلای پایه ۱ دادگستری اعم از دکترین و کارشناسان ارشد حقوق خصوصی به صورت کاملاً حرفه ای و تخصصی بوسیله (وکلای بانک ها و شرکت های داخلی و بین المللی) با استفاده از تکنیک های ظریف فن دفاع در امور حقوقی و ملکی حافظ حقوق موکلین خود در بالاترین سطح ممکن می باشند. دعاوی وکیل ملکی اعم از حق کسب ، پیشه ، تجارت و حق سرقفلی ، الزام به تنظیم سند رسمی ، خلع ید، پیش فروش ساختمان ، ابطال ، فسخ ومطالبه ثمن مبایعه نامه و غیره می باشد.