تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟

فاندامنتال چیست؟
فاندامنتال در بازار بورس در واقع نشان دهنده قدرت و ارزش هر یک از شرکت های حاضر در این بازار می باشد. فاندامنتال که به تحلیل بنیادی نیز شناخته می شود، روشی می باشد که با استفاده از دانش مالی، حسابداری و اقتصادی ارزش ذاتی سهام یک شرکت را جز به جز مورد بررسی قرار می دهد.
همانطور که مشخص شد، فاندامنتال بسیار کاربردی و مهم بوده چرا که در نهایت از طریق این تحلیل میتوان داده های مالی، اطلاعات شرکت، دارایی ها و بدهی، شرایط اقتصادی و سیاسی تاثیر گذار بر سهم و ارزش ذاتی سهام یک شرکت را تعیین کرده و ارزنده بودن سهام را نسبت به قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود مشخص کرد.
هدف اصلی فرآیند تحلیل فاندامنتال چیست؟
می توان گفت که هدف اصلی فاندامنتال رسیدن به قیمتی است که تریدر بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند و به این موضوع برسد که تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ آیا اوراق بهادار کمتر از مقدار منصفانه ارزشگذاری شده یا بیشتر
شاخص های مورد استفاده در فاندامنتال
سود هر سهم EPS
سود هر سهم Earnings Per Share بخشی از سود شرکت است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد. سود هر سهم اساساً سود خالص و بر پایه هر سهم است. رشد EPS نشانه خوبی برای سرمایهگذاران است.
زیرا به این معنی است که سهام آنها احتمالاً ارزش بیشتری دارد. سود هر سهم یک شرکت با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام در دست سهامداران محاسبه میشود.
نسبت قیمت به درآمد P/E
نسبت قیمت به درآمد Price–Earnings Ration رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازهگیری میکند. این پارامتر به سرمایهگذاران کمک میکند که تعیین کنند سهام مورد نظر نسبت به سایر سهامهای همان بخش کمارزشتر است یا بیشارزشگذاری شده است.
از آنجا که نسبت P/E نشان میدهد بازار براساس درآمد گذشته یا آینده خود، حاضر است امروز چه چیزی را پرداخت کند، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E سهام را با سایر رقبا و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کم به معنای پایین بودن قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد آن است که برای سرمایهگذاران مطلوب است.
رشد درآمد برآورده شده PEG در تحلیل فاندامنتال
رشد درآمد برآورد شده Price/Earnings to Growth Ratio یا نسبت PEG با پیشبینی نرخ رشد سود یکساله سهام این نقص را جبران میکند. تحلیلگران میتوانند با نگاهی به نرخ رشد گذشته شرکت، نرخ رشد آینده آن را تخمین بزنند.
این پارامتر در تحلیل فاندامنتال یک تصویر کاملتر از ارزیابی سهام را ارائه میدهد. برای محاسبه رشد درآمد پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد دوازده ماهه شرکت تقسیم میکنند. درصد نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
جریان نقدی آزاد FCF
جریان نقدی آزاد Free Cash Flow وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهای توسط شرکت باقی مانده است. پول نقد برای تأمین هزینههای جاری و بهبود تجارت مهم است.
شرکتهایی که جریان نقدی آزاد بالایی دارند، میتوانند ارزش سهام را بهبود بخشند، نوآوریهای لازم را تأمین مالی کنند و بهتر از همتایان خود از رکود جان سالم به در برند.
بسیاری از سرمایهگذاران FCF را به عنوان یک شاخص بنیادی در نظر میگیرند، زیرا این شاخص در فاندامنتال نشان میدهد که آیا یک شرکت بعد از عملیات مالی و هزینههای سرمایهای هنوز هم پول کافی برای پاداش به سهامداران خود از طریق سود سهام دارد یا خیر
نسبت قیمت به ارزش دفتری P/B
مفهوم این موضوع یعنی اینکه نسبت قیمت به ارزش دفتری Price-to-Book Ratio یا نسبت P/B یک شاخص تحلیل فاندامنتال است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند.
نسبت P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند قیمت سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیشارزشگذاری شده است.
این محاسبه با تقسیم قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت ذکر شده است، محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به خودی خود مفید نیست. یک سرمایهگذار باید نسبت P/B شرکت را با شرکتهای دیگر در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. فقط در این صورت است که مشخص میشود کدام شرکت ممکن است نسبت به دیگران کمارزشتر یا باارزشتر باشد.
بازده حقوق صاحبان سهام ROE در تحلیل فاندامنتال
بازده حقوق صاحبان سهام Return on Equity نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که یک سهامدار برای بخشی از سرمایه خود در آن شرکت دریافت میکند.
این شاخص ارزیابی میکند که یک شرکت چه اندازه بازدهی مثبتی برای سرمایهگذاری سهامداران خود دارد.
از آنجا که سود محرک واقعی قیمت سهام است، جدا کردن سود حاصل از حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. بازده حقوق صاحبان سهام را میتوان با تقسیم درآمد خالص بر ارزش سهام متوسط سهامداران محاسبه کرد.
نسبت قیمت به ارزش دفتری P/B
این شاخص بیان میکند که شرکت چه بخشی از درآمد خالصش را به سهامداران خود باز میگرداند، همچنین چقدر برای رشد، ذخیره نقدینگی و بازپرداخت بدهی اختصاص میدهد. DPR با تقسیم مبلغ کل سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش P/S
در واقع نسبت قیمت به فروش Price-to-Sales Ratio یا نسبت P/S یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند در کنار استفاده از سرمایه بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند.
این پارامتر نشان میدهد که بازار میزان فروش شرکت را چقدر ارزشگذاری میکند و میتواند در ارزیابی رشد سهام که هنوز سود کسب نکردهاند یا به دلیل عقب افتادگی موقتی مطابق انتظار عمل نکردهاند، موثر باشد.
مقدار P/S با تقسیم فروش هر سهم به ارزش بازار هر سهم محاسبه میشود. سرمایهگذاران نسبت P/S کم را نشانه خوبی میدانند. این شاخص در مقایسه شرکت با شرکتهای همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت بازده سود سهام در فاندامنتال
نسبت بازده سود تقسیمی Dividend Yield Ratio مبلغ پرداختی شرکت برای سود سهام نسبت به قیمت آن را مشخص میکند. این شاخص برآوردی از بازده سود سهام سرمایهگذاری است.
با فرض اینکه تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده رابطه معکوس با قیمت سهام دارد، یعنی بازده با کاهش قیمت سهام افزایش مییابد و بالعکس.
این مورد برای سرمایهگذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر تومان که در سهام شرکت سرمایهگذاری کردهاند چه میزان سود میگیرند. نسبت بازده سود به صورت درصد بیان میشود و با تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهام به دست میآید.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام D/E
مفهوم این موضوع در فاندامنتال در واقع نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام Debt-to-Equity Ratio یا نسبت D/E رابطه بین سرمایه وام گرفته شده یک شرکت و سرمایه تأمین شده توسط سهامداران را نشان میدهد. سرمایهگذاران تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ میتوانند از این شاخص برای تعیین نحوه تأمین مالی شرکت از داراییهای خود استفاده کنند.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه با مشکلات مالی، سهام سهامدار چه مقدار میتواند تعهدات خود را نسبت به طلبکاران انجام دهد.
اینفوگرافیک شاخص های فاندامنتال
مزایای تحلیل فاندامنتال
- افزایش فهم جامعه درمورد تجارت
- به تشخیص درست شرکت های نشانگر ارزش خود کمک می کند.
- در تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ جهت سرمایه گذاری های بلند مدت بر روندهای بسیار بلند مدت به خوبی عمل میکند.
- حسابداری دقیق و تحلیل صورت های مالی کمک میکند اندازه گیری همه چیز در تحلیل بنیادی بهتر انجام شود.
- سرمایه گذار پس از تحلیل و تحقیق با عوامل کلیدی سودرسان و درآمدزا که در یک شرکت پنهان است آشنا میشود.
- در تحلیل بنیادی میتوانید خطای بازار را بشناسید و سهامی را شناسایی کنید که پایینتر از ارزش ذاتی درحال معامله است.
- تمام روشهایی که در فاندامنتال استفاده میشود براساس دادههای مالی صورت میگیرد، به همین دلیل تعصب شخص در آن دخیل نیست.
- ارزش دارایی به صورت سیستماتیک محاسبه میشود و ارزش بطور دقیق مشخص میشود و درنتیجه برای خرید یا فروش، تصمیمات دقیقتری ارائه میشود.
- سرمایه گذاران که صنایع و شرکت های مناسبی را انتخاب میکنند میتوانند با تشخیص و پیش بینی روندهای بلند مدت مصرفی اقتصادی، با استفاده از تحلیل بنیادی سود بدست آورند.
معایب تحلیل فاندامنتال چیست؟
- هیچ شاخصی در آن وجود ندارد که به کمک آن بتوان زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را تشخیص داد.
- نیازمند تحقیق و مطالعه بسیاری است و انجام این تحلیل زمان بر است.
- انجام تحلیل بنیادی در برخی تحلیلها مانند صنعت و ارزش گذاری صنعت میتواند پیچیده باشد و نیازمند صرف کار و زمان زیادی است.
- عواملی مانند تغییرات سیاسی، رکودهای غیرمنتظره اقتصادی یا تغییر قانون گذاری میتواند باعث ایجاد مشکل در تحلیل بنیادی شود.
- از آنجا که تحلیل بنیادی دیدگاه بسیار بلند مدت از بازار را در بر میگیرد، نتایج یافتهها برای تصمیمات سریع مناسب نیستند. برای معاملهگرانی که به دنبال ایجاد یک روش برای ورود و خروج از سهم در کوتاهمدت هستند، ممکن است روش تحلیل تکنیکال مناسبتر باشد.
- تجزیه و تحلیل بنیادین یک رویکرد بسیار جامع است که نیاز به دانش عمیق حسابداری، امور مالی و اقتصاد دارد. برای مثال، تحلیل فاندامنتال به توانایی خواندن اظهارنامههای مالی، درک عوامل اقتصاد کلان، و دانش تکنیکهای ارزشگذاری نیاز دارد.
2 اصل طلایی در تحلیل فاندامنتال
اصل اول
همه چیز در قیمت نهفته است یعنی تمامی اطلاعات مورد نیاز در نمودار قیمت وجود دارد.
اصل دوم
اصل استقرای ریاضی است یعنی هر رخدادی که قبلا بارها و بارها اتفاق افتاده و عینا تکرار شده است احتمال اینکه از این به بعد نیز رخ بدهد وجود خواهد داشت.
سهم بنیادی چیست؟
سهمی است که قیمت بازاری آن کمتر از ارزش ذاتی آن است. در سهم بنیادی، اتفاقاتی رخ میدهد که سودآوری شرکت را زیاد میکند.
فروش و درآمد خوبی دارد.
فروش شرکت همواره در حال اضافه شدن است.
شرکت بهطور مرتب، گزارشات ماهانه، فصلی و سالانه را منتشر میکند.
و همچنین خبرهای خوبی از شرکت منتشر میشود. ( شرکت دارای برنامه توسعه و گسترش است. )
با توجه به مواردی که ذکر شد به سهمی که سودآوری خوبی دارد، بنیادی گفته می شود.
ارزش ذاتی چیست؟
از اطلاعات و داده های اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی سهام یک شرکت بطور معمول ارزش شرکت را که توسط داده های موجود در دسترس تریدرها می باشد را انعکاس نمی دهد.
یکی دیگر از داده هایی که وجود دارد این است که احتمال زیاد، ارزش منعکس شده از دادههای بنیادی شرکت به ارزش واقعی سهام نزدیکتر است.
تحلیلگران اغلب در تحلیل فاندامنتال از این مقدار واقعی فرضی به عنوان ارزش ذاتی یاد میکنند. با این وجود، باید توجه داشت که این کاربرد عبارت ذاتی معنای متفاوتی در ارزیابی سهام نسبت به معنای آن در سایر زمینهها مانند معاملات اختیارات دارد.
در قیمتگذاری اختیار معامله از محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده میشود. تحلیلگران از مدلهای پیچیده مختلفی برای رسیدن به ارزش ذاتی یک سهم استفاده میکنند. برای رسیدن به ارزش ذاتی سهام یک فرمول واحد و به طور کلی پذیرفته شده وجود ندارد.
ضرورت استفاده از تحلیل فاندامنتال
درک تحلیل فاندامنتال برای تعیین ارزشگذاری صحیح سهام در بازار ضروری است. تحلیلگران معمولاً عوامل کلان و خرد را برای شناسایی سهامهایی که با قیمتهای بالاتر و پایینتر از ارزش واقعی معامله میشوند، بررسی میکنند.
اگر یک سهام به درستی قیمتگذاری نشود، میتواند ارزش پولی بیشتری داشته باشد و سود بالاتری کسب کند. این امر به ویژه در مواردی که ارزش سهام زیر قیمت منصفانه ارزشگذاری شده باشد، صادق است.
تحلیلگران تصویر کلان را میبینند و وقتی صحبت از تحلیل فاندامنتال میشود، به جزئیات میپردازند. آنها علاقه دارند وضعیت اقتصاد را به طور کلی ارزیابی کنند و سپس به بررسی صنعت خاص مربوط به سهام بپردازند.
آشنایی با تحلیل فاندامنتال کمی و کیفی
عوامل زیادی در بنیادهایی که باید تحلیل شود، نقش دارند. در واقع تحلیل فاندامنتال میتواند به معنای هر چیزی باشد که مربوط به شرایط اقتصادی پیرامون یک شرکت است.
بدیهی است که اعدادی مانند درآمد و سود نیز شامل این بنیادها میشوند. همچنین عواملی از سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت نیز بنیادهای یک سهم هستند. عوامل بنیادی مختلف را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی
تحلیل فاندامنتال کمی
Quantitative Fundamental Analysi مربوط به اطلاعاتی است که میتوان آنها را در قالب اعداد و مقادیر کمی بیان کرد. بنیادهای کمی ویژگیهای قابل اندازهگیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل، بزرگترین منبع دادههای کمی صورتهای مالی است. درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر را میتوان با دقت زیادی اندازهگیری کرد.
صورت مالی واسطهای است که توسط آن شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا میکند. تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی صورتهای مالی برای تصمیمگیری تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ در مورد سرمایهگذاری استفاده میکنند. سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد. پارامترهای مهم تحلیل فاندامنتال کمی را در ادامه معرفی خواهیم کرد.
تحلیل فاندامنتال کیفی
تحلیل فاندامنتال کیفی Qualitative Fundamental Analysisمربوط به ماهیت یا استانداردها است و عددی نیست. بنیادهای کیفی کمتر ملموس هستند. این تحلیل بنیادی ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت، شناسایی نام تجاری، حق ثبت اختراع، فناوری انحصاری آن و… باشد.
سوالات متداول
در لغت به معنای بنیادی، اساسی می باشد و در علم اقتصاد تحلیلی است که با بررسی نیروهای اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی که بر عرضه و تقاضای یک دارایی اثر می گذارد به تحلیل بازار می پردازد.
با وجود اینکه برخی معتقدند سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال بسیار شبیه به بازار بورس و سهام است، باید دانست که بکارگیری تحلیل فاندامنتال در این دو بازار از جهات مختلف، تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارد.
وقتی در مورد بورس صحبت میکنیم شما روی سهمهای یک شرکت واقعی سرمایهگذاری میکنید که در آمد سه ماهه ، بازده و سودش را به عنوان شاخصهای رشد شرکت گزارش میدهد.
این میتواند برای یک سرمایهگذار شاخص خوبی از این باشد که افزایش قیمت در آینده به چه عواملی بستگی دارد و وضعیت سهام آنها در آینده چگونه خواهد بود. بنابراین تحلیل فاندامنتال در بازار بورس شامل بررسی گزارش درآمد، عملکرد شرکت، هیئت مدیره و … میشود، در صورتی که همانطور که در ادامه خواهید دید، عوامل مورد بررسی در این تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال کاملا متفاوت است.
تحلیل فاندامنتال چیست و چه تفاوتی با تحلیل تکنیکال دارد؟
هدف از تحلیل فاندامنتال شناسایی اوراقی در بازار است که قیمت درست و ثابتی برای آنها وجود ندارد.
به گزارش برنا، هدف از تحلیل فاندامنتال شناسایی اوراقی در بازار است که قیمت درست و ثابتی برای آنها وجود ندارد. در نتیجه با این نوع تحلیل و با قیمتگذاری برای اوراقهای بهادر موجود در بازار، سرمایهگذار میتواند قیمت را با قیمت موجود در بازار مقایسه کند. این تحلیل در دنیای ارزهای دیجیتال نیز بسیار محبوب است.
امروزه با افزایش تمایل مردم به ارزهای دیجیتال استفاده از کانال سیگنال crypto رواج پیدا کرده است. در این متن شما را با تحلیل فاندامنتال در ارزهای دیجیتال آشنا میکنیم و در انتها نیز به سوال nft چیست کاربران پاسخ خواهیم داد.
بازار مالی و تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی در همه بازارهای مالی برای تحلیل وضعیت بازار و تصمیمگیری برای خرید و فروش استفاده میشود.
اگر بخواهیم تعریف سادهای از تحلیل فاندامنتال ارائه کنیم باید بگوییم در این نوع تحلیل باید همه جوانب یک شرکت یا یک پروژه را بررسی کنید و بعد از آنالیز تمام جوانب و عوامل تاثیرگذار بر شرکت یا پروژه، ارزش ذاتی آن پروژه را تشخیص دهید. مثلا اگر شما تشخیص دهید در آینده قیمت بیت کوین افزایش مییابد و اکنون برای خرید آن اقدام کنید شما به نوعی از تحلیل فاندامنتال برای تصمیمگیری خود استفاده کردهاید.
گامهای تحلیل فاندامنتال
اجازه دهید ببینیم افراد در این نوع تحلیل چه گامهایی را طی میکنند.
همه جوانب پروژه را بررسی کنید
اولین گام، بررسی همه جوانب پروژه است. برای این کار میتوانید از وایت پیپر استفاده کنید. وایت پیپر یک فایل PDF است که یک تصویر کلی از پروژه را به شما نشان میدهد.
سعی کنید در پروژههایی سرمایهگذاری کنید که در وایت پیپر آن علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف نیز بیان شده باشد. توجه داشته باشید که در تصمیمگیری خود فقط به وایت پیپر اتکا نکنید.
بررسی سوابق تیم نیز میتواند به شما کمک کند. شما میتوانید با بررسی سایت رسمی پروژه سوابق هر یک از اعضا را مشاهده کنید و ببینید آیا تجربه سرمایهگذاری موفق در حوزه ارزهای دیجیتال داشتهاند یا خیر.
شناخت رقبای ارز دیجیتالی موردنظر نیز در تصمیمگیری موثر است. با شناخت رقبا و مشاهده رتبه ارز موردنظر در طبقهبندی ارزهای دیجیتال میتوانید مطمئن شوید که پروژه یا ارزی که روی آن سرمایهگذاری میکنید ارزش کمتری از رقبایش ندارد.
برای انتخاب یک پروژه خوب و مفید حتما اگر میتوانید خودتان درگیر آن شوید تا از کاربرد داشتن آن اطمینان حاصل کنید.
اگر میخواهید تحلیل فاندامنتال قوی داشته باشید باید بدون از دست دادن وقت اخبار را دریافت کنید، زیرا اخبار میتوانند بر قیمت ارزهای دیجیتال اثرهای کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشند.
برای بررسی همه جوانب یک پروژه باید به رویدادهای پیشرو نیز اهمیت دهید. هر رویداد نسبت به اهمیتی که دارد باعث جهتدهی بازار میشود.
اگر یک فرد تاثیرگذار در صنعت از پروژه و ارزی حمایت کند امکان جهش آن وجود دارد. به همین دلیل باید حتما به واکنش سلبریتیها و افراد تاثیرگذار اهمیت دهید و بیتوجه نباشید.
تحلیل بازار
در تحلیل فاندامنتال باید به نقدینگی دارایی، اطلاعات مربوط به نحوه معامله دارایی، حجم معاملات و نکات این چنینی توجه کرد تا اعتبار تحلیلتان افزایش پیدا کند.
اگر میزان دارایی در گردش را در قیمت فعلی ضرب کنید ارزش کل بازار بدست میآید که برای خرید تمام واحدهای دارایی دیجیتال باید پرداخت شود. ارزش کل بازار به شما در تحلیل فاندامنتال کمک زیادی میکند.
نقدینگی یک معیار برای خرید و فروش عادلانه است. در بازار نقدینه به دلیل پیشنهادهای زیاد خرید و فروش، تفاوت بین قیمت خرید و فروش بسیار کم است و همین دلیلی برای اجرای عدالت است.
در تحلیل فاندامنتال با دانستن مقدار نقدینگی میتوان علاقه بازار به یک سرمایهگذاری احتمالی را تشخیص داد. همچنین این معیار در تشخیص احتمالی موفقیت سرمایهگذاری نیز به شما کمک میکند.
اگر شما یک تحلیلگر حرفهای باشید هیچوقت بررسی صرافیها را فراموش نمیکنید. اگر ارز موردنظر شما در فهرست صرافیهای بزرگ قرار دارد برای سرمایهگذاری روی آن خاطر جمع باشید.
ممکن است طبق تحلیل شما یک ارز پتانسیل بالایی داشته باشد، ولی هنوز جزو فهرست صرافیهای معتبر قرار نگرفته باشد. با سرمایهگذاری روی این ارزها در هنگام افزوده شدن به لیست صرافیها و جهش قیمت ناشی از آن سود زیادی میکنید.
بررسی وضعیت شبکه
بعضی از وبسایتها و شبکهها با این هدف طراحی شدهاند که به سرمایهگذاران برای تصمیمگیری کمک کنند. شما میتوانید با مراجعه به این شبکهها اطلاعات موردنظر خود را استخراج کنید.
معیارهای درون شبکهای وجود دارند که به شما در تصمیمگیری کمک میکنند. مهمترین این معیارها را در ادامه لیست میکنیم.
تعداد تراکنشها
این معیار در صورتی موثر است که تراکنشها فیک نباشند. برای تشخیص این موضوع بهتر است تعداد تراکنشها را در یک بازه زمانی بررسی کنید و به یک روز اکتفا نکنید.
ارزش تراکنشها
این معیار مقدار دارایی معامله شده طی یک دوره معین را مشخص میکند.
آدرسهای فعال
به آدرسهای فعال بلاک چینی میگویند. برای بررسی این آدرسها میتواند تعداد گیرندهها و فرستندههای هر تراکنش را در یک دوره مشخص بشمارید. معمولا در یک کانال سیگنال crypto معتبر به این موارد اشاره میشود.
ترکیب معیارها
در متن بالا شما را با معیارهای تحلیل فاندامنتال آشنا کردیم. شما میتوانید از هر کدام از این معیارها استفاده کنید اما توجه کنید که هر معیار بهتنهایی دارای معایبی است که میتواند در تحلیل شما نقصی ایجاد کند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
در تحلیل تکنیکال با توجه به نوسانات قیمت در گذشته بهدنبال الگویی هستیم که دوباره تکرار شود. یعنی با توجه به تاریخچه قیمت روی نمودار برای آینده آن تصمیمگیری کنیم.
اما در تحلیل فاندامنتال به سوابق و نوسانات گذشته ارز توجهی نمیکنیم و تصمیمگیری ما صرفا بر اساس بررسی تمام جوانب موجود خواهد بود.
در پروژههای کوتاهمدت میتوان با استفاده از تحلیل تکنیکال بهتنهایی موفق شد ولی پروژههای بلند مدت و میان مدت فقط درصورتی موفق خواهند بود که علاوه بر تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال نیز برای آن بهطور کامل انجام شود.
NFT چیست؟
برای فهمیدن این موضوع باید در ابتدا با مفهموم غیر قابل تعویض بودن آشنا شویم. فکر کنید شما یک دستبند دارید که برایتان خیلی ارزشمند است و شما آن را به یکی از دوستانتان قرض میدهید. وقتی میخواهید آن را پس بگیرید باید همان دستبند باشد و قابل تعویض با چیز دیگری نیست.
NFT ها منحصر بهفرد هستند و قابل تعویض با چیز دیگری نیستند. NFT در بلاک چین توسط یک فرد ثبت میشود که تمام اطلاعات آن نیز در دسترس است و قابل تغییر نیست.
موسیقی، موزیک، مجسمهای با ارزش و. از اشیائی هستند که به عنوان توکن NFT مورد معامله قرار میگیرند. توجه به این نکته الزامی است که برخلاف ارزهای دیجیتال که شما میتوانید به اندازه سرمایه خود از آن تهیه کنید، توکن NFT بهصورت یکجا معامله میشود و باید همه هزینه آن را در ابتدا پرداخت کنید.
سخن نهایی
برای پروژههای بلند مدت باید قبل از تصمیمگیری تمام جوانب آن را بررسی کنید و با تحلیل فاندامنتال میتوانید پروژه را با کمترین قیمت خریداری کنید و بیشترین سود را ببرید.
تحلیل تکنیکال در پروژههای کوتاه مدت بسیار موثر است ولی در همین پروژهها نیز با تحلیل فاندامنتال میتوانید نتیجه بهتری بدست آورید.
در این متن سعی کردیم شما را با تحلیل فاندامنتال و تفاوت آن با تحلیل تکنیکال آشنا کنیم. در ادامه متن نیز معیارهای این تحلیل را توضیح دادیم و سخن را با بررسی توکن NFT به پایان رساندیم.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
امروزه همه افراد دوست دارند برای کسب درآمد وارد بازار های مالی شوند. در همه بازار ها چند روش تحلیلی وجود دارد که کاربران با استفاده از آن روش ها اقدام به خرید و فروش می کنند. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال دو روش تحلیل بسیار معروف در بازار های مالی می باشند. در بازار ارز دیجیتال تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال بسیار مهم است. در این مطلب می خواهیم به طور کامل به معرفی و بررسی تحلیل فاندامنتال بپردازیم.
بررسی تحلیل فاندامنتال
ابتدا باید بدانیم نام دیگر تحلیل فاندامنتال، تحلیل بنیادی است. در تحلیل بنیادی یک ارز دیجیتال باید به بررسی شرایط آن پروژه بپردازید. این شرایط باید از جنبه های مختلف بررسی شود. و همچنین باید اخبار مربوط به آن پروژه را به صورت مستمر دنبال نمایید. اگر خواسته باشیم یک تعریف کلی از تحلیل بنیادی داشته باشیم می توانیم بگوییم بررسی تمام جنبه ها و عامل هایی که روی یک پروژه ارز دیجیتال تاثیر می گذارند. به طوری که بتوانید ارزش ذاتی آن پروژه را پیدا کنید و همچنین پتانسیل های بالقوه آن را تشخیص دهید.
برای این که با مفهوم تحلیل فاندامنتال به صورت کامل آشنا شوید به مثال زیر توجه کنید. این مثال در رابطه با ارز دیجیتال بیت کوین است. شما متوجه میشوید که خبر در رابطه با بیت کوین آمده است که یک شرکت بزرگی مثل آمازون بیت کوین را پذیرش کرده است. شما احتمال می دهید که با آمدن این خبر قیمت بیت کوین افزایش پیدا می کند و اقدام به خرید بیت کوین می کنید. این خرید شما بر اساس تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) است.
بررسی عوامل موثر در تحلیل فاندامنتال
ابتدا نکته ای که باید در نظر بگیرید این است که باید هدف و مدت زمان سرمایه گذاری خود را تعیین نمایید. مدت زمان سرمایه گذاری در بازار های مختلف به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از:
اگر قصد دارید در بازار به صورت کوتاه مدت فعالیت کنید زیاد به تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) نیاز ندارد. و با استفاده از تحلیل تکنیکال می توانید سود به دست آورید. شما اگر بخواهید به صورت میان مدت و بخصوص بلند مدت در بازار ارز دیجیتال فعالیت کنید باید تحلیل بنیادی را در اولویت قرار دهید. در این قسمت می خواهیم به عوامل موثر در تحلیل بنیاد بپردازیم. تحلیل بنیادی به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که در این مطلب به بررسی چند مورد از اصلی ترین آنها می پردازیم.
اولین موردی که در تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) بسیار تاثیر گذار است و باید بررسی کنید ارزش کل بازار یا به عبارتی مارکت کپ است. شما برای بررسی مارکت کپ هر ارز دیجیتال می توانید از سایت کوین مارکت کپ استفاده نمایید. مارکت کپ به معنای مقدار کل سرمایه ای که در آن ارز دیجیتال در حال گردش است گفته می شود. مارکت کپ بر حسب دلار است و به صورت زیر محاسبه می شود.
مارکت کپ یکی از عواملی است که بسیار تاثیر دارد. اگر ارزش کل بازار یک پروژه ارز دیجیتال بالا باشد به این معنا است که حجم سرمایه زیادی در آن پروژه وجود دارد. در نتیجه هرچقدر مارکت کپ بالاتر باشد ریسک سرمایه گذاری شما پایین تر می آید.
حجم معاملات
دومین عامل در تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) که بسیار مهم است حجم معاملات یک ارز دیجیتال است که باید حتما بررسی شود. منظور از حجم معاملات این است که یک پروژه ارز دیجیتال در ۲۴ ساعت یا یک شبانه روز چه تعداد از توکن آن خرید و فروش شده است. نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است بررسی حجم معاملات یک روز یک پروژه ارز دیجیتال کافی نیست. و حتما باید حجم معاملات یک ماه اخیر آن را بررسی نمایید.
زیرا حجم معاملات یک روز می تواند به خاطر یک تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ خبر یا هر اتفاق دیگری یک تغییر بسیار ناگهانی داشته باشد. و چند روز طول بکشد تا به حالت عادی خود برگردد. در نتیجه برای این که احتمال این خطا ها را کاهش دهید باید حتما حجم معاملات یک ماه اخیر را بررسی کنید.اگر حجم معاملات یک ارز دیجیتال بسیار پایین باشد در صورت خرید آن ارز دیجیتال ممکن است در فروش آن به خاطر پایین بودن خرید و فروش، دچار مشکل شوید.
اگر قیمت یک ارز دیجیتال رو تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ به افزایش باشد و به همراه این افزایش قیمت حجم معاملات آن نیز افزایش پیدا کند به این معنی است که افراد زیادی در حال خرید و فروش آن ار دیجیتال هستند و احتمال این که افزایش قیمت آن ادامه داشته باشد هست. اما اگر یک ارز دیجیتال قیمت آن افزایش پیدا کند ولی حجم معاملات آن پایین باشد به این معنی است که خرید و فروش در این ارز دیجیتال کم است و احتمال این که این افزایش قیمت تمام شود، است.
بررسی میزان به صرفه بودن یا نبودن استخراج آن ارز دیجیتال
این پارامتر مربوط به ارز های دیجیتالی است که قابلیت استخراج دارند و می توان آنها را استخراج کرد، می باشد. شما باید در ارز های دیجیتالی که می توان استخراج کرد بررسی کنید که هزینه ای که برای استخراج آن ارز دیجیتال نیاز است به صرفه است یا خیر.
اگر در یک ارز دیجیتال هزینه ای که برای استخراج آن باید صرف شود نسبت به تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ قیمت اصلی آن ارز دیجیتال به صرفه نباشد ممکن است که قیمت آن ارز دیجیتال روند نزولی بگیرد. زیرا اگر به صرفه نباشد ماینر ها دیگه آن ارز را استخراج نمی کنند و اگر ماینر های یک ارز دیجیتال را استخراج نکنند قیمت آن ارز دیجیتال روند نزولی می گیرد.
بررسی کلی و تاریخچه یک ارز دیجیتال
شما اگر یک دید کلی در رابطه با یک ارز دیجیتال داشته باشید بسیار مفید است. پروژه های بسیار زیادی در ارز های دیجیتال وجود دارندا که سالیان سال است که وجود دارند و مشغول به ارائه تکنولوژی، پلتفرم یا سرویسی هستند. بعد از این که بلاک چین به وجود آمد آنها توانستند با به کارگیری بلاک چین یک توکن ارائه دهند و به فعالیت خود نیز ادامه دهند.
در نتیجه اگر یک پروژه ارز دیجیتال دارای سابقه خوب و طولانی باشد و همچنین سابقه خوبی در ارائه تکنولوژی یا پلتفرم داشته باشد، می توان این مورد را جز نقاط قوت آن ارز دیجیتال در نظر گرفت.
نتیجه گیری
در بازار ارز دیجیتال یکی از موارد بسیار مهم برای این که ریسک سرمایه گذاری را کم کنید، تحلیل فاندامنتال است. در تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی باید عوامل بسیار زیادی را بررسی کنید. در این مطلب چند عامل بسیار مهم که حتما باید قبل از ورود به یک ارز دیجیتال بررسی کنید توضیح داده شده است.
آموزش مبانی بورس؛ آشنایی با تحلیل بنیادین یا فاندامنتال
یکی از روشهای مهم برای تحلیل بازار سهام، روش تحلیل بنیادین است. برای شروع کار باید چه مبانی را بلد باشیم؟ در این مقاله، قصد داریم مبانی مربوط به تحلیل بنیادین را بهصورت خلاصه و ساده آموزش دهیم.
روش تحلیل بنیادین یکی از روشهای مرسوم و بسیار پیچیده برای انتخاب سهم مدنظر است. در این روش، معاملهگر باید به طیف وسیعی از علوم مانند مدیریت مالی، حسابداری، اقتصاد کلان، اقتصاد خرد و. تسلط داشته باشد و علاوهبرآن، بهطور مداوم اخبار و اطلاعات مربوط به بازار را رصد و خود را بهروز کند. در این مطلب، قصد داریم روش تحلیل بنیادین را خلاصه و گذرا به شما آموزش دهیم. بدیهی است که در این مطلب کوتاه، گنجایش ارائهی تمام مطالب وجود ندارد و تنها به اشارهای گذرا بسنده میکنیم؛ اما مطالعهی این مطلب میتواند دید کلی و مناسبی برای شروع معاملهگری و تحلیل بنیادی سهام به خوانندگان ارائه کند.
صورتهای مالی
در روش تجزیهوتحلیل بنیادین، سعی میشود تا با استفاده از اطلاعات گذشته و ترکیبکردن آن با اطلاعات بهروز شرکت درکنار روند و جهت کلی صنعت ارزش ذاتی سهام نماد مدنظر اندازهگیری شود. برای بهدستآوردن اطلاعات گذشتهی شرکت، از صورتهای مالی آن شرکت استفاده میشود. صورتهای مالی گزارشهای دورهای هستند که شرکت موظف است آنها را منتشر کند و دراختیار سرمایهگذاران قرار دهد. درادامه، به بعضی از صورتهای مالی مهم اشاره میکنیم:
۱. ترازنامه
ترازنامه یکی از گزارشهای مهمی است که هر شرکت بهصورت دورهای منتشر میکند. این گزارش وضعیت داراییها و بدهیها و حقوق مالکان شرکت را در تاریخی معین نشان میدهد و میتواند اطلاعات مفیدی دربارهی نقدینگی و انعطافپذیری شرکت ارائه دهد. منظور از نقدینگی مدت زمانی است که طول میکشد تا داراییها به وجه نقد تبدیل شود.
مجموعه مقالات آموزشی بازارهای سرمایه
در هر ترازنامه دو بخش مهم وجود دارد یا بهبیانبهتر، ترازنامه نشاندهندهی معادلهای است که در یک طرف آن داراییها قرار دارد و در طرف دیگر تساویها و مجموع داراییها و بدهیها و حقوق صاحبان سهام قرار میگیرد. این موضوع بدینمعنا است که همواره دو گروه دربرابر داراییهای شرکت ادعا دارند: ۱. بستانکاران؛ ۲. صاحبان سهام.
الف. انواع داراییها
داراییهای جاری: آن دسته از داراییهایی است که در کمتر از یک سال یا چرخهی کامل عملیات میتوان به وجه نقد تبدیل کرد. ازجمله داراییهای جاری عبارتاند از: وجوه نقد و معادل نقد، سرمایهگذاریهای کوتاهمدت، مطالبات (دریافتنیهای کوتاهمدت) و موجودی کالا (شامل مواد خام و کالای در جریان ساخت و کالای ساختهشده).
داراییهای غیر جاری: آن دسته از داراییهایی است که انتظار نمیرود در یک سال یا چرخهی کامل عملیات به وجه نقد تبدیل یا مصرف شود. ازجمله داراییهای غیرجاری عبارتاند از: سرمایهگذاریهای درازمدت، وجوه نگهداریشده برای مصارف خاص، داراییهای ثابت یا مشهود (مانند اموال و ماشین آلات و تجهیزات) و داراییهای نامشهود (مانند حقالامتیاز، علایم تجاری، سرقفلی) اشاره کرد.
ب. انواع بدهیها
بدهیهای جاری: بدهیهایی است که شرکت وظیفه دارد کمتر از یک سال یا چرخهی عملیات آنها را تسویه کند؛ مانند اسناد پرداختنی کوتاهمدت، حسابهای پرداختنی، هزینههای موقت و.
بدهیهای بلندمدت: بدهیهایی است که شرکت بیش از یک سال یا چرخهی عملیات فرصت دارد آنها را تسویه کند؛ مانند اوراق مشارکت، تعهدات بازنشستگی و.
حقوق صاحبان سهام: حقوق صاحبان سهام از دو بخش عمده تشکیل میشود: ۱. سرمایهای است که سهامداران با خود به شرکت آوردهاند. هنگامیکه سهامی میخرید، قیمت برگهی سهم همان سرمایهای است که به شرکت آوردهاید؛س۲. ود انباشتهای است که شرکت سالانه کسب میکند.
۲. صورت سود و زیان
یکی دیگر از صورتهای مالی کاربردی در تحلیل بنیادین صورت سود و زیان است. این گزارش نتیجهی عملیات شرکت را در یک دورهی مالی نشان میدهد و مشخص میکند شرکت در یک دورهی فعالیتش چقدر سود یا ضرر کرده است. تحلیلگران ازطریق تحلیل صورت سود و زیان متوجه خواهند شد کدام بخش از عملیات شرکت بیشترین تأثیر را بر سوددهی شرکت میگذارد و دورنمای شرکت در بلندمدت و کوتاهمدت چگونه است.
۳. صورت جریانهای نقدی
این گزارش نشان میدهد شرکت در سال وجوه نقد خود را از چه منابعی بهدست آورده و در چه راههایی خرج کرده است. درواقع، این گزارش جزئیات مربوط به داراییهای جاری و بدهیهای جاری است که در ترازنامه میآید. صورت جریانهای نقدی تأثیر مهمی بر میزان ریسک سرمایهگذاری در هر سهم میگذارد.
انواع تجزیهوتحلیل
۱. تجزیهوتحلیل افقی
در تجزیهوتحلیل افقی، وضعیت مالی و عملکرد شرکت در طول زمان بررسی میشود. بدینمنظور یک سال را بهمنزلهی سال پایه تعریف و تغییرات اقلام موجود در ترازنامه و صورت سود و زیان بهصورت درصدی از سال پایه در نظر گرفته میشود. در این روش، هدف این است که تغییرات عمدهی رخداده در صورتهای مالی در طول زمان و تأثیرات آنها بر قیمت سهم را بسنجیم. میتوان این روش را با نسبتهای مالی ترکیب کرد که جلوتر توضیح خواهیم داد تا به درکی عمیقتر دربارهی عملکرد شرکت دست یافت.
۲. تجزیهوتحلیل عمودی
در این روش، یکی از عوامل پایهای در صورتهای مالی را بهعنوان ارزش پایه در نظر میگیرند و سایر عوامل را با آن مقایسه میکنند. معمولا در ترازنامه جمع کل داراییها و تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ درصورت سود و زیان، معمولا میزان فروش بهعنوان مهمترین عامل در نظر گرفته میشود و سایر عوامل بهعنوان درصدی از این دو عامل ذکر میشود. هدف از تجزیهوتحلیل عمودی تعیین میزان بهرهوری شرکت و اندازهگیری مهمترین عوامل در هزینهکرد شرکت است. بهعنوان مثال، اگر شرکتی هزینهی زیادی بهعنوان هزینههای غیرعملیاتی صرف کند، مشخص میشود شرکت در این زمینه بهرهوری لازم را ندارد.
۳. تجزیهوتحلیل نسبتهای مالی
در این روش، برای بررسی وضعیت شرکت در زمینههای مختلف ارقام موجود در ترازنامه و صورت سود و زیان را در قالب نسبتهایی محاسبه میکنیم. نسبتهای مالی را میتوان براساس کارکرد آنها طبقهبندی کرد که این طبقهبندی نسبتهای نقدینگی و نسبتهای فعالیت و نسبتهای سودآوری را شامل میشود. تعداد بسیار زیادی از نسبتهای مالی را میتوان از ترازنامه و صورت سود و زیان استخراج کرد که درادامه، به چند نمونه از نسبتهای مهم اشاره میکنیم:
عوامل مؤثر بر قیمت سهام
همانطورکه گفته شد، در تحلیلهای بنیادین نمیتوان فقط به تجزیهوتحلیل صورتهای مالی اکتفا و باید بهطور مداوم سایر عوامل تأثیرگذار بر صنعت و اقتصاد را نیز رصد کرد و تأثیر آن را بر قیمت سهم سنجید. بهعنوان مثال، افزایش قیمت جهانی مس میتواند بر محصولات شرکتهایی تأثیرگذار باشد که بهنوعی با این فلز سروکار دارند یا محدودیتهای تجاری میتواند باعث کاهش سوددهی شرکت شود. تحلیلگر باید بهطور مداوم اطلاعات خود را بهروز نگه دارد و به عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام اشراف کامل داشته باشد.
عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام را میتوان به دو دسته عوامل کلان و خرد و عوامل مرتبط با صنعت تقسیم کرد:
الف. عوامل کلان
این عوامل کاملا از اختیار شرکتها خارج هستند؛ اما ارزش سهام شرکتها را تحت تأثیر قرار میدهند.
وضعیت سیاسی و اقتصادی: تنشهای سیاسی یا بیثباتی اقتصادی میتواند بر ارزش سهام شرکتها تأثیرگذار باشد.
سیاستهای کلان پولی و مالی و ارزی: یکی دیگر از عوامل مهمی که میتواند روی روند فعالیت و سودآوری و درنتیجه قیمت سهام تأثیرگذار باشد، سیاستهای پولی و مالی دولت است. بهعنوان مثال، اگر شرکتی صادرکنندهی محصولاتی باشد، درصورت افزایش قیمت ارز سودآوری آن شرکت افزایش پیدا میکند؛ اما اگر شرکتی قسمت عمده از مواد اولیه خود را وارد کند، با افزایش قیمت ارز سودآوری شرکت و درنتیجه قیمت سهام آن کاهش پیدا میکند.
بودجهی سالانهی کشور: بودجهی سالانه کشور جهت کلی حرکت دولت در اقتصاد را نشان میدهد. بهعنوان مثال، اگر دولت در بودجهی سال آینده خود برنامهی گستردهای برای توسعهی صنعت پتروشیمی در نظر گرفته باشد، طبیعتا شرکتهای فعال در این صنعت تحتتأثیر برنامههای دولت، رشد خوبی خواهند کرد.
قوانین و مقررات: قوانینی که در اقتصاد کشور وضع میشوند، تأثیر بسزایی بر قیمت سهام میگذارند. بهعنوان مثال، اگر دولت برای واردات محصولات لبنی تعرفه قرار دهد، شرکتهای تولیدکنندهی آن محصول با افزایش سودآوری و درنتیجه افزایش قیمت سهام مواجه خواهند شد. همچنین، اگر دولت برای صادرات محصولاتی تعرفه قرار دهد، صادرکنندگان آن محصول احتمالا با کاهش سودآوری و درنتیجه کاهش قیمت سهام مواجه خواهند شد.
ب. عوامل مرتبط با صنعت
این دسته از عوامل نیز کاملا از اختیار شرکتها خارج هستند؛ اما شرکت میتواند بهطورت غیرمستقیم بر آنها تأثیر بگذارد:
نحوهی قیمتگذاری محصولات: تصور کنید نه دولتها، بلکه عرضه و تقاضا در بازار محصولات شرکتهای خودروسازی را قیمتگذاری میکردند. آیا بازهم میزان سودآوری این شرکتها مانند امروز بود؟ اینکه چه سازوکاری قیمتهای محصول را مشخص میکند، ازجمله عواملی است که میتواند بر قیمت سهام تأثیر بگذارد.
میزان عرضه و تقاضا برای محصول: میزان عرضه و تقاضا یکی از عوامل مهم برای سودآوری شرکت است. بهعنوان مثال، هنگامیکه صنعت ساختمانسازی رونق میگیرد، تقاضا برای محصولات ساختمانی ازجمله سیمان افزایش پیدا میکند و این امر موجب افزایش ارزش سهام شرکتهای سیمانی میشود.
رقابتی یا انحصاری بودن صنعت: انحصاریبودن صنعت ارتباط مستقیمی ببا میزان سودآوری آن شرکت دارد. البته باید این نکته را بهخاطر داشت که انحصار فقط بهمعنای بستهبودن اقتصاد نیست؛ زیرا بسیاری از شرکتها در بازارهای آزاد نیز بهصورت انحصاری فعالیت میکنند. بهعنوان مثال، محصولات اپل را میتوان نمونهای از انحصار در بازار آزاد نام برد و ارزش چشمگیر این برند نیز بهدلیل همین انحصاری است که ایجاد کرده.
حجم سرمایهگذاری در صنعت: هرچه سرمایهگذاری در صنعت بیشتر باشد، نشاندهندهی این نکته است که دولت و بخش خصوصی آیندهی روشنی برای آن صنعت متصور هستند.
وضعیت صنایع مرتبط: یکی از عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام شرکت، وضعیت صنایع مرتبط با آن صنعت است. بهعنوان مثال، صنعت فولاد ارتباط مستقیمی با صنعت خودروسازی و صنعت استخراج سنگآهن دارد؛ چراکه از یک سو مواد اولیه صنایع فولاد از معادن سنگآهن استخراج میشود و از سوی دیگر محصولات این صنعت در خودروسازی بهکار میرود. پس رکود در هریک از این سه صنعت موجب تأثیرگذاری بر دیگری میشود.
تحولات فناوری: هرچه سرعت تغییر فناوری در صنعت بیشتر باشد، از یک طرف سودآوری آن صنعت نیز افزایش پیدا میکند و از طرف دیگر ریسک سرمایهگذاری روی آن صنعت نیز بهتبعش زیاد خواهد شد.
ج. عوامل خُرد
برخلاف دو تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ دستهی قبل، عوامل خُرد آن دسته از عواملی هستند که مستقیما به خود شرکت مرتبط است:
میزان سودآوری و ثبات شرکت: هرچه شرکت در سالیان متمادی سودآوری مقبولتر و باثباتتری از خود نشان داده باشد، قیمت سهام آن بیشتر خواهد بود. سرمایهگذاران اعتماد کمی به شرکتهایی میکنند که چند سال زیانده و چند سال سودده هستند.
میزان شناوری سهم: میزان شناوری سهم آن بخش از کل سهام است که شخصیتهای حقیقی دادوستد میکنند. شناوری زیاد برای سهم چند مزیت مثبت دارد: ۱. نقدشوندگی سهام را افزایش میدهد؛ چراکه هروقت افراد خواستار فروش سهم باشند، فردی پیدا خواهد شد که سهم را از آنها بخرد؛ ۲. امکان دستکاری عدهای خاص (سفتهبازها) در قیمت سهم کاهش مییابد.
وضعیت داراییها و بدهیها: هرچه شرکت از نظر بدهی و نسبت دارایی به بدهی وضع بهتری داشته باشد، قطعا برای سرمایهگذاری مناسبتر است و احتمال ورشکستگی آن کاهش مییابد.
طرحهای توسعه شرکت: شرکتهایی که طرحهای توسعهای عظیم در دستورکار دارند، معمولا سهامشان ارزش بیشتری خواهد داشت. البته باید توجه کرد طرحهای توسعهای به یک میزان در سودآوری شرکت تأثیر نمیگذارند. بهعنوان مثال، سهام شرکتی که قصد دارد ماشینآلات فرسودهی خود را تعویض کند، درمقایسهبا سهام شرکتی که قصد دارد خطتولید جدیدی راهاندازی کند، از افزایش قیمت کمتری سود میبرد.
ترکیب سهامداران: وجود برخی نهادها و سازمانهای بزرگ بهمثابهی سهامداران عمده در شرکت، ویژگی مثبت آن شرکت محسوب میشوند؛ زیرا این سهامداران در موقعیتهای خاص میتوانند مانع افت قیمت سهام شوند. البته وجود چنین سهامدارانی لزوما بهمعنی حمایت آنان نیست و باید پیشینهی آنها در این زمینه بررسی شود.
ارزیابی انواع مختلف شرکتها
نحوهی ارزیابی شرکتهای مختلف با یکدیگر متفاوت است که درادامه، بهطور خلاصه توضیح داده میشود:
شرکتهای تولیدی: نحوهی ارزیابی شرکتهای تولیدی برمبنای میزان و حجم تولید، میزان فروش، هزینههای تولید و فروش، قیمت محصولات و مواد اولیه و. تعیین میشود. تغییر در هریک از این عوامل روی سودآوری شرکت و درنتیجه قیمت سهام تأثیرگذار است.
شرکتهای تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ سرمایهگذاری: این شرکتها به دو شیوه ارزیابی میشوند: ۱. تحلیل و ارزیابی سبد سهام شرکت: یعنی اینکه شرکت چه سهامی خریده و این سهام تاکنون چقدر سودآوری داشته است؛ ۲. سوددهی شرکت: در این روش بدون توجه به سایر عوامل، تنها سود شرکت در سالهای گذشته و نیز پیشبینی سودآوری شرکت در زمان حال ارزیابی میشوند.
شرکتهای ساختمانی: نکاتی که باید دربارهی این شرکتها در نظر گرفت، بهای تمامشده پروژههای تکمیلشده و آماده برای فروش و قیمت فروش این پروژهها است. هرچه این دو مقدار از یکدیگر فاصله داشته باشند، نشاندهندهی حاشیهی سود بیشتر و سوددهی بیشتر برای شرکت است.
شرکتهای پیمانکاری: ارزیابی این شرکتها پیچیدگی خاص خود را دارد؛ چراکه در این شرکتها محصولی تولید نمیشود که بتوان براساس آن محصول فعالیت شرکت را بررسی کرد. بهترین راه برای بررسی شرکتهای پیمانکاری، چشمانداز صنعتی است که در آن فعالیت میکنند. اگر شرکت در صنعت ساختمانسازی فعالیت میکند و چشمانداز مثبتی برای این صنعت متصور هستیم؛ پس میتوان امیدوار بود شرکت رشد مطلوبی کرده است.
بانکها و سایر واسطههای مالی: مهمترین عامل برای سودآوری بانکها تفاوت سود سپردههایی است که دریافت میکنند و سود تسهیلاتی است که پرداخت میکنند؛ اما در کشور ما، ازآنجاکه سود سپرده و سود تسهیلات تمام بانکها با یکدیگر برابر است، حجم سپردهها عامل مهمی است که میزان سودآوری بانکها را مشخص میکند. همچنین، سایر سرمایهگذاریهای بانکها نیز باید در کانون توجه قرار گیرد.
واسطههای مالی نیز ماهیتی مانند بانکها دارند. در این شرکتها نیز، سود وامهایی که دریافت و سود تسهیلاتی که پرداخت میکنند، تعیینکنندهی میزان سودآوری شرکت است. نکتهی دیگر در ارزیابی این شرکتها نوع صنعتی است که در آن فعالیت میکنند و سهامداران عمدهی این شرکتها است. بهعنوان مثال، شرکتهای لیزینگی که تحت مالکیت بانکها هستند، بیشتر از شرکتهای خصوصی منابع مالی دراختیار دارند.
سخن پایانی
تحلیل بنیادین هر سهم به دانشی وسیع و بینشی عمیق نیاز دارد. همچنین، فرد باید دقت و تلاشی بسیار زیاد بهخرج دهد تا بتواند تحلیلی دقیق از روند و آیندهی سهم ارائه بدهد. آنچه در این مطلب گفته شد، تنها مبانی و پایههای بحث تحلیل بنیادین است و کسانی که تمایل دارند وارد عرصهی خرید و فروش سهام شوند، باید در این زمینه بسیار مطالعه و همواره خود را با شیوههای جدید بهروز کنند.
تحلیل فاندامنتال چیست ؟ / تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال ؟
تحلیل در بازارهای مالی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. شخصی که بدون تحلیل وارد این بازارها شود حتما دچار خسارت و ضرر خواهد شد. اما کدام تحلیل بهتر است؟ آیا تحلیل فاندامنتال از تحلیل تکنیکال بهتر است؟
در سرمایهگذاری و بازارهای آن یکی از مواردی که اهمیت بسیاری دارد، تحلیل بازار است.
ما در تحلیل بازارها روشهای متفاوتی داریم که تحلیل فاندامنتال، بنیادی یا پایهای یکی از آن روشها است. این روش در کنار روش تکنیکی دو تحلیل مهم برای پیشبینی بازارهای سرمایهگذاری هستند.
در تحلیل فاندامنتال برعکس تحلیل تکنیکال که فقط گذشته یک سهم را برای پیشبینی قیمت آینده یک سهام بررسی میکند، هر عاملی که تاثیرگذار باشد را در نظر میگیرد.
بنابراین در تحلیل فاندامنتال هر موضوع خردی مانند مدیریت شرکت تا موضوعات کلانی مانند شرایط اقتصادی کشور بررسی میشود تا تحلیل جامع ارائه شود. درواقع این تحلیل قرار است نشان دهد که آیا قیمت امروز اوراق بهادار ارزشگذاری درست و منصفانه شدهاند و یا خیر.
فاندامنتال در بورس چیست؟
بازار بزرگ بورس یکی از مهمترین بازارهای سرمایهگذاری محسوب میشود که تحلیل درست در آن میتواند افراد را به موقعیتهای مالی شگفتانگیزی برساند؛ بنابراین مهم است که در بورس از روشهای عالی و مناسب برای تحلیل استفاده کنیم تا بتواند به ما در انتخاب سهم مناسب برای خرید و فروش کمک کند.
در بازار بورس اطلاعات مربوط به داراییهای شرکتها از طریق کمیسیون اوراق بهادار و بورس برای عموم مردم فاش میشوند تا مردم بتوانند به راحتی از این اطلاعات برای تحلیلهای فاندامنتال استفاده کنند.
در تحلیل فاندامنتال زمان بلندمدت اهمیت دارد و این نوع تحلیل معتقد است که قیمت سهامها در بلند مدت تحت تاثیر اصول بنیادی شرکتها هستند.
بنابراین در سرمایهگذاریهای واقعی و طولانی مدت نمیتوان به تحلیلها و تغییر مسیرهای سهام تکیه کرد؛ در واقع در این نوع سرمایهگذاری نیاز است که سهام در طولانی مدت بررسی شود تا قیمت واقعی آن برای مشتری محاسبه شود.
در این نوع تحلیل سرمایهگذار بر اساس قیمت فعلی سهام تصمیم به خرید و فروش آن نمیکند بلکه براساس تحلیل جامع فاندامنتال میداند که قیمت واقعی آن سهام چقدر است و براساس آن تصمیم میگیرد.
ارزش ذاتی سهام در تحلیل فاندامنتال
ارزش ذاتی در حوزههای مختلف مفاهیم مختلفی دارد و با مفهوم آن در بورس کمی فاصله دارد. در تحلیل قیمت سهام ما در ابتدا با این دو فرض روبرو هستیم؛ فرض اول این که قیمت سهم با ارزش ذاتی آن برابر است و فرض دوم بر این اساس است که قیمت سهم ارزش ذاتی آن را نشان نمیدهد.
البته مهم است که بدانید تعیین ارزش ذاتی یک روند ثابت ندارد و لزوما با معادلهای معین تعیین نمیشود. در در تعیین ارزش ذاتی عوامل زیادی دخیل هستند و تحلیلگران متغیرهای زیاد و متفاوتی را درنظر میگیرند که نتایج متفاوتی را هم به دست میدهد.
بهطور مثال فرض کنید که سهم شرکتی در بازار با قیمت ۴۲۰ هزار تومان خرید و فروش میشود؛ اما ممکن است پس از تحلیلهای گوناگون یک تحلیلگر قیمت آن را ۴۲۵ تومان و تحلیلگر دیگری قیمت آن را ۴۳۰ برآورد کند.
در این شرایط سرمایهگذاری که میخواهد این سهم را بخرد بهتر است که میانگین این تحلیلها را قیمت سهم در نظر بگیرد و برطبق آن سرمایهگذرای کند.
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال و ضرورت استفاده از آن
در تحلیل فاندامنتال با حجم داده و متغیرهای جزیی و کلانی که به کار میرود در واقع اطمینان بیشتری را به سرمایهگذار منتقل میکند. در این نوع تحلیل موارد جزیی مانند روشها و سطح عملکرد فروش در شرکت، سود و درآمد در کنار عوامل زیادی در جامعه بررسی میشود تا به قیمتی منصفانه رسید.
به این دلایل است که استفاده از تحلیل فاندمنتال در بین مشتریان بورس بیشتر است البته که تحلیل تکنیکی نیز بسیار کارآمد و مهم است.
در تحلیل تکنیکی بیشتر تحلیلها روی نمودارها و از طریق ابزارهایی مثل الگوی کندل، اندیکاتورها، کانالها و ترندها انجام میشود که نیاز است استفاده از آنها را یاد بگیرید.
البته با وجود تمام این مسائل هنوز موضوعی در تحلیل فاندامنتال وجود دارد که مسئله را کمی سخت میکند. در این نوع تحلیل وجود جزئیات همانقدر که نکته مثبت محسوب میشوند جزو نکات منفی هم به حساب میآیند.
وقتی همه چیز وارد این نوع تحلیل میشود بنابراین عوامل و متغیرها به دو گروه کمّی و کیفی تقسیم میشوند.
تحلیل فاندامنتال کمّی تمام متغیرهای عددی هستند که شامل صورتهای مالی یعنی سود و زیان و ترازنامههای شرکت ها میشوند. این متغیرها در واقع عوامل قابل اندازهگیری در تحلیل فاندامنتال هستند و اهمیت زیادی دارند.
اما تحلیل فاندامنتال کیفی عواملی را شامل میشود که قابل اندازهگیری دقیقی نیستند و میتوان آنها را توصیف کرد. این بخش از تحلیل فاندامنتال میتواند متغیرهایی همچون نوع مدیریت شرکتها و نوع کسب و کار آنها را شامل شود.
اینکه یک شرکت دقیقا چه کاری را انجام میدهد، چه نوع سیاستهایی برای اجرای برنامههای مدیریتی اعمال میشوند یا مزیت رقابتی یک شرکت چیست، نقش بسیار مهمی در تحلیل بازار سرمایهگذاری سهام آن دارد.
رویکردهای تحلیل فاندامنتال
در تحلیل فاندامنتال رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا میتوانند به کار روند که در هر دوی آنها مولفههای مهمی درگیر هستند. در این رویکردهای اساسا مولفههای اقتصاد، صنعت و شرکت به کار میروند و عمیقا تحلیل میشوند.
در تحلیل بالا به پایین تحلیلگر از اقتصاد کلان شروع میکند تا به این نتیجه برسد که اقتصاد به کدام سمت حرکت میکند و چه صنایعی فرصتهای مناسبی برای سرمایهگذاری هستند.
در تحلیل پایین به بالا برعکس رویکرد قبلی تحلیل را از خود شرکت، شرایط و سهام آن شروع میکنند.
شاخصهای تحلیل فاندامنتال
در تحلیلهای ما از سهمها بسیار مهم است که بتوانیم با شاخصهایی یک شرکت را از نظر سلامت مالی ارزیابی کنیم. این فرصت در تحلیل فاندامنتال از طریق شاخصهایی مانند سود هر سهم، P/E یا نسبت قیمت درآمد، PEG، FCF، قیمت ارزش دفتری هر سهم P/B، ROE، DPR، P/S نسبت قیمت فروش ، D/E، و نسبت بازده سود سهام فراهم میشود.
فاندامنتال و شرکتهای کارگزاری
تحلیل فاندامنتال برای تمامی افرادی که به دنبال سرمایهگذاریهای طولانی مدت هستند بسیار مناسب است؛ اما یک فرد تازه وارد نمیتواند این تحلیل را به درستی انجام دهد.
بنابراین تلاش کنید وارد شرکتهای کارگزاری شوید که در حوزهٔ این نوع تحلیل خدماتی را ارائه میدهند. در واقع در برخی کارگزاریها بخشهایی با نام بخش پژوهشی راهاندازی میشوند که میتوانند در تمام بخشهای صنعت پژوهش کنند و آن را در اختیار مشتریان بورس قرار دهند.
پس بهتر است از امکانات کارگزاریها استفاده کنید و بدون اطلاعات کافی وارد عمل نشوید.