استراتژی فارکس

تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟

آموزش تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال

آموزش تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال: شما می‌توانید با مطالعه سری مقالات آموزشی تحلیل تکنیکال که توسط تیم محتوای آکادمی پارسیان بورس آماده شده است، تحلیل تکنیکال را از ۰ تا ۱۰۰ آموزش ببینید.

همچنین شما می‌توانید قسمت اول آموش تحلیل تکنیکال را از این لینک مطالعه کنید.

در این آموزش با اصول تئوری داو که شامل مباحث زیر است آشنا خواهید شد:

  • همه اطلاعات در معاملات فعلی لحاظ شده است.
  • بازارهای مالی دارای روند هستند.
  • روندهای بزرگ دارای فازهای مختلفی هستند.
  • حجم باید تاییدکننده روند باشد.
  • تا نشانه‌ای از پایان روند رخ ندهد، روند ادامه دارد.
  • خطوط روند

نظریه داو گفتارهایی است که در حدود صد سال پیش به وسیله چارلز داو درباره روانشناسی بازار، واکنش قیمت‌ها و تفسیر نمودارها پدید آمد. ویلیام همیلتون پژوهش‌ها و بررسی های داو را پالایش نمود و سرانجام رابرت ژثا نتایج را به صورت شمرده و مفصل درآورد.

در واقع تحلیلگر علاوه بر تحلیل کنش قیمت باید به افزایش و یا کاهش حجم در جهت روند توجه داشته باشد نتیجه آنکه به عنوان یک معامله گر باید در روند باقی ماند تا زمانی که نشانه بازگشت و تغییر مسیر آشکار گردد.

آموزش تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال

“روش های دادوستد و برنامه های معاملاتی” بسیاری در سال‌های گذشته به سرمایه‌گذاران معرفی شده است اما آنها ماندگاری زیادی نداشته‌اند و در گذر زمان افراد به ناکارآمدی و نقاط ضعف آنها پی برده اند.

همه اطلاعات در معاملات فعلی لحاظ شده است

هر چیزی که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد در قیمت بازار منعکس می شود، به عبارتی، نموداری که مشاهده می‌کنید شامل همه اطلاعات و پتانسیل های معامله‌گران گذشته و حال بازار است، که می‌تواند تعیین کننده آینده آن نیز باشد.

تئوری داو (Dow Theory)

اصطلاحات مالی و اقتصادی

تئوری داو (به انگلیسی Dow Theory) یک چارچوب و یک سری مفاهیم در تحلیل تکنیکال است که از نوشته‌های چارلز داو در مورد تئوری‌های بازار برگرفته شده است.

«چارلز» داو موسس و ویرایشگر «وال‌استریت ژورنال» و یکی از بنیانگذاران Dow Jones & Company بود.

او به عنوان بخشی از شرکت کمک کرد که اولین شاخص سهام بورس با نام شاخص حمل و نقل Dow Jones (DJT) را بسازند و بعد از آن نیز شاخص دیگری با نام میانگین صنعتی Dow Jones (DJIA) را تولید کردند.

داو هرگز تئوری‌های خود را به صورت نوشته درنیاورد و هرگز از آن‌ها به عنوان تئوری یاد نکرد؛ اما بسیاری از افراد از سرمقاله‌های او در وال استریت‌ ژورنال بهره بردند.

بعد از مرگ او یکی از دیگر نویسندگان وال استریت ژورنال با نام «ویلیام همیلتون» افکار و مقاله‌های او را در کنار هم جمع‌آوری کرده و چیزی را به وجود آورد که امروزه با نام تئوری داو میشناسیم.

در این مقاله از بورسینس ما به معرفی تئوری داو و صحبت در مورد مراحل و انواع مختلف روندهای بازار بر طبق کارهای داو می‌‌پردازیم.

در ضمن گفتن این نکته در ابتدای مقاله ضروری است که تئوری‌های داو، درست مانند هر فرضیه و نظریه دیگری، مصون از خطا نبوده و قابل دست‌کاری و تفسیر است.

اصول اولیه تئوری داو

این اصول بسیار هم سو و هم راستای فرضیه‌ای با نام \”بازار موثر\” هستند.

داو باور داشت که بازار همه چیز را کمرنگ می‌کند که به معنی این است که تمام اطلاعاتی که ما اکنون داریم قبلا بر روی قیمت‌ها تاثیر خود را گذاشته‌اند.

برای مثال اگر انتظار برود که یک کمپانی گزارش درآمد بسیار خوب و مثبتش را بدهد، این موضوع قبل از اینکه اتفاق بیفتد تاثیرش را روی بازار گذاشته است. در این شرایط درخواست و تقاضا برای سهام آن‌ها قبل از انتشار گزارش بالا می‌رود و ممکن است که بعد از بیرون آمدن آن گزارش درآمد مثبت، قیمت تغییرات چندانی را تجربه نکند.

داو در برخی مواقع متوجه شد که قیمت سهام یک کمپانی در بورس بعد از آمدن یک خبر خوب کاهش پیدا می‌کند؛ زیرا این خبر آن طور که انتظار می‌رفت، خوب نبوده است!

این قوانین از نظر بسیاری از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، به خصوص آن‌هایی که به طور گسترده از ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، هنوز هم درست است؛ اما از آن طرف کسانی که از تحلیل‌های بنیادی استفاده می‌کنند با این موضوع موافق نیستند؛ زیرا از نظر آن‌ها ارزش بازار بر روی قیمت یک سهم تاثیر نمی‌گذارد.

روند‌های بازار

برخی از افراد معتقدند که کارهای داو، روندهای بازار را خلق کرد که امروزه به عنوان عنصری اساسی و ضروری تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ در دنیای اقتصاد شناخته می‌شود.

تئوری داو می‌گوید که سه روند بازار مختلف وجود دارد:

  • روند اصلی: روند اصلی بین چندماه تا چندین سال باقی خواهد ماند و حرکت اصلی و بزرگ بازار را مشخص می‌کند.
  • روند ثانویه: روند ثانویه بین چند هفته تا چندین ماه باقی می‌ماند.
  • روند سوم: این روندها در کمتر از یک هفته و یا ده روز میل به از بین رفتند دارند. در برخی موارد این روند‌ها در طی چند ساعت یا یک روز نیز از بین می‌روند.

با بررسی این سه نوع روند، سرمایه‌گذاران می‌توانند فرصت‌های سودآور را شناسایی کنند.

روند اصلی و اولیه مهم‌ترین روند برای تعیین سیستم معاملاتی است؛ اما فرصت‌های مطلوب و سودآور در زمان کم روی روند‌های ثانویه و سوم اتفاق میفتند که معمولا هم در تناقض و تضاد با روند اصلی است.

برای مثال اگر باور داشته باشید که یک ارز دیجیتال روند اصلی مثبتی دارد؛ اما در روند ثانویه کمی حرکات منفی مشاهده می‌کنید، بهتر است که خرید نسبتا کمی را انجام دهید و هنگام بالا رفتن ارزش و قیمت آن، شروع به فروش کنید.

مشکل اما این است که بتوانید با نگاه کردن و بررسی یک روند تشخیص دهید که کدام یک از انوع روند است و اینجاست که تحلیل‌های تکنیکال عمیق‌تر وارد کار می‌شوند.

امروزه سرمایه‌گذاران و معامله‌گران از ابزارهای تحلیلی زیادی برای تشخیص نوع روند مورد نظرشان استفاده می‌کنند.

3 فاز روند اصلی یا اولیه

داو در تئوری‌های خود مشخص کرد که در یک روند اصلی سه فاز مختلف وجود دارد؛ برای مثال 3 فاز اصلی در یک روند مثبت و رو به بالا به شرح زیر است:

  • ذخیره و توده (Accumulation): بعد از گذشتن از یک روند منفی و رو به پایین، ارزش و قیمت یک دارایی پایین بوده و احساسات و تمایلات بازار غالبا منفی است. سرمایه‌گذاران باهوش در این دوره شروع به ذخیره‌سازی و انباشت سهام می‌کنند و منتظر بالا رفتن قیمت سهام می‌مانند.
  • مشارکت عمومی (Public Participation): حال تعداد بیشتری از افراد حاضر در بازار فرصت‌هایی را که سرمایه‌گذاران باهوش می‌دیدند را مشاهده می‌کنند و در نتیجه عموم مردم به طور فعال شروع به خرید می‌نمایند. در طی این فاز قیمت‌ها به طور مداوم افزایش می‌یابند.
  • افراط و توزیع (Distirbution): در فاز سوم، عوام به حدس و گمان خود ادامه می‌دهند؛ اما روند در نزدیکی پایان خودش قرار دارد. در این شرایط سرمایه‌گذاران باهوش و سازندگان بازار شروع به توزیع سهام خود می‌کنند؛ برای مثال سهام خود را در بورس به افرادی می‌فروشند که هنوز متوجه نزدیک بودن پایان روند نشده‌اند.

در یک بازار رو به پایین و منفی این فازها کاملا برعکس می‌شوند؛ یعنی با توزیع توسط افرادی که روند را تشخیص داده‌اند شروع شده و با مشارکت عمومی ادامه پیدا می‌کند.

در فاز و مرحله آخر نیز سرمایه‌گذاران باهوش اقدام به خرید سهام افرادی می‌کنند که تغییر بازار را متوجه نشده و هنوز در حال فروش سهام خود هستند.

فازهای

هیچ تضمینی وجود ندارد که این قوانین و اصول کاملا درست از آب دربیایند؛ اما هزاران معامله‌گر و سرمایه‌گذار پیش از انجام هر عملی این موارد را در نظر می‌گیرند.

ارتباط تقاطع‌ شاخص‌ها

داو باور داشت که یک روند اصلی که در یک شاخص بازار مشاهده می‌شود؛ باید توسط یک شاخص دیگر مورد تایید قرار بگیرد.

در آن زمان دو شاخصی که مورد استفاده قرار می‌گرفتند همان شاخص‌های حمل و نقل و میانگین صنعتی Dow Jones بود.

در آن زمان بازار حمل و نقل ارتباط بسیار نزدیکی با بازار صنعت داشت. این مورد دلیل منطقی و درستی داشت؛ زیرا هرچه مواد و وسایل بیشتری ساخته شود؛ نیاز به حمل و نقل برای انتقال تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ مواد اولیه و ارسال محصولات وجود دارد.

به همین دلیل یک ارتباط واضح بین بازار صنعت تولید و بازار حمل و نقل وجود داشت، اگر یکی از آن‌ها قدرتمند و سالم بود، دیگری نیز همین وضع را داشت.

بهرحال این ارتباط تقاطع شاخص‌ها امروزه کاربرد چندانی ندارد؛ زیرا بسیاری از محصولات دیجیتال بوده و نیاز به حمل و نقل فیزیکی وجود ندارد.

اهمیت حجم معاملات

امروزه اکثر سرمایه‌گذاران می‌دانند که داو به حجم، به عنوان یک اندیکاتور ثانویه اعتقاد زیادی داشت.

او باور داشت که یک روند قدرتمند باید با یک حجم بالای معاملات همراه شود. طبق این تئوری هرچه حجم معاملات بالاتر برود، احتمال اینکه حرکت فعلی قیمت بر روی روند بازار تاثیر بیشتری بگذارد، بالاتر است؛ اما اگر حجم معاملات پایین باشد، فعالیت‌های مربوط به قیمت ارتباط چندانی با روند بازار ندارند.

روندها تا زمان تایید یک بازگشت قیمتی معتبر هستند

داو باور داشت که اگر بازار در یک روند قرار داشته باشد، روی روند باقی خواهد ماند؛ برای مثال اگر سهام یک شرکت بعد از انتشار یک خبر خوب و مثبت بالا برود، به حرکت رو به بالای خودش ادامه خواهد داد تا اینکه یک بازگشت قیمتی قطعی اتفاق بیفتد.

به همین دلیل داو باور داشت که با بازگشت‌های قیمتی باید با شک و تردید رفتار شود تا زمانی که به عنوان یک روند اصلی جدید شناسایی شوند.

نکته مهم اینجاست که تمایز دادن یک روند ثانویه با بازگشت قیمتی یک روند اصلی بسیار سخت است و اکثر سرمایه‌گذاران در این مورد دچار اشتباه شده و یک روند ثانویه منفی را به عنوان بازگشت و برعکس شدن روند اصلی شناسایی می‌کنند.

سخن‌ پایانی

برخی از منتقدین اعتقاد دارند که تئوری داو منقضی شده و تاریخ مصرفش تمام شده است و این باور را به خصوص در مورد تقاطع شاخص‌ها دارند که در متن نیز به آن اشاره کردیم.

با این حال هنوز هم بسیاری از سرمایه‌گذاران تئوری داو را مناسب دانسته و به آن احترام می‌گذارند و این موضوع نه فقط به دلیل پیدا کردن فرصت‌های اقتصادی و سودآور با استفاده از این تئوری؛ بلکه به دلیل پایه‌گذاری مفهوم روندهای بازار توسط داو نیز هست.

در مورد تئوری داو و اصول و قوانین آن می‌توان به اندازه یک کتاب کامل اقتصادی صحبت کرد؛ زیرا بسیاری از افراد اعتقاد دارند که چارلز داو پدر علم تحلیل تکنیکال است؛ اما در این مقاله از بورسینس سعی کردیم که اصول اولیه آن را به شما معرفی کنیم تا کمی در مورد پیدایش تئوری داو و انواع روند‌ها اطلاعاتی به دست آورید.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.اصطلاحات دیگر را ببینید.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

تئوری داو ( Dow Theory ) چیست و چه ارتباطی با تحلیل تکنیکال دارد؟

تئوری داو ( Dow Theory ) چیست و چه ارتباطی با تحلیل تکنیکال دارد؟

تئوری داو یک تئوری مالی است که توسط "چارلز داو" هنگام بررسی دو شاخص "میانگین صنعتی داو جونز" (DJIA) و "میانگین حمل و نقل داو جونز" (DJTA) توسعه داده شده است. طبق این تئوری، مارکت در یک روند صعودی است اگر یکی از میانگین های آن (یعنی میانگین صنعتی یا حمل و نقل) بالاتر از یک قله ی مهم قبلی باشد و با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر همراه یا به دنبال آن باشد. به عنوان مثال، اگر میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) به یک سقف متوسط صعود کند، انتظار می‌رود که میانگین حمل‌ونقل داوجونز (DJTA) در یک بازه زمانی معقول از همین رویه پیروی کند.

درک تئوری داو

تئوری داو

تئوری داو رویکردی برای ترید است که توسط چارلز داو ایجاد شد که به همراه ادوارد جونز، کمپانی داو جونز را تأسیس کردند و میانگین صنعتی داوجونز را در سال 1896 توسعه دادند. داو این نظریه را در مجموعه‌ای از مقاله های وال استریت ژورنال، که او یکی از بنیانگذاران آن بود، بیان کرد.

چارلز داو در سال 1902 درگذشت و به دلیل مرگ او هرگز نظریه کامل خود را در بازار منتشر نکرد، اما چند تن از پیروان و همکاران او آثاری را منتشر کردند که در مقالات گسترش یافته است. از جمله:

• بارومتر بازار سهام اثر ویلیام همیلتون (1922)

• تئوری داو اثر رابرت ریا (1932)

• "چگونه به 10000سرمایه گذاربرای کسب سود در سهام کمک کردم" اثر جرج شفر (1960)

• تئوری داو امروزی اثر ریچارد راسل (1961)

داو معتقد بود که بازار سهام به عنوان یک کل، معیار قابل اعتمادی از شرایط کلی کسب و کار در داخل اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل کل بازار، می توان آن شرایط را به دقت اندازه گیری کرد و جهت اصلی روندهای بازار و جهت احتمالی تک تک سهام را شناسایی کرد. این نظریه در تاریخ بیش از 100 ساله خود دستخوش تحولات زیادی شده است، از جمله مشارکت های ویلیام همیلتون در دهه 1920، رابرت ریا در دهه 1930، و جورج شفر و ریچارد راسل در دهه 1960. جنبه‌های این نظریه جایگاه خود را از دست داده‌اند؛ به‌عنوان مثال، تأکید آن بر بخش حمل‌ونقل - یا راه‌آهن، در شکل اصلی‌اش - اما رویکرد داو همچنان هسته‌ی تحلیل تکنیکال مدرن را تشکیل می‌دهد.

شش جزء اصلی تئوری داو

قیمت تنها چیزی است که به آن احتیاج داریم.

نظریه داو بر اساس فرضیه "بازارهای کارآمد" عمل می کند که طبق آن قیمت دارایی ها تمام اطلاعات موجود را در بر می گیرد. به عبارت دیگر، این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است. پتانسیل درآمد، مزیت رقابتی، شایستگی مدیریت - همه این عوامل و موارد دیگر در قیمت لحاظ می شوند، حتی اگر اشخاص همه یا هر یک تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ از این جزئیات را ندانند. در قرائت های دقیق تر از این نظریه، حتی رویدادهای آینده نیز می توانند در قیمت کنونی مارکت لحاظ شوند.

روندهای بازار از نظر زمانی سه نوع هستند.

بازارها روندهای اصلی را تجربه می کنند که یک سال یا بیشتر طول می کشد، مانند بازار گاوی یا خرسی. در این روندهای اصلی، روندهای ثانویه وجود دارند که اغلب بر خلاف روند اصلی عمل می کنند، مانند پولبک ها در بازارهای صعودی یا نزولی. این روندهای ثانویه از سه هفته تا سه ماه طول می کشد. در نهایت، روندهای جزئی وجود دارد که کمتر از سه هفته طول می کشد، که عمدتاً به شکل نویز هستند.

روندهای اصلی شامل سه فاز هستند.

فازهای مختلف در تئوری داو

طبق نظریه داو، یک روند اصلی از سه فاز عبور می کند. در یک بازار صعودی، اینها مرحله انباشت، مرحله مشارکت عمومی (یا حرکت بزرگ) و مرحله مازاد هستند. در یک بازار نزولی، آنها را فاز توزیع، مرحله مشارکت عمومی و فاز وحشت (یا ناامیدی) می نامند.

شاخص های بازار باید یکدیگر را تایید کنند.

برای اینکه یک روند ایجاد شود، شاخص های فرضی داو یا میانگین های بازار باید یکدیگر را تایید کنند. این بدان معنی است که سیگنال هایی که در یک شاخص رخ می دهند باید با سیگنال های دیگری مطابقت داشته یا به دنبال یکدیگر باشند. اگر یک شاخص، مانند میانگین صنعتی داوجونز، یک روند صعودی اصلی تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ جدید را تأیید می کند، اما شاخص دیگری در روند نزولی اصلی باقی می ماند، معامله گران نباید تصور کنند که روند جدیدی آغاز شده است.

حجم باید روند را تایید کند.

اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم باید افزایش یابد و اگر خلاف آن حرکت کند، کاهش یابد. حجم کم نشانه ضعف در روند است. به عنوان مثال، در یک بازار صعودی، حجم باید با افزایش قیمت افزایش یابد و در طی پولبک های ثانویه کاهش یابد. اگر در این مثال حجم در حین پولبک افزایش یابد، می تواند نشانه ای از معکوس شدن روند باشد زیرا بیشتر شرکت کنندگان بازار باور به شروع بازار خرسی دارند.

روندها تا زمانی که یک بازگشت واضح رخ ندهد، ادامه دارند.

معکوس شدن در روندهای اصلی را می توان با روندهای ثانویه اشتباه گرفت. تعیین اینکه آیا یک صعود در بازار نزولی یک بازگشت روند است یا یک صعود کوتاه مدت که با کف های پایین تر همراه است، دشوار است و نظریه داو بر احتیاط تاکید می‌کند و اصرار دارد که بازگشت های احتمالی باید تأیید شوند.

ملاحظات خاص

در اینجا چند نکته اضافی در مورد تئوری داو وجود دارد.

قیمت های بسته شدن و رِنج های خطی

رنج زدن قیمت

چارلز داو تنها به قیمت های بسته شدن متکی بود و نگران حرکت های شاخص در طول روز نبود. برای اینکه یک سیگنال روند شکل بگیرد، قیمت بسته شدن باید روند را نشان دهد، نه حرکت قیمت درون روز.

یکی دیگر از ویژگی‌های تئوری داو، ایده رِنج ‌های خطی است که در سایر حوزه‌های تحلیل تکنیکال نیز وجود دارد. این دوره‌های حرکت‌های جانبی (یا افقی) قیمت به‌عنوان دوره تثبیت تلقی می‌شوند و معامله‌گران باید منتظر بمانند تا قیمت از یک سمت محدوده رِنج را بشکند تا به نتیجه‌ برسند که بازار به کدام سمت می‌رود.

سیگنال ها و شناسایی روندها

یکی از جنبه‌های دشوار اجرای نظریه داو، شناسایی دقیق نقاط بازگشت روند اصلی است. به یاد داشته باشید، کسانی که از تئوری داو تبعیت می کنند، با جهت اصلی بازار معامله می کند. بنابراین ضروری است که نقاطی را که این جهت تغییر می کند، شناسایی کنند.

یکی از تکنیک‌های اصلی مورد استفاده برای شناسایی نقاط معکوس‌ شدن روند در نظریه داو، تحلیل قله ها و قعرها است. در یک روند صعودی در تئوری داو، هر قله بالاتر از قله ی قبلی و هر قعر نیز بالاتر از قعر قبلی تشکیل می شود. به همین ترتیب روند نزولی نیز مجموعه ای از قله های متوالی پایین تر و قعر های متوالی پایین تر است.

اصل ششم تئوری داو ادعا می کند که یک روند تا زمانی که نشانه واضحی مبنی بر معکوس شدن روند وجود نداشته باشد، به قوت خود باقی می ماند. تقریباً مانند قانون اول حرکت نیوتن، یک جسم در حال حرکت تمایل دارد در یک جهت حرکت کند تا زمانی که نیرویی آن حرکت را مختل کند. به طور مشابه، بازار به حرکت در جهت اولیه ادامه خواهد داد تا زمانی که نیرویی مانند تغییر در شرایط کسب و کار به اندازه کافی قوی باشد که جهت این حرکت اولیه را تغییر دهد.

بازگشت ها

زمانی که بازار نتواند قله و قعر متوالی دیگری را در جهت روند اصلی ایجاد کند، یک نشانه ی بازگشت در روند اصلی نشان داده می شود. برای یک روند صعودی، یک بازگشت با ناتوانی در رسیدن به یک قله ی جدید و به دنبال آن ناتوانی در ثبت یک قعر بالاتر نشان داده می شود. در این شرایط، بازار از یک دوره ی کف ها و سقف های متوالی بالاتر به کف ها و سقف های متوالی پایین‌تر تبدیل شده است که ویژگی یک روند تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ اصلی نزولی می باشد. در مورد تبدیل روند نزولی به صعودی نیز به همین ترتیب می باشد.

جمع بندی

در این مطلب با تئوری داو آشنا شدیم. در واقع این تئوری، اساس و پایه ی تحلیل تکنیکالی می باشد که امروزه نیز در بازارهای مالی مورد استفاده قرار می گیرد اما آقای چارلز داو این تئوری را در اواخر قرن نوزدهم معرفی کرده است! امیدواریم این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته باشد.

تئوری داو چیست و تکنیکال بر چه اساسی شکل گرفت؟

تئوری داو یک رویکرد برای توسعه معامله‌گری است که توسط چارلز داو تهیه شده است. چارلز داو و شریک تجاری‌اش ادوارد جونز در سال ۱۸۸۲ شرکت داوجونز را تأسیس کردند. اکثر تکنسین‌ها و دانشجویان بازار معتقدند بیشتر آنچه که ما امروزه تحلیل تکنیکال می‌نامیم، منشا آن در نظریه‌هایی است که برای اولین بار توسط داو تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ مطرح شده است. بیشتر تحلیل‌گران ایده‌های اصلی داو را می شناسند و آنها را به کار می‌گیرند.

در ۳ ژوئیه ۱۸۸۴، داو اولین میانگین سهام بورس را که متشکل از قيمت نهایی یازده شرکت بود را منتشر کرد؛ این یازده شرکت از ۹ شرکت راه آهن و دو شرکت تولیدی تشکیل می‌شدند. داو احساس کرد که این یازده سهام نشانه‌ی خوبی از سلامت اقتصادی کشور است.

در سال ۱۸۹۷، داو تعیین کرد که دو شاخص جداگانه بهتر می توانند این سلامت را نشان دهند: یکی شاخص دوازده‌گانه‌ی شرکت‌های صنعتی که به شاخص میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) معروف است و دیگری شاخص بیست شرکت راه آهن که به شاخص میانگین حمل و نقل داوجونز (DJIT) معروف است. سال بعد در سال ۱۹۲۸ تعداد شرکت‌های مؤثر در شاخص صنعت به عدد ۳۰ رسیدند. سردبیران وال استریت ژورنال این لیست را در سالهای بعد چندین بار به روز کردند.

داو در سال ۱۹۰۲ درگذشت و پیش از مرگش کتابی در مورد تئوری خود ننوشت. اما، چندین نفر از پیروان ایده‌های وی اقدام به گرداوری و انتشار سرمقاله‌های وی کردند که از این میان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
«فشارسنج بازار سهام» از ویلیام.پی.همیلتون (۱۹۲۲)
«تئوری داو» از رابرت رنا (۱۹۲۳)
«چگونه به بیش از ۱۰ هزار سرمایه‌گذار در سودآوری سهام کمک کردم» جورج شفر (۱۹۶۰)
«تئوری داو امروز» ریچارد راسل (۱۹۶۱)

داو معتقد بود که بورس اوراق بهادار به عنوان یک کل، معیار قابل اعتمادی برای شرایط کلی تجارت در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل کلیت بازار، می‌توان شرایط آن را به دقت ارزیابی کرد. البته این نظریه در تاریخ بیش از ۱۰۰ ساله خود دستخوش تحولات زیادی شده است اما همچنان زیربنا و پایه اصلی نظریات تجزیه و تحلیل بازار است.

در اینجا شش اصل اساسی تئوری داو شرح داده خواهد شد:

۱-همه چیز در بازار (قیمت) لحاظ شده است

نظریه داو شبیه نظریه بازار کارآمد (EMH) عمل می‌کند زیرا بیان می‌کند که قیمت دارایی‌ها، تمام اطلاعات موجود در بازار را دربرمی‌گیرد. این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است.

بر اساس این نظریه پتانسیل درآمد ، مزیت رقابتی ، صلاحیت مدیران وتمام عوامل و موارد دیگر در بازار قیمت گذاری شده است ، حتی اگر همه افراد از همه یا هر یک از این جزئیات اطلاع نداشته باشند. در یک برداشت دقیقتر حتی می‌توان گفت تمام رویدادهای آینده نیز در قیمت لحاظ شده‌اند.

۲- در بازار سه روند اصلی وجود دارد

روند صعودی از دیدگاه داو این گونه تعریف می شود: هرگاه قیمت در یک موج صعودی بالاتر از موج صعودی پیش از خودش قرار گیرد یا قیمت در یک موج نزولی بالاتر از موج نزولی پیش از آن قرار گیرد یا به عبارت ساده‌تر کف‌ها بالاتر از کف‌های قبلی و سقف‌ها بالاتر از سقف‌های قبلی قرار گیرد یک روند صعودی خواهیم داشت. در واقع روند صعودی الگویی از نوسانات رو به بالاست و برعکس این حالت مجموعه‌ای از نوسانات رو به پایین را روند نزولی می‌نامیم. در یک روند مثبت قیمت ممکن است بارها به سمت بالا و پایین نوسان کند ولی در نهایت برآیند آن دارای شیب مثبت است. این تعریف داو، اساس تحلیل روندهاست.

از نظر داو یک روند شامل سه روند دیگر است .

برای مشاهده ادامه مطلب به صفحه تئوری داو چیست؟ در سایت UtoFX مراجعه کنید.
برای پیگیری اخبار، تحلیل و آموزش‌های بازار جهانی و فارکس به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.

نظریه داو چیست؟ راه‌حلی برای تحلیل بازارهای مالی

داو

نظریه داو همیشه بخشی جدایی‌ناپذیر از تحلیل تکنیکال بوده است. نظریه داو حتی قبل از کشف نمودارهای شمعی (کندل استیک‌ها) توسط جهان غرب به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گرفت. در واقع امروزه نیز از مفاهیم نظریه داو استفاده می‌شود. می‌توان گفت که تریدرها بهترین شیوه‌ها را با کمک نظریه داو و کندل استیک‌ها ترکیب می‌کنند.

نظریه داو توسط چارلز اچ داو (Charles H. Dow) که سرویس اخبار مالی داو جونز (وال استریت ژورنال) را نیز تأسیس کرد، به جهان معرفی شد. او در زمان حیات خود، مجموعه‌ای از مقالات را از دهه 1900 نوشت که در سال‌های بعد با عنوان «نظریه داو» شناخته می‌شد. در این نظریه اعتبار زیادی به ویلیام پی همیلتون (William P. Hamilton) تعلق دارد که این مقالات را با نمونه‌های مرتبط در یک دوره 27 ساله گردآوری کرد. از زمان چارلز داو خیلی چیزها تغییر کرده است و از این رو این نظریه طرفداران و منتقدان زیادی دارد.

نظریه داو چیست؟

اساساً، نظریه داو (DOW) چارچوبی برای تحلیل تکنیکال است که بر اساس نوشته‌های چارلز داو در مورد تئوری بازار است. او به همراه ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser)، شرکت Dow Jones & Company را تأسیس کردند و میانگین صنعتی داو جونز را در سال 1896 توسعه دادند.

داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال و یکی از بنیانگذاران Dow Jones & Company بود. وی به عنوان بخشی از این شرکت، به ایجاد اولین شاخص سهام، معروف به شاخص حمل و نقل داوجونز (DJT) و به دنبال آن میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) کمک کرد. داو این نظریه را در مجموعه‌ای از سرمقاله‌های وال استریت ژورنال بیان کرد.

داو هرگز ایده‌های خود را به عنوان یک نظریه خاص ننوشت و به آنها چنین اشاره‌ای نکرد. با این حال، بسیاری از طریق سرمقاله‌هایش در وال استریت ژورنال از او مطالب زیادی یاد گرفتند. پس از مرگش، ویراستاران دیگری، مانند ویلیام همیلتون، این ایده‌ها را اصلاح کرده و از سرمقاله‌های او برای گردآوری آنچه که امروزه به عنوان نظریه داو شناخته می‌شود، استفاده کردند.

چارلز داو در سال 1902 درگذشت و به این دلیل هرگز نظریه کامل خود را در بازار منتشر نکرد، اما چند نفر از پیروان و همکاران او کارهای وی را گسترش داده و در مقالاتی منتشر کردند. برخی از مهم‌ترین افرادی که با مقالات خود به انتشار نظریه داو کمک کردند عبارتند از:

  • «فشار سنج بازار سهام»، ویلیام پی همیلتون (1922)
  • «نظریه داو»، رابرت ریا (1932)
  • «چگونه به بیش از 10000 سرمایه‌گذار برای کسب سود در سهام کمک کردم»، جورج شفر (1960)
  • «نظریه داو امروزی»، ریچارد راسل (1961)

داو معتقد بود که بازار سهام به عنوان یک تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ کلیت، معیار قابل اعتمادی از شرایط کلی کسب‌و‌کار در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل کل بازار می‌توان به دقت آن شرایط را ارزیابی کرده و جهت روندهای اصلی بازار و جهت احتمالی تک تک سهم‌ها را شناسایی کرد.

این نظریه در تاریخ بیش از 100 ساله خود دستخوش تحولات زیادی شده است، از جمله مشارکت‌های ویلیام همیلتون در دهه 1920، رابرت ریا (Robert Rhea) در دهه 1930 و ای. جورج شفر (E. George Shaefer) و ریچارد راسل (Richard Russell) در دهه 1960. جنبه‌های این تئوری جایگاه خود را از دست داده‌اند، برای مثال، تأکید آن بر بخش حمل‌ونقل، یا راه‌آهن، در شکل اصلی‌اش، اما رویکرد داو همچنان هسته تحلیل تکنیکال مدرن را تشکیل می‌دهد.

این مقاله مقدمه‌ای بر تئوری داو ارائه کرده و مراحل مختلف روند بازار بر اساس کار داو را مورد بحث قرار می‌دهد. مانند هر نظریه دیگری، اصول زیر خطاناپذیر نبوده و قابل بحث و تفسیر هستند.

6 اصل نظریه داو

1. بازار گویای همه چیز است

این اصل در راستای فرضیه بازار کارآمد (EMH) است. داو معتقد بود که بازار گویای همه چیز است، به این معنی که تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت منعکس شده است.

به عنوان مثال، اگر انتظار می‌رود شرکتی به طور گسترده سودهای بهبود یافته و مثبتی را گزارش کند، بازار قبل از وقوع آن را منعکس خواهد کرد. تقاضا برای سهام این شرکت قبل از انتشار گزارش افزایش می‌یابد و پس از اینکه در نهایت گزارش مثبت مورد انتظار منتشر شود، قیمت ممکن است تغییر چندانی نداشته باشد.

در برخی موارد، داو مشاهده کرد که ممکن است قیمت سهام یک شرکت پس از اخبار خوب کاهش یابد، زیرا آن اخبار آنطور که انتظار می‌رفت خوب نبوده‌اند.

هنوز بسیاری از تریدرها و سرمایه‌گذاران به این اصل اعتقاد دارند، به ویژه کسانی که از تحلیل تکنیکال زیاد استفاده می‌کنند. با این حال، کسانی که تحلیل فاندامنتال را ترجیح می‌دهند مخالف آن هستند و معتقدند ارزش بازار منعکس‌کننده ارزش ذاتی یک سهام نیست.

2. روندهای بازار

برخی افراد می‌گویند که کار داو همان چیزی است که مفهوم روند بازار را به وجود آورد که اکنون به عنوان یک عنصر اساسی در دنیای مالی تلقی می‌شود. نظریه داو می‌گوید که سه نوع اصلی از روند بازار وجود دارد:

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا