استراتژی ماشین فارکس

تحلیل فاندامنتال و استراﺗژی های معاملاتی : آموزش فارکس – بخش ۷
هدف از تحلیل فاندامنتال در بازار سهام، بررسی ارزش واقعی یک شرکت و سرمایه گذاری بر اساس این محاسبه است. همین محاسبه تا حدودی در بازار خرده فروشی فارکس نیز انجام میگیرد، معاملهگران فاندامنتال در بازار فارکس نرخ ارز را بررسی کرده و با توجه به بیانیهها و رویدادهای اقتصادی نظریهای درباره ارزش واقعی ارز ارائه میدهند.برای مطالعه بخش قبلی اینجا کلیک کنید.
تحلیل فاندامنتال و استراﺗژی های معاملاتی : تمامی گزارشات، دادههای اقتصادی و حوادث سیاسی که از یک کشور منتشر میشوند، شبیه به اخبار بازار سهام است، چون سرمایهگذاران از این اخبار برای بهدست آوردن قیمت واقعی ارز استفاده میکنند. این قیمت با گذشت زمان و با توجه به عوامل مختلفی همچون رشد اقتصادی و قدرت مالی دچار تغییر میشود. معاملهگران فاندامنتال تمامی این اطلاعات را در نظر میگیرند.
به دلیل اینکه استراﺗژیهای فاندامنتال بسیاری برای معامله در بازار فارکس وجود دارد که بر مبنای دادههای فاندامنتال شکل گرفتهاند، از این رو میتوان کتابی در این باره نوشت. برای اینکه ذهنیت بهتری از فرصتهای معاملاتی بهدست آورید، نگاهی خواهیم داشت به شناختهشدهترین استراﺗژیها- یعنی معاملات انتقالی در فارکس (carry trade).
تجزیه و تحلیل معاملات انتقالی فارکس
معامله انتقالی ارز یک نوع استراﺗژی است که معاملهگر از طریق آن ارزی را با نرخ بهره پایین میفروشد و بهجای آن ارزی با نرخ بهره بالا میخرد. به عبارت دیگر، یک نوع ارز را با نرخ پایین قرض میگیرید و سپس آنرا با نرخ بالاتر قرض میدهید. معاملهگری که از این استراﺗژی استفاده میکند از تفاوت بین این دو نرخ سود میبرد. وقتی اعتبار اهرمی معامله بالا باشد، معاملهگر میتواند حتی از تفاوت جزئی بین این دو نرخ نیز سود زیادی بهدست آورد. علاوه بر این، با سرازیر شدن پول به سمت ارزهای پربازده، معاملهگران از افزایش نرخ این ارزها نیز بهره میبرند.
بهعنوان مثالی واقعی میتوان به معالمه انتقالی ین ژاپن اشاره داشت که در سال ۱۹۹۹ آغاز شد، در این هنگام ژاپن نرخ بهره خود را تقریبا به صفر رساند. قاعدتا در این شرایط معاملهگران بر روی این ارز سرمایه گذاری کرده و مقدار زیادی ین وام خواهند گرفت. سپس ین را به دلار تبدیل میکنند تا با آن اوراق قرضهی آمریکا را تقریبا با ۴.۵-۵% تخفیف خریداری کنند. چون نرخ بهره ژاپن صفر بود، بنابراین سرمایهگذار با پول بسیار ناچیزی ین وام گرفته و درنتیجه سود زیادی از اوراق قرضه آمریکا بهدست خواهد آورد. اما با داشتن اعتبار اهرمی میتوانید مقدار بازدهی را تا حد قابل توجهی افزایش دهید.
برایمثال، ده برابر اعتبار اهرمی بازدهی در حدود ۳۰% به ۳% خواهد داشت. اگر شما ۱۰۰۰$ در حساب خود داشته باشید و ۱۰ برابر آن اعتبار اهرمی به شما داده شود، در این صورت ۱۰.۰۰۰$ در اختیار خواهید داشت.
اگر شما معامله انتقالی ارز که در بالا گفته شد را انجام دهید، ۳% در سال سود بهدست خواهید آورد. در پایان سال، ۱۰.۰۰۰$ سرمایه شما برابر با ۱۰.۳۰۰$ یا ۳۰۰ $ سود خواهد شد. با توجه به اینکه شما تنها ۱۰۰۰$ از پول خود هزینه کردهاید، سود واقعی شما ۳۰% (۳۰۰$/۱.۰۰۰$) است. با این حال، زمانی میتوان از این استراﺗژی بهره برد که ارزش یک جفت ارز بدون تغییر مانده یا افزایش پیدا کند. بنابراین، اغلب معاملهگران انتقالی هم بهدنبال سود حاصل از تفاوت نرخ بوده و هم در پی افزایش سرمایه خود هستند. نکتهی قابل توجه درباره این معاملات این است که تفاوتهای جزئی در نرخ بهرهها میتواند منجر به سودهای کلانی شود، البته با داشتن اعتبار اهرمی. اکثر کارگزاران ارز، مارجین کمی برای کسب سود از معاملات انتقالی لازم دارند.
با تمام این توضیحات باید گفت که معاملات انتقالی بهخاطر تغییرات نرخ بهره بین دو کشور مختلف پیچیدگیهای خاصی دارند. اگر یک ارز کمبازده درمقابل یک ارز پربازده افزایش پیدا کند، در این حالت سود بهدست آمده از تفاوت نرخ از بین خواهد رفت. دلیل این اتفاق این است که ریسک ارزهای پربازده بسیار زیاد است، در نتیجه سرمایهگذاران بیشتر به خرید ارزهای کمبازده و ایمن تمایل دارند. از آنجا که معاملات انتقالی در درازمدت جواب میدهند، بنابراین ممکن است دستخوش تغییرات زیادی از جمله افزایش نرخ ارزهای کمبازده قرار گیرند، که در این صورت سودی از این نوع معاملات بهدست نخواهد آمد. این باعث میشود که مسیر آینده جفت ارزها نیز به اندازه تفاوت نرخ آنها مورد توجه معاملهگران قرار گیرد.
برای درک بیشتر فرض کنید که نرخ بهره در آمریکا ۵% و در روسیه ۱۰% باشد، در این وضعیت معاملهگران اقدام به فروش دلار آمریکا و خرید روبل روسیه خواهند کرد. فرض میکنیم که یک معاملهگر ۱.۰۰۰$ آمریکا را با نرخ ۵% به مدت یک سال وام میگیرد، و آنرا تبدیل به روبل با نرخ ۲۵USD/RUB ( بیست و پنج هزار روبل) میکند، حال اگر نرخ ارز هیچ تغییری نکند، ۲۵۰۰۰ روبل به ۲۷۵۰۰ روبل افزایش خواهد یافت، و اگر دوباره تبدیل به دلار شود، ۱۱۰۰$ سود عاید معاملهگر خواهد شد. اما چون معاملهگر ۱۰۰۰$ قرض گرفته بود بنابراین ۱۰۵۰$ بدهکار میشود و سود خالص او فقط ۵۰% خواهد بود.
حالا تصور کنید که روسیه درگیر بحران دیگری مانند آنچه در سال ۱۹۹۸ اتفاق افتاد میشد، یعنی زمانی که دولت روسیه بدهی خود را پرداخت نکرد و قیمت ارز آن با افت مواجه شد. اگر در پایان سال نرخ مبادله ۵۰USD/RUB باشد، ۲۷۵۰۰ روبل شما تنها با ۵۵۰$ مبادله میشد (۲۷,۵۰۰RUB*0.02RUB/USD).
از آنجا که معاملهگر $۱,۰۵۰ بدهکار است، بنابراین درصد زیادی از سرمایه اولیه خود را بهخاطر نوسان قیمت ارز از دست میدهد- با اینکه نرخ بهره در روسیه بالاتر از آمریکا بود.
بهعنوان نمونهای دیگر از تحلیل فاندامنتال بازار فارکس میتوان به قیمت کالا پرداخت.
اکنون باید یک دید جامع نسبت به برخی از نظریات اقتصادی و فاندامنتال در بازار فارکس و تاثیر آنها در نوسانات ارزی بهدست آورده باشید. مهمترین چیزی که شاید دراین بخش به آن اشاره نشد این است که قیمت ارزها نیز مانند شرکتها بسته به عوامل مختلفی همچون رشد اقتصادی و نرخ بهره، مدام در حال تغییر است. ممکن است شما نیز با توجه به تئوریهای اقتصادی که مطرح شد، ایدهای دربارهی اینکه چگونه عوامل اقتصادی خاص بر نوسانات ارزی یک کشور تاثیر میگذارند ارائه دهید. در قسمت بعد، بحث خود را با پرداختن به تحلیلهای تکنیکال که لازمه ورود به بازار فارکس هستند ادامه میدهیم. برای مطالعه بخش بعد اینجا کلیک کنید.
مقابله با ریسک ها در بازار فارکس
ریسک، جزیی از تمامی مبادلات است. حتی می توان چنین گفت که ریسک جزیی ثابت در تمامی ابعاد زندگی انسان است؛ چرا که هموارد در زندگی با مسائلی روبرو هستیم که در آن ها ممکن است چندین نتیجه احتمالی در پیش روی ما باشد. تجارت نیز پر از ریسک های مختلف است و بازار فارکس نیز از این قاعده مستثنا نیست.
ریسک در فارکس و تجارت هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی دارد. بسیاری از افراد جسارت به خرج داده، در معاملات خود ریسک می کنند و از این راه به سود هنگفتی دست پیدا می کنند. بسیاری از افراد هم ممکن است با ریسک کردن تمام سرمایه و دارایی خود را از دست بدهند. در هر صورت، وجود ریسک مانعی برای ورود به بازار فارکس به حساب نمی آید؛ چرا که هر معامله گری می داند که ریسک جزیی ثابت از تجارت و معاملات مالی است.
در بازار فارکس ریسک های مختلفی وجود دارند. از ریسک هایی که مربوط به بروکر فارکس مورد استفاده می شوند گرفته تا ریسک هایی که در معاملات می توانند موجب سود یا زیان تریدر بشوند. از سوی دیگر، خطاهای ذهنی و هیجانی شدن معامله گر هم می توانند بر روی تصمیم گیری های او اثر گذاشته و ریسک معاملات را از حالت عادی هم بیشتر کنند.
در این مطلب به بررسی مهم ترین ریسک ها در بازار فارکس پرداخته و به توضیح درباره چگونگی مدیریت ریسک در فارکس خواهیم پرداخت.
کنترل ریسک در فارکس
معامله در بازار فارکس به دلیل وجود نوسانات زیاد در این بازار، همواره با ریسک های بسیاری همراه است. یکی از اصلی ترین عواملی که بازار فارکس را به یک بازار پر ریسک و در عین حال جذاب تبدیل می کند، وجود اهرم ها یا لوریج هاست. اهرم ها از سوی کارگزاری های فارکس به کاربران داده می شوند و با استفاده از آن ها می توان با یک سرمایه اندک معامله های بزرگ انجام داد. مثلا با 100 دلار سرمایه اولیه و اهرم 1:100 می توان تا سقف 10 هزار دلار معامله انجام داد. کارگزاری فارکسر استفاده از ضریب اهرمی بیشتر از 10 برابر سرمایه در بازار فارکس توصیه نمی کند و از نظر کارگزاری فارکسر انجام معاملات با ضریب اهرمی بالای 10 برابر سرمایه می تواند منجر به ریسک جدی شود.
اهرم ها با وجود آن که بسیار جذاب به نظر می رسند، یکی از عوامل مهم در ریسکی بودن معاملات در فارکس هستند. با این وجود با داشتن مهارت در مدیریت ریسک استراتژی ماشین فارکس و روش های این کار، می توان از ضرر و زیان در معاملات فارکس جلوگیری کرده و به سودهای شگفت انگیزی دست یافت.
کنترل ریسک در بازار فارکس 4 قانون اصلی دارد:
- باید بین ریسک های مجاز و معقول و ریسک های غیر قابل قبول تمایز قائل شد.
- برای آن که بتوان پیش بینی میزان ریسک در معاملات را به شکلی دقیق انجام داد، باید تحلیل و آنالیزی صحیح از بازار به عمل آورد
- یک تریدر در فارکس باید سرعت عکس العمل بالایی داشته باشد تا هنگامی که جهت حرکت بازار معکوس شد، بتواند تصمیم گیری مناسبی از خود نشان دهد
- برای جلوگیری از ریسک های غیر معقول و غیر قابل قبول باید از استراتژی های معاملاتی مناسبی استفاده کرد.
یکی از مهم ترین مواردی که در این حیطه حائز اهمیت است، توانایی برآورد دقیق از میزان موفقیت یا شکست در هر معامله است. این توانایی است که نشان می دهد یک تریدر تا چه حد می تواند میزان ریسک در معاملات را پیش بینی کند و دقت او به چه اندازه است. برای رسیدن به یک پیش بینی دقیق و برآورد صحیح، باید از رویکردهای تحلیلی بازار به دقت استفاده کرد.
شرایط بازار فارکس با استفاده از دو رویکرد تحلیلی عمده تکنیکال و بنیادی ارزیابی می شود. تحلیل تکنیکال فارکس بر ارزیابی قیمت ها، روند نمودارها و اندیکاتورها و حجم معاملات متمرکز است و از این طریق رفتار معامله گران در فارکس را پیش بینی می کند که توسط کارگزاری فارکسر ارائه می شود. تحلیل بنیادی فارکس، رویکردی است که در آن به عوامل مختلف موثر بر بازار، مانند عوامل اقتصادی، مناسبات سیاسی و. توجه می شود. این رویکرد نیازمند درک بسیار عمیقی از رویدادها و ارتباط متقابل آن ها با یکدیگر است.
برای آن که بتوانید ارزیابی مناسبی از میزان ریسک در معاملات ارزی فارکس داشته باشید، باید بتوانید از این رویکردهای تحلیلی به خوبی استفاده کنید. یک تریدر موفق برای ارزیابی بازار درباره پویایی بازار مد نظرش به خوبی تحقیق و مطالعه می کند. او می تواند با بررسی روند قیمت ها و نمودارها، متوجه شود که در چه مقاطعی قیمت ها به حرکت در می آیند و چه زمانی برای چه نوع معاملاتی مناسب تر است. هر چه بهتر بتوان میزان ریسک در معامله را اندازه گیری کرد، بهتر می توان آن ریسک را مدیریت کرد. پس اگر قصد دارید بهتر با ریسک در بازار فارکس مقابله کنید، توانایی تحلیل خود را بالا ببرید.
در معاملات خود احتمالات مختلف را در نظر بگیرید؛ این کار باعث می شود تا در برابر شرایط مختلف آمادگی بیشتری داشته باشید. هم چنین بهتر است با بررسی نمودارها و ارزیابی هایی که به عمل آورده اید، محدوده ای به عنوان لاین خطر تعیین کنید؛ به این معنی که نشانه ای وجود داشته باشد که با رسیدن به آن، معاملات را پایان داده و پیش از آن که بازار به سطح خطر برسد اقدام لازم را انجام دهید.
استفاده از استراتژی معاملاتی مناسب
یکی دیگر از مهم ترین مواردی که باید برای کنترل ریسک در فارکس مورد توجه قرار بگیرد، استراتژی معاملاتی است.
در حین معاملات ارزی در بازار فارکس و به ویژه هنگام بروز نوسانات و یا زیان کردن در معاملات، تریدرها هیجانی می شوند. از دست دادن سرمایه می تواند هر کسی را در شرایط احساسی خطر قرار دهد و همین عامل بر تصمیم گیری های تریدرها موثر است. در چنین شرایطی دو عامل می توانند بسیار موثر باشند: یکی آمادگی روانی برای مواجه شدن با زیان و در نظر گرفتن احتمالات ممکن، دیگری داشتن یک استراتژی مناسب معاملاتی.
استراتژی معاملاتی مناسب به تریدر کمک می کند تا در شرایط هیجانی، باز هم بتواند مسیر خود را به درستی پیدا کرده و تصمیمات منطقی و درست بگیرد. استراتژی معاملاتی تا حد زیادی به تجربه عملی و دانش فرد در بازار فارکس بستگی دارد. برخی از استراتژی های رایج هم می توانند به کاهش ریسک کمک کنند. کارگزاری فارکسر FOREXer به شما پیشنهاد استراتژی ماشین فارکس می کند پس از تسلط کامل و یادگیری کنترل ریسک در معاملات فارکس وارد این بازار شوید.
به عنوان مثال، یکی از استراتژی های معروف، استراتژی آنتی مارتینگل است. در این استراتژی با هر بار زیان کردن، تریدر حجم معاملات خود را نصف می کند تا از ضرر های بیشتر جلوگیری کند. اما با سود کردن حجم معاملاتی دو برابر می شود؛ یعنی تریدر با سود خود سرمایه گذاری می کند.
General Motors؛ با استراتژی ساخت خودرو برای هر نفر
جنرالموتورز، شرکت خودروسازی آمریکایی است که در زمینه طراحی، تولید و فروش خودرو و قطعات آن فعالیت میکند و هماکنون سومین تولیدکننده بزرگ خودرو در جهان است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، جنرال موتورز ، شرکت خودروسازی آمریکایی چند ملیتی است که ستاد مرکزی آن در ساختمان رنسانس سنتر شهر دیترویت ایالت میشیگان قرار دارد. این شرکت در زمینه طراحی، تولید و فروش خودرو و قطعات مالی فعالیت میکند. جنرال موتورز هماکنون سومین تولید کننده بزرگ خودرو در جهان محسوب میشود و از سال ۱۹۳۱ تا ۲۰۰۷ نیز به عنوان بزرگترین شرکت خودروسازی در جهان شناخته میشد.
تاریخچه شرکت جنرال موتورز
رانسوم ای اولدز در سال ۱۸۹۷ شرکت خودروسازی اولدزموبیل که قدیمیترین واحد جنرال موتورز محسوب میشود را با سرمایه ۵۰ هزار دلاری تأسیس کرد؛ دو سال پس از آن این شرکت با کارخانههای موتور بنزینی اولدز ادغام و شرکت موتور اولدز تشکیل شد. طی سالهای ۱۹۰۲ و ۱۹۰۳ شرکت کادیلاک و بیوک تأسیس شد و در نهایت به جنرال موتورز پیوستند. بعد از گذشت یک سال ویلیام سی دورانت مدیریت شرکت موتور بیوک را بر عهده گرفت.
در سال ۱۹۱۰ جیمز استورو رهبری شرکت جنرال موتورز را به عهده گرفت و واحدهای فنی و آزمایشگاه مرکزی تحقیقات را ایجاد کرد. طی همین سال شرکت کامیونسازی جنرال موتورز نیز افتتاح و فعالیت واحد فروش خارجی شرکت آغاز شد.
یک خودرو برای هر نفر
در سال ۱۹۲۳ آلفرد پی آسلون ، به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت انتخاب شد و رهبری او، جنرال موتورز را متحول کرد. وی در هنگام ورود یک خودرو برای هر نفر را استراتژی تولید در شرکت جنرال موتورز اعلام کرد و در همان دهه در بسیاری از کشورها کارخانه تولید خودرو تأسیس کرد؛ سپس برای اولین بار بنزین اتیلنی در آزمایشگاههای شرکت تولید و عرضه شد.
در سال ۱۹۴۰ شرکت جنرال موتورز تولید ۲۵ میلیون خودرو را جشن گرفت و در سال ۱۹۵۶ پس از ۳۳ سال رهبری، آلفرد آسلون بازنشسته و چارلز ویلسون به عنوان ریاست شرکت منصوب شد. تولید شرکت جنرال موتورز در سال ۱۹۶۷ از مرز ۱۰۰ میلیون خودرو در سال گذشت و در همین سال تغییری ساختاری در شرکت رخ داد و به صورت گروههای مجزای خودروهای سبک و کامیون، بدنه و مونتاژ، قطعات خودرو و بخش خارج از آمریکا تبدیل شد. در سال ۱۹۷۴ این شرکت فناوری مبدلهای کاتالیستی را عرضه و تمامی خودروهای جدید خود را به این فناوری مجهز کرد.
زمینه فعالیت جنرال موتورز
امروزه این شرکت بزرگترین شرکت خودروسازی جهان از نظر میزان درآمد و شمار خودروهای تولیدی محسوب میشود. دفتر مرکزی جنرال موتورز در دیترویت میشیگان ایالات متحده قرار دارد، اما این شرکت در ۳۳ کشور دیگر کارخانههای خودروسازی دایر نموده است.
برندهای جنرال موتورز
این شرکت درواقع مجموعهای از چندین کارخانه خودرو و موتورسازی است که به مرور زمان به یکدیگر پیوسته است. اسامی این شرکتها عبارت است از:
منابع انسانی شرکت جنرال موتورز
۱۶۴ هزار نفر از کارکنان این شرکت در بیش از ۳۰ کشور جهان مشغول به فعالیت هستند. آموزش منظم کارکنان همیشه در دستور کار این شرکت قرار دارد و برای دستیابی به سطح استاندارد و مطلوب کارکنان تشویق به تجربه ۲۰ ساعت آموزش شغلی در سال میشوند. در سال ۱۹۹۷ نیز دانشگاه جنرال موتورز در راستای توجه به آموزش سازمان و حرکت به سمت یک سازمان کارآموزی تأسیس شد.
تحقیق و توسعه شرکت جنرال موتورز
در سال ۱۹۱۱ نخستین آزمایشگاه متمرکز تحقیقات شرکت آغاز به کار کرد و از همان زمان تحقیق و توسعه در شرکت مورد توجه بود؛ این امر در زمان رهبری اسلون نیز کاملاً بارز بود و نمودهای آن سالهای بعد به ظهور رسید.
برخی از زمینههای تحقیق و توسعه این شرکت عبارت است از:
- طرحهایی در زمینه افزایش بازدهی موتور
- ساخت موتورهای دیزلی تمیزتر
- تولید خودروهایی با سوختهای جایگزین
- تولید خودروهای هیبریدی
- طراحی سامانههای باتری سوخت
مدیریت ارشد شرکت جنرال موتورز
ویلیام سی دورانت به همت خود در سال ۱۹۰۸ هستههای مجزا تولید خودرو و موتور را به یکدیگر پیوند داد و جنرال موتورز را تأسیس کرد، اما نامی که در سابقه و تاریخچه صد ساله این شرکت به عنوان رهبری تأثیرگذار همیشه میدرخشد، آلفرد پی اسلون است. وی در دهههای ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ رهبری شرکت جنرال موتورز را بر عهده داشت و سبک مدیریتی ویژه خود را در شرکت اعمال کرد.
ریک واگونر نیز از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۹ رهبری شرکت را بر عهده داشت و مدعی است که این شرکت در ایمنی خودرو و خدمات اطلاعاتی سرآمد است. پس از واگونر فردریک هندرسون در ابتدای سال ۲۰۰۹ به عنوان مدیرعامل جنرال موتورز انتخاب شد که در پایان سال ۲۰۰۹ این پست به ادوارد ویتاکر جونیور واگذار شد، ویتاکر نیز تنها یک سال در این مقام باقیماند و پس از آن جای خود را به دنیل آکرسون داد.
جنرال موتورز و کرونا
در ۲۷ مارس ۲۰۲۰ دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا با استناد به قانون وضعیت جنگی برای مقابله با بیماری کرونا به جنرال موتور دستور تولید دستگاه تنفس مصنوعی داد؛ زیرا با همهگیری این ویروس نیاز فوری به هزاران دستگاه تازه ایجاد شد. در ابتدا این شرکت تلاش برای دریافت امتیاز بود، اما با فرمان اجرایی دونالد ترامپ برای وضعیت جنگی این شرکت موظف به تولید دستگاه تنفس مصنوعی شد.
معرفی ماشین حساب فارکس و کاربردهای آن
ماشین حساب فارکس مجموعه ابزارهای ضروری هستند که به مدیریت ریسک معاملهگران کمک میکنند. بازار مالی فارکس یک کلاس دارایی چالش برانگیز و بیثبات است و باید با احتیاط و دقت لازم به معاملات آن نزدیک شد. بنابراین، ما باید از میزان پولی که میخواهیم در هر معامله به صورت درصدی در معرض ریسک قرار دهیم، آگاه باشیم و با توجه به مقدار بودجهای که در مارجین داریم، از اهرم استفاده کنیم. درصد ریسک در هر معامله باید نسبتا کم باشد تا اطمینان حاصل شود که بیش از حد حساب خود را در هر معامله به خطر نمیاندازیم.
ما باید سود و زیان احتمالی معامله را بررسی کنیم و تعیین کنیم که قیمت هدفمان چیست و نقطه توقف ضرر و ورودمان کجاست. علاوه بر این، مهم است که به خاطر داشته باشیم جفت ارزها میتوانند مقادیر مختلف پیپ داشته باشند؛ آن هم بر اساس این که آیا جفت ارز مبادلهای بر حسب دلار آمریکا ارائه میشود یا خیر.
ما در این مقاله، مجموعه گستردهای از ماشین حسابهای معاملات فارکس را بررسی میکنیم که عبارتند از: ماشین حساب حاشیه، ماشین حساب توقف ضرر، ماشین حساب اندازه لات، ماشین حساب سود/ضرر و ماشین حساب ارزش پیپ. وب سایتهای مختلفی وجود دارد که ماشین حساب فارکس را به صورت رایگان ارائه میدهند و شما میتوانید پس از آشنایی با عملکرد هر کدامشان، از آنها استفاده کنید.
ماشین حساب حاشیه فارکس
قبل از شروع معامله، باید در مورد میزان وجوهی که میتوانید با حساب خود تأمین کنید، تصمیم بگیرید. تصمیمگیری در مورد این جریان، یک امر شخصی مربوط به معاملهگر خواهد بود؛ اما همیشه به خاطر داشته باشید که شما فقط باید با پولی سرمایهگذاری کنید که توان از دست دادن آن را دارید.
به عنوان مثال، اگر میخواهید حداقل 3 جفت ارز متفاوت را با اندازه 1 لات در هر جفت، با استفاده از اهرم 10 تا 1 معامله کنید، به چقدر حاشیه نیاز دارید؟ یک ابزار ماشین حساب حاشیه فارکس در XM.com موجود است که به شما امکان میدهد حاشیه مورد نیاز برای معامله یک جفت ارز FX، اهرم و اندازه لات را محاسبه کنید.
تصویر زیر، نمایی از ماشین حساب فارکس مربوط به حاشیه را نشان میدهد. فرض کنید یکی از جفت ارزهای مبادلهای که قصد خرید و فروش آن را دارید EURUSD است که اولین مورد در بالای تصویر است. سپس مورد بعدی اهرم است، در این مورد 1:10، سپس حساب ارزی از نوع USD و اندازه لات 1 است. وقتی روی محاسبه دادههای بالا کلیک میکنید، حاشیه مورد نیاز 1.1427.00 دلار دریافت میکنید.
تفاوت موجود در ماشین حساب فارکس نوع حاشیه نشانه چیست؟
این مقدار بیشتر از آن چیزی است که در ابتدا بر اساس یک اهرم 10: 1 به ذهن میرسید. عددی که برخی از معاملهگران در سر خود دارند 10،000 دلار است تفاوت ناشی از تعداد لاتهای زیادی است که به یورو نقل قول میشوند و ارزش آنها بیش از 1 دلار است. بنابراین، هر اندازه 100.000 یورو معادل 114.270 دلار است.
تکرار این فرآیند برای دو جفت ارز دیگر به عنوان مثال GBPUSD و USDJPY به ترتیب حاشیه 13،022 دلار و 10،000 دلار را در بر میگیرد. افزودن این سه نتیجه به هم، مجموع حاشیه 34،449 دلار برای مبادله این 3 جفت ارز، هر کدام به اندازه 1 لات، با اهرم 10 به 1 را میدهد.
محاسبه حاشیه مورد نیاز با توجه به اهرم، بسیار ساده است حتی زمانی که جفت ارز به صورت ارز خارجی نقل قول میشود. در مورد USDJPY داریم: Margin = Lot Size ÷ Leverage. به عنوان مثال، جایی که اهرم 1:10 است، اندازه لات = 1، پس حاشیه برابر است با: 100،000 ÷ 10 = 10،000 دلار آمریکا.
وقتی جفت ارز بر حسب دلار آمریکا نقل قول میشود، برای محاسبه حاشیه آن بر حسب دلار آمریکا، محاسبه اضافی لازم است و آن نرخ ارز (FX) است. در این مورد حاشیه برابر با (اندازه لات / اهرم) * FX است. مثال در تصویر بالا به شرح زیر محاسبه شده است؛ حاشیه = (100،000 ÷ 10) * 1.1427 = 11،427 دلار آمریکا.
ماشین حساب توقف ضرر فارکس
در حال حاضر ما باید تعیین کنیم که میخواهیم چقدر در هر معامله ریسک کنیم با توجه به این که قصد داریم 1 نمونه را بر اساس مثال بالا معامله کنیم. ما باید بدانیم که توقف ضرر ما تا چند پیپ مجاز است، زیرا این امر تعیین میکند که آیا ما فضای کافی برای مبادله استراتژی خود را بر اساس اندازه لات مورد نظرمان داریم یا خیر.
ماشین حساب فارکس به شما امکان میدهد توقف ضرر را در پیپ محاسبه کنید. این محاسبه با توجه به جفت ارز FX، اندازه لات، درصد حاشیه در معرض خطر معاملات، اندازه حاشیه و حساب ارزی انجام میشود. در ادامه مثال بالا، برای معاملات EURUSD با استفاده از اندازه 1 لات، با خطر 2.5 درصد از حاشیه، حداکثر توقف ضرر برابر با 29 پیپ خواهد بود. این فرایند باید برای دو جفت ارز دیگر GBPUSD و USDJPY تکرار شود تا اندازه توقف ضرر هر یک مشخص شود.
محاسبات برای جفت ارزهای بر حسب دلار آمریکا در ماشین حساب فارکس
ماشین حساب Stoploss برای جفت ارزهایی که بر حسب دلار آمریکا نقل قول شده اند، تلفات توقف در معرض خطر (درصد)، اندازه لات و مقدار حاشیه را برای محاسبه اندازه پیپ در نظر میگیرد. برای یک جفت ارز که بر حسب دلار آمریکا مانند EURUSD نقل قول میشود، معادله به شرح زیر خواهد بود: Stoploss (پیپ) = (حاشیه * درصد) / اندازه لات. در ادامه مثال بالا، Stoploss (پیپ) = (11،427 * 2.5٪) ÷ 100،000 = 0.000286، یا با گرد کردن آن، عدد 29 پیپ است.
برای جفت ارزهایی که بر حسب ارز خارجی نقل قول میشوند، نتیجه فوق باید در نرخ ارز (FX) ضرب شود که به شرح زیر است: Stoploss (پیپهای خارجی) = (حاشیه * درصد) / اندازه لات * FX. یک مثال با استفاده از USDJPY به عنوان جفت ارز مورد نظر نشان میدهد که: Stoploss (پیپهای خارجی) = (11،427 * 2.5٪) * 112.50 = 32 پیپ ین.
ماشین حساب اندازه لات فارکس
ممکن است شما از آن معاملهگرانی باشید که گاهی اوقات یک جفت ارز را در یک زمان معامله کرده و از مارجین برای پوشش معاملات خاصتان استفاده میکنید. برای به حداکثر رساندن اندازه لات که میتوانید برای یک جفت ارز خاص با اندازه حاشیه معامله کنید، میتوانید از ماشین حساب اندازه حداکثری استفاده کنید.
تصویر زیر نحوه استفاده از ماشین حساب فارکس را برای محاسبه اندازه حداکثری نشان میدهد. فرض کنید برای این معامله شما به دنبال این هستید که موقعیتی را درنظر بگیرید که به طور کامل از اندازه حاشیه موجود استفاده میکند. اولین فیلد جفت ارز در این مورد، EURUSD است. فیلد دوم تعداد پیپها برابر با اندازه توقف 29 پیپ است.
ما این را در مرحله قبل برای ماشین حساب توقف ضرر EURUSD محاسبه کردیم. زمینه سوم درصدی است که شما مایل به ریسک در هر معامله هستید. میتوان فرض کرد که هنوز 2.5 درصد است. زمینه چهارم اندازه حاشیه است. ما محاسبه کردیم که اندازه حاشیه برای 3 جفت فارکس، ۳۴.۴۴۹ دلار خواهد بود؛ بنابراین میتوانیم از آن به عنوان مثال استفاده کنیم. نتیجه از ماشین حساب اندازه لات نشان میدهد که حداکثر اندازه لات با حفظ توقف 29 پیپ و حداکثر 2.5 درصد میزان ریسک معادل 2.97 لات برای اندازه حاشیه 33.449 دلار است.
تعیین حداکثر اندازه لات با ماشین حساب فارکس
ماشین حساب اندازه لات از مقدار پیپ (stoploss)، درصد در معرض خطر و حاشیه برای تعیین حداکثر اندازه لات استفاده میکند. هنگامی که جفت ارز بر حسب دلار آمریکا نقل قول میشود، معادله به شرح زیر است: اندازه لات = ((حاشیه * درصد) / مقدار پیپ) / ۱۰۰ هزار پوند با استفاده از مثال موجود در تصویر بالا برای EURUSD داریم؛ اندازه لات = ((34449 * 2.5٪)/ 0.0029 ) / 100.000 = 2.97 لات.
هنگامی که جفت ارز هدف از نظر ارز خارجی نقل قول میشود، ما باید پیپهایی را که به ارز خارجی ارائه میشود تنظیم کنیم و فرمول فوق را در نرخ ارز ضرب کنیم. با استفاده از USDJPY به عنوان جفت ارز هدف، پیشتر دیدیم که 29 پیپ در دلار آمریکا با 32 پیپ ین نشان داده میشود. اندازه قطعه USJPY به شرح زیر محاسبه میشود. اندازه لات = ((34،449 * 2.5٪) / 0.32) ÷ 100،000 = 3.03 لات.
ماشین حساب سود و زیان فارکس
بیشتر معاملهگران قبل از اجرای یک موقعیت در ماشین حساب فارکس نسبت سودآوری یک معامله را بررسی میکنند. لازم است ببینید که از نظر شما معامله چقدر میتواند در مقایسه با حد توقف ضرر شما پیش برود تا به نسبت پاداش به ریسک برسید.
البته، اگر جفت ارز بر حسب دلار آمریکا باشد، یعنی مانند EURUSD یا GBPUSD نقل قول شود، محاسبه سود یا زیان یک معامله با توجه به تعداد پیپها ساده است. به عنوان مثال، 50 پیپ از هریک از این دو جفت ارز با استفاده از 1 لات معادل 500 دلار است. اگر شما یک جفت ارز معامله شده با ارز خارجی را معامله میکنید، محاسباتتان پیچیدهتر میشود، یا ممکن است در حال معامله مقادیر شکسته 1 لات باشید، یعنی 0.3 یا 0.7 لات را معامله کنید.
برای اینکه محاسبات آسانتر، سریعتر و بی عیب و نقص باشد، از ماشین حساب فارکس نوع سود و زیان استفاده میکنیم. در تصویر زیر میبینیم که برای USDJPY، خرید 1 لات با قیمت 112.25 با هدف 112.85 سود 60 پیپ تولید میکند که معادل 534.00 دلار است.
محاسبه سود و زیان یک موقعیت طولانی/خرید
محاسبه سود و زیان یک موقعیت طولانی/خرید با تفریق قیمت ورودی از قیمت سود هدف برای تعیین تعداد پیپها حاصل میشود. سپس این عدد در اندازه لات ضرب میشود تا به مقدار دلار آمریکا برسد. برای محاسبه ضرر در موقعیت کوتاه/فروش، قیمت ورودی را از قیمت توقف کسر میکنید تا تعداد پیپهای منفی ایجاد شود، که وقتی در اندازه لات ضرب میشود، مقدار منفی دلار ایجاد شود.
هنگامی که جفت ارز بر حسب دلار آمریکا نقل قول میشود، معادله به شرح زیر است: P/L = (قیمت سود هدف – قیمت ورودی) * اندازه لات. برای یافتن سود یک معامله EURUSD با قیمت ورودی 1.1425 و سود هدف 1.1485، معادله به صورت (1.1485 – 1.1425) * 100.000 = 600 دلار خواهد بود.
در تصویر بالا، جفت ارز مورد نظر به واحد ین نقل قول میشود. برای اینکه فرمول P/L برای نشان دادن ارزشها به دلار آمریکا باشد، باید P/L را بر حسب دلار آمریکا تنظیم کنیم. در این مورد P/L = ((قیمت سود هدف – قیمت ورودی) * اندازه لات) ÷ FX. با استفاده از اعداد در مثال بالا خواهیم داشت: (112.85 – 112.25) * 100،00 = 60،000 ین، که بر حسب دلار برابر است با 60،000 ÷ 112.45 یا 534.00 دلار.
معرفی ماشین حساب فارکس پرو
ابزار دیگری که هنگام محاسبه سود و زیان بسیار مفید است، در ماشین حساب FxPro موجود است. این ابزار زمانی مفید است که سود مورد نظر و ضرر پایان کار را میدانید و میخواهید محاسبه کنید که این دو محدودیت از نظر قیمت به چه معنا هستند. فرض کنید شما درحال معامله USDJPY در 1 لات هستید، با هدف سود 700 دلار و خسارت متقابل 400 دلار.
در تصویر زیر میبینیم که با استفاده از همه پارامترهای فوق و با در نظر گرفتن موقعیت خرید، یا رفتن طولانی مدت USDJPY، خسارت پایانی را در 111.9624 و هدف سود را در 113.1988 دریافت میکنیم. در انتهای صفحه، یک ماشین حساب فارکس دیگر نیز خواهید یافت که به شما امکان میدهد از سطوح قیمت توقف و سود هدف شروع کنید.
محاسبه قیمت سود هدف در موقعیت طولانی/خرید
برای محاسبه قیمت سود هدف در موقعیت طولانی خرید، برای جفت ارزهایی که بر حسب دلار آمریکا نقل قول شدهاند، از قیمت ورودی، میزان سود هدف و اندازه لات استفاده میکنیم. برای جفت ارزهایی که بر حسب دلار آمریکا نقل قول میشوند، خواهیم داشت: قیمت سود هدف = (مقدار سود هدف / اندازه لات) + قیمت ورودی. با نگاهی به معامله احتمالیEURUSD با ۱لات، 700 استراتژی ماشین فارکس دلار به عنوان مبلغ هدف سود و قیمت ورودی 1.1425 خواهیم داشت قیمت هدف سود = (100000 ÷ 700) + 1.1425 = 1.1495.
در مثال تصویر بالا که برای USDJPY است، قبل از محاسبه قیمت هدف سود برای ۱ لات، باید مبلغ هدف سود دلار آمریکا در ماشین حساب فارکس را به ین تغییر دهید که به شرح زیر است: قیمت سود هدف = ((مبلغ سود هدف * FX) / اندازه لات) + قیمت ورودی. با استفاده از اعداد موجود در مثال بالا بدست میآوریم: ((700 * 112.412) ÷100000) + 112.412 = 113.1988
برای محاسبه قیمت تمام شده USDJPY، باید مقدار توقف ضرر بیان شده در پیپ ین را از قیمت ورودی کم کنیم، قیمت توقف = (قیمت ورودی – ((مبلغ توقف * FX ) / اندازه لات). جایگزینی اعداد بالا میدهد؛ قیمت توقف = (112.412 – ((400 * 112.412) ÷ 100،000) = 111.9624.
ماشین حساب پیپ فارکس
هنگام نظارت بر معاملات خود، محاسبه ارزش پیپ نیز ارزشمند است. حرکت قیمت X تعداد پیپ، به شما این امکان را میدهد که به این حرکت ارزش دلاری بدهید. به عنوان مثال، ارزش 500 پیپ USDMXN به طور قابل توجهی کمتر از 500 پیپ USDJPY است. با نرخ ارز USDMXN در 18.000، 500 پیپ (0.500 پزو) پزو مکزیک 2.78 دلار ارزش دارد، درحالی که 500 پیپ ین (5.00 ین) به اندازه 4.44 دلار ارزش دارد، با نرخ ارز 112.50 برای USDJPY.
وب سایت FxPro که قبلا ذکر شد همچنین دارای ماشین حساب پیپ است. تعداد زیادی ماشین حساب فارکس در وب وجود دارد، اما این ابزار به شما امکان میدهد معامله خود را به جای تعداد زیاد لات، در یک واحد اندازهگیری کنید. یعنی به شما امکان میدهد مقدار واقعی ارزش معامله خود را تعیین کنید؛ به عنوان مثال، 1500 دلار USDJPY یا 2500 پوند GBPUSD.
نحوه تغییر ارزش پیپ برای هر جفت ارز چگونه است؟
برای نگاه کلی به نحوه تغییر ارزش پیپ با هر جفت ارز، MyFxBook دارای یک ماشین حساب ارزش پیپ است که اکثر جفتهای FX اصلی و جزئی را در یک جدول با ارزش پیپ در 1 لات کامل، مینی لات و میکرو لات لیست میکند. این ابزار همچنین شامل مقدار واقعی پیپ است که پس از آن باید در تعداد واحدها ضرب شود تا به ارزش درست پیپ برای معامله واقعی خود برسید.
همانطور که قبلا ذکر شد، محاسبه ارزش دلار آمریکا برای یک پیپ مستقیما زمانی انجام استراتژی ماشین فارکس میشود که جفت ارز مبادلهای بر حسب دلار آمریکا نقل قول شود. به عنوان مثال، در EURUSD و GBPUSD ، 1 پیپ معادل 0.0001 قیمت است. درحالی که در USDJPY۱ پیپ 0.01 قیمت است. برای رسیدن به مقدار پیپ یک موقعیت، از فرمول Pip Value = Lot Size * 1 pip پیروی میشود. در مورد EURUSD موقعیت 25000 یورو ارزش پیپ 25000 * .0001 = 2.5 دلار دارد.
برای جفت ارزهایی که بر حسب ارز خارجی نقل قول میشوند، باید مقدار پیپ را به شرایط دلار آمریکا تنظیم کنید. یک موقعیت در USDJPY از 50،000 دلار دارای ارزش پیپ 50،000 * .01 = 500 ین است؛ سپس این مقدار تقسیم بر نرخ ارز میشود، مثلا 112.50، 4.4 دلار ارزش پیپ برای موقعیت خواهد داشت.
همانطور که دیدیم ماشین حساب فارکس انواع مختلفی دارد که هر یک از آنها اطلاعات ارزشمندی را در مورد اجزای ریسک در معامله، به ما ارائه میدهند. داشتن یک ایده واضح در مورد چگونگی معامله در زمینه مدیریت ریسک بسیار مهم است و دسترسی به ابزارهای معاملاتی ذکر شده در این زمینه، کمکرسان ما خواهند بود.
با وجود اینکه محاسبات مستقیم هستند و میتوان آنها را با دست انجام داد، ماشین حسابها همه چیز را بسیار آسانتر، سریعتر و به احتمال زیاد دقیقتر میکنند. هنگامی که درحال معامله هستید و میخواهید چیزی را سریع بدانید، آخرین کاری که باید انجام دهید، جستجوی فرمول برای رسیدن به یک محاسبه خاص است.
لازم است پارامترهای مختلف مرتبط با ریسک را در برنامه معاملاتی خود تعریف و ترکیب کنید. مثلا شما باید بدانید به چه اندازه حساب معاملاتی نیاز دارید، چقدر میخواهید در هر معامله ریسک کنید، هر چند وقت یک بار قصد معامله دارید، مبلغی که قرار است به عنوان حاشیه اختصاص دهید و میانگین نسبت پاداش به ریسک مورد نظر شما چقدر خواهد بود.
راهنمای جامع مقیاس گذاری در فارکس
مقیاس گذاری یا مقیاس دهی (Scaling) در بازارهای مالی به ویژه فارکس یکی از تکنیکهای حرفهای در معامله گری است؛ حالا که در مورد نحوه قرار دادن حد ضرر و حجم پوزیشن در دروس قبل یاد گرفتید، زمان آن است که کمی معاملهگری خود را خلاقانهتر کنید. شاید تا به حال با مفاهیم ورود و خروج پلهای آشنا باشید. این اصطلاح در دنیای حرفهای معاملهگری به مقیاس گذاری (Scale in, Scale Out) موسوم است.
مقیاس گذاری چیست؟
مقیاس گذاری به زبان ساده یعنی اضافه/کم کردن واحدهای حجم پوزیشنی که باز است. اسکیلینگ میتواند به مدیریت ریسک کلی شما کمک کند، مثلاً سیو سود کردن یا افزایش پتانسیل سود. البته، وقتی شما به حجم پوزیشن خود اضافه/کم میکنید، معایبی نیز وجود دارد.
در این درس به شما در مورد مزایا و معایب مقیاس گذاری، آموزش خواهیم داد.
شما باید روش صحیح و اصولی این کار را یاد بگیرید زیرا اگر به درستی اجرا نشود ممکن است اکانت شما را نابود کند.
مزایای مقیاس گذاری
بزرگترین مزیت این تکنیک، از بعد روانشناسی است. این تکنیک بار کمالگرایی در نقاط ورود و خروج را از دوش شما برمیدارد. هیچکس به طور دائمی قادر به پیشبینی دقیق مناطق برگشتی در بازار نیست. اینکه همیشه منتظر بهترین و بینقص ترین ورودها باشید، به نحوی باعث دلهره و اضطراب میشود.
بهترین مناطق، مناطق حمایت و مقاومتها یا تغییرات مومنتوم و شکستها است. شما میتوانید بخشی از حجم مد نظر را در این مواقع وارد کنید یا بخشی را خارج کنید. اینکه دقیقاً نقطه زنی نکنید، بار روانی شما را کم میکند؟ درست است؟
در روی دیگر سکه وقتی بخشی از سود را سیو کنید، باری از روی دوش شما برداشته میشود و اگر در جهت حرکت پوزیشن باز خود، به حجم آن اضافه کنید، باعث میشود سود شما بیشتر شود.
معایب مقیاس گذاری
بزرگترین عیب اسکیلینگ زمانی است که شما به حجم پوزیشن خود اضافه میکنید. آیا میتوانید حدس بزنید روی دیگر این کار چیست؟
درست حدس زدید، شما ریسک کلی خود را افزایش دادهاید.
به یاد داشته باشید که تریدرها اول مدیران ریسک هستند و اگر از عهده این وظیفه به درستی برنیایند، مقیاس گذاری میتواند حسابشان را دود کند!
نحوه Scale Out کردن پوزیشن
همانطور که در بالا توضیح دادیم، اسکیل اوت کردن مزایای زیادی از جمله کم کردن ریسک پوزیشن را داراست. شما با این کار خود را از شر فکر کردن به سود یا ضرر خلاص میکنید. به زبان تریدهای ایرانی این کار همان سیو سود است!
وقتی از این روش با استاپ لغزنده یا Trailing Stop استفاده میکنید، فایده آن قفل کردن سود شما و داشتن یک معامله ریسک فری است (معاملهای که نتیجه آن در بدترین حالت، سر به سر است)
ما با یک مثال، نحوه این کار را توضیح میدهیم.
مثال: Scale Out کردن EUR/USD
فرض کنید شما یک حساب $10,000 دارید و یک پوزیشن فروش با حجم ۰.۱ لات روی EUR/USD در قیمت 1.3000 باز کردهاید.
شما حد ضرر خود را در 1.3100 قرار داده و حد سود شما روی ۳۰۰ پیپ پایینتر یعنی در 1.2700 است.
اگر حجم شما ۰.۱ لات بوده و حد ضرر شما ۱۰۰ پیپ باشد، ریسک کلی شما $100 یا 1% حساب شما خواهد بود.
چند روز بعد، یورو دلار به سمت 1.2900 حرکت کرده که معادل ۱۰۰ پیپ در جهت پوزیشن شما است. این یعنی شما $100 یا 1% در سود هستید.
ناگهان، فدرال صحبتهای کبوتری میدهد که با عث ضعیف شدن دلار در کوتاه مدت میشود.
شما با خود فکر میکنید، «این میتواند فروشندگان دلار را به بازار برگرداند و من نمیدانم آیا EUR/USD به ریزش ادامه میدهد یا خیر … باید کمی سیو سود کنم.»
شما تصمیم میگیرید نصف پوزیشن فروش خود را که معادل ۰.۰۵ لات است، در نرخ حاضر یعنی 1.2900 ببندید.
این کار $50 از سود را در حساب شما حفظ میکند.
این کار باعث میشود یک پوزیشن باز فروش با حجم ۰.۰۵ لات همچنان باقی بماند. از اینجا به بعد میتوانید همین پوزیشن را ریسک فری کنید (یعنی حد ضرر را به نقطه سربه سر جابجا کنید) د مثال ما این عدد برابر 1.3000 است.
به این نوع معامله اصطلاحاً معامله رایگان میگویند زیرا حتی اگر قیمت برگردد و حد ضرر شما را بزند، شما بدون هیچ ضرری (حتی شاید با کمی سود) از آن خارج شدهاید.
این نکته نیز واضح است که استفاده از این روش، سود نهایی شما را کم میکند.
یعنی اگر EUR/USD تا عدد 1.2700 به ریزش ادامه میداد و شما نصف حجم را سیو سود نمیکردید، سود شما برابر با $300 میشد.
اما به جای آن شما نصف پوزیشن را در ۱۰۰ پیپ سود بستید به همین دلیل پوزیشن باز شما که تا ۳۰۰ پیپ حرکت کرده بود به شما $150 دلار دیگر داده است.
روی هم رفته با اسکیلینگ شما ۲۰۰ دلار و بدون آن ۳۰۰ دلار سود کرده بودید.
در تصویر زیر این اتفاقات را در دو حالت میبینید:
تصمیم اینکه قسمتی از سود را سیو کنید با خود شماست… بهتر است مزایا و معایب این روش را سبک و سنگین کنید.
در این مثال، اگر دست به پوزیشن نمیزدیم، سود بیشتری نسبت به اجرای تکنیک مقیاس گذاری، عایدمان میشد.
کدام روش برای شما بهتر است؟
۵۰٪ سود بیشتر یا سر راحت گذاشتن بر بالش در شب؟
یادتان باشد، همیشه امکان دارد بازار فراتر از تارگت حد سود شما برود و جیرینگ جیرینگ به حساب شما اضافه کند.
همیشه وقتی یک معامله را دستکاری میکنید، باید حواستان به موارد زیادی باشد. این تکنیک نیاز به تسلط و تمرین دارد و در نهایت شما به نقطه راحتی خود در این روش خواهید رسید.
حالا که سیو سود پلهای یا Scale out را فهمیدید زمان آن است تا اضافه کردن پلهای به حجم پوزیشن را بیاموزید:
نحوه Scale In کردن پوزیشن
خب حالا به بخش جالب ماجرا رسیدیم. از این نظر جالب زیرا بر اساس این تکنیک، استراتژیهایی نظیر مارتینگل نیز ساخته شدهاند. اگر نمیدانید این اصطلاح به چه معناست اصلاً نگران نباشید زیرا در ادامه به بررسی این تکنیک میپردازیم.
در سناریو اول، معاملهای را بررسی میکنیم که در خلاف جهت رفته (شما در ضرر هستید) و شما به حجم پوزیشن اضافه میکنید تا ضرر را جبران کنید.
اضافه کردن حجم به پوزیشن در ضرر به تسلط و مهارت بسیار بسیار بالایی نیاز دارد و به همین دلیل از نظر من اصلاً نباید توسط یک تریدر تازهکار انجام شود.
اگر پوزیشنم به صورت واضح، یک پوزیشن ناموفق و در ضرر است، چرا به حجم آن اضافه نکنم تا بیشتر در ضرر روم؟؟؟ منطقی نیست درست است؟ پس اصلا به فکر اضافه کردن به حجم پوزیشن در ضرر نباشید (زمانی که ریسک کل زیاد میشود)
حالا دلیل اینکه این روش را در این بخش توضیح میدهیم این است که، اگر شما پوزیشن اول را به صورت پلهای و با خرد کردن حجم بر اساس مدیریت سرمایه وارد شده باشید، پس باید مجموع ریسک معامله اول و ریسک حجم جدیدی که میزنید باز هم برابر با ریسک کل شما بر اساس مدیریت سرمایتان باشد. متوجه شدید؟
یعنی در اینجا ما قرار نیست با وجود وارد شدن کل ریسک در پوزیشن اول، باز هم به حجم پوزیشن در ضرر اضافه کنیم چون اینکار ریسک را بالاتر میبرد.
برای اینکه بتوانیم از این تکنیک استفاده کنیم، چند قانون معین را باید دنبال کنیم تا ترید نهایی ایمن بماند:
- حد ضرر، واجب است و باید حتماً قرار داده شود.
- سطوح ورود به پوزیشن (سطوح حمایت و مقاومت افقی و خطوط روند و …) باید از قبل مشخص باشد، نه اینکه به صورت هردمبیل هر جا دلمان خواست به حجم اضافه کنیم.
- حجمهای پوزیشن باید از قبل برنامهریزی شده باشد و ریسک کل پوزیشنها نیز باید برابر ریسک کلی بر اساس مدیریت سرمایه شما باشد.
مثالی از یک معامله
بیایید به یک مثال ساده بپردازیم:
در چارت بالا، به وضوح مشخص است که قیمت از 1.3200 به سمت پایین حرکت کرده و سپس بازار یک منطقه تراکمی بین 1.2900 تا 1.3000 را تجربه کرده و سپس از پایین شکسته است. بعد از اینکه یک کف در محدوده 1.2700 تا 1.2800 ساخته، قیمت در حال اصلاح و پولبک به سمت منطقه شکسته شده است.
حالا فرض کنیم که شما برای اینه قیمت، یک حرکت نزولی دیگر را پیشبینی کردهاید اما کاملاً در مورد همان نقطه برای ورود مطمئن نیستید.
چندین سناریو برای ورود ممکن است:
سناریوی ورود ۱:
در منطقه شکسته شده 1.2900 و در زیر منطقه رنج، بفروشید.
عیب ورود در این منطقه این است که ممکن است قیمت ممکن است بالاتر رود و شما شانس ورود در قیمت بالاتر را از دست بدهید.
سناریوی ورود ۲:
صبر کنید تا قیمت به بالای منطقه رنج برسد (1.3000) که امکان دارد از لحاظ روانشناسی بازار به آن برسد زیرا یک سطح مهم است.
اما اگر صبر کنید تا ببنید آیا بازار به این سطح میرسد یا خیر، امکان دارد بازار زودتر برگردد و شما شانس ورود به روند نزولی را از دست بدهید.
سناریوی ورود ۳:
میتوانید صبر کنید که قیمت منطقه مقاومتی را آزمایش کند و بعد از آنکه به زیر 1.2900 رسید، وارد معامله شوید.
این سناریو، محافظهکارانهترین سناریو است. دلیل آن این است که شما تأییدیه برای ورود مجدد فروشندگان را دارید اما همچنان شانس ورود در قیمت بالاتر را از دست دادهاید.
سناریوی ورود ۴:
چرا در هر دور سناریو بالا که گفته شد وارد نشوید؟ این کار ممکن است. نه؟ البته یادتان نرود که حتماً پلن ورود را از قبل بچینید.
تعیین نقطه بی اعتباری (حد ضرر)
بیایید در مورد قرار دادن نقطه حد ضرر صحبت کنیم. برای سادگی فرض کنید شما عدد 1.3100 را به عنوان یک سطح در نظر گرفتهاید که نشان میدهد معامله شما قرار نیست به سود شما تمام شود.
این جایی است که شما باید از ترید خارج شوید.
تعیین سطوح ورود
دوم باید سطوح ورود به پوزیشن را تعیین کنیم. در هردو سطح 1.2900 و 1.3000 حمایت/مقاومتی داریم پس باید در این بخش به پوزیشن اضافه کنید.
پس به طور خلاصه ۲ منطقه را برای اضافه کردن به پوزیشن پیدا کردیم.
تعیین حجم پوزیشنها
در سومین مرحله، ما حجم صحیح برای پوزیشن را محاسبه میکنیم تا سطح ریسک خود را در منطقه امن نگه داریم.
فرض میکنیم شما یک حساب $5000 دارید و تنها میخواهید ۲٪ ریسک کنید. این یعنی شما باید $100 را ریسک کنید (۲ درصد از ۵۰۰۰ دلار)
ستاپ معاملاتی با مقیاس گذاری
در اینجا یک ستاپ را بررسی میکنیم:
یورو دلار را در قیمت 1.2900 با ۲۵۰۰ واحد میفروشیم.
بر اساس ماشین حساب محاسبه پیپ، ۲۵۰۰ واحد EUR/USD یعنی ارزش هر پیپ حرکت در بازار برابر با $0.25 است.
با قرار دادن حد ضرر در 1.3100، شما یک حد ضرر ۲۰۰ پیپی در این پوزیشن دارید و اگر حد ضرر شما خورده شود، ۵۰ دلار ضرر خواهید کرد.
یورو دلار را در قیمت 1.3000 با ۵۰۰۰ واحد میفروشیم.
باری دیگر، بر اساس ماشین حساب پیپ خود، ۵۰۰۰ واحد از یورودلار یعنی ارزش حرکت هر پیپ در ترید شما $0.50 است.
با حد ضرر شما در 1.3100 شما حد ضرر ۱۰۰ پیپی در این پوزیشن دارید و اگر زده شود، ۵۰ دلار ضرر خواهید کرد.(۲۰۰ پیپ حد ضرر)
با ترکیب این دو پوزیشن اگر حد ضرر شما بخورد، در مجموع $100 ضرر خواهید داشت.
در واقع ما با این تکنیک در اولین جایی که فکر میکردیم نقطه ورود است وارد شده و سپس در نقطه دوم نیز با مقداری دیگر وارد شدیم بدون اینکه به درصد ریسک کلی ما دست بخورد.
نحوه استفاده از تکنیک مقیاس گذاری در پوزیشنهای در سود
حالا که اضافه کردن حجم به پوزیشن ضررده را متوجه شدید، زمان آن است که به حجم پوزیشن سودده خود برای کسب سود بیشتر اضافه کنیم.
قوانین اضافه کردن حجم به پوزیشن سودده:
- سطوح ورود را برای اضافه کردن حجم از قبل تعیین کنید.
- ریسک خود را با توجه به تمام حجمهای اضافی محاسبه کنید.
- حد ضرر را برای رشد پوزشین، تریل (Trail) کنید تا به سود خود اجازه رشد دهید.
مثال معاملاتی
برای توضیح بیشتر این استراتژی، اجازه دهید یک مثال با یک ترید بزنیم.
فرض کنید «علی» یک تریدر روندی است و در یورودلار منتظر موقعیت است و بعد از دیدن یک منطقه رنج، او حدس میزند که قیمت از بالا میشکند و به او اجازه میدهد که برای خرید این جفت ارز در قیمت 1.2700 اقدام کند.
ابتدا، او میبینید که ناحیه رنج اخیر به زیر 1.2650 نیامده است پس تصمیم میگیرد که باید حد ضرر را در زیر 1.2600 قرار دهد.
علی همچنین فکر میکند به دلیل آنکه در منطقه 1.3000 یک ناحیه مقاومت قوی داریم، برای قرار دادن حد سود مناسب است.
با ۱۰۰ پیپ حد ضرر و ۳۰۰ پیپ حد سود، ریسک به ریوارد او برابر 1:3 خواهد شد.
او معمولاً در هر ترید ۲ درصد بالانس ریسک میکند، اما در این موقعیت به اطمینان رسیده که یک معامله خوب در پیش است به همین دلیل تصمیم میگیرد اگر بازار به نفع او حرکت کرد، به حجم اضافه کند.
او تصمیم میگیرد که به ازای هر ۱۰۰ پیپ حرکت بازار، به حجمش اضافه کند و همچنین حد ضررش نیز Trail کند. به دلیل اینکه او تصمیم به اضافه کردن به حجم پوزیشن دارد، حجم پوزیشن اولیه را با ۱٪ ریسک وارد میکند.
با یک حساب فرضی $10,000 علی میتواند $100 ریسک کند.
با توجه به تصمیماتی که گرفته زمان انتخاب حجم پوزیشن است که برابر با ۰.۱ لات خواهد بود. او میتواند ۰.۱ لات دیگر نیز بالاتر وارد شود.
حالا در تصاویر زیر، روند حرکت بازار و اضافه کردن حجم علی را با هم میبینیم:
این مثال ساده طرز استفاده از تکنیک اضافه کردن به حجم پوزیشن یا Scale In در پوزیشن سودده را نشان میدهد.
نکته حائز اهمیت این است که بدانید اضافه کردن به حجم پوزیشن فقط به درد بازارهای روند دار است.
چون شما به حجم پوزیشن اضافه میکنید، نقطه ورود میانگین شما نیز همگام با قیمت بالا یا پایین میرود (در این مثال میانگین بالا میرود).
این روش باعث میشود در صورت برگشت قیمت در خلاف جهت شما، زودتر در ضرر بروید پس باید به صورت کامل حواستان به اجرای آن باشد.
در آخر این نکته نیز مهم است که شما با اضافه کردن به حجم پوزیشن در حقیقت از مارجین آزاد خود استفاده میکنید.