تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری

مدیریت سرمایه در معاملهگری رمزارزها: محاسبه نسبت ریسک
مدیریت سرمایه در معاملهگری رمزارزها: محاسبه نسبت ریسک
هرگز این نکته کلیدی را فراموش نکنید که کلید موفقیت در معامله، مدیریت سرمایه و ریسک است. در این مقاله میخواهیم نکات کلیدی مرتبط با مدیریت سود و ریسک در تراکنشهای معاملاتی را تقدیمتان کنیم.
اگر با روشهای مدیریت سرمایه آشنا باشید ولی دانش خود را هنگام انجام معاملات واقعی به کار نگیرید، شانس شما برای کسب درآمد، بسیار اندک خواهد بود.
نکته مهم این است که اگر دقیقاً ندانید که چه طور باید در معاملات خود سود کنید، موفقیت شما فقط به شانس بستگی دارد. به علاوه، کنترلی روی خطرات پیش رو نخواهید داشت. این یعنی، اگر اشتباه کنید یا ترس و طمع بر شما غلبه کند، ممکن است کل سرمایه خود را از دست بدهید. اگر فاقد یک استراتژی مدیریت ریسک مؤثر باشید، در واقع معامله خود را به یک قمار تبدیل کردهاید.
امروز میخواهیم نحوه محاسبه عوامل زیر را به شما آموزش دهیم:
- محاسبه نسبت ریوارد به ریسک (نسبت سود به زیان)
- سایز پوزیشن
- نرخ ریسک در هر معامله
پیشنهاد مقاله: کسب درآمد از رمزارزها: چه طور در بازار رمزارزها کسب سود کنیم؟
محاسبه ریسک و ریوارد (خطر و سود)
بسیار مهم است که بدانید، محاسبه سطوح سود و ضرر بالقوه (احتمالی) بسیار حائز اهمیت است. ریسک (خطر ضرر) را به وسیله اوردر استاپ- لاس مشخص میکنند، در واقع، تفاوت قیمت بین نقطه ورود به معامله و اوردر استاپ- لاس، میزان ریسک شما را مشخص میکند.
حد سود نیز در صورت حرکت قیمت در جهت مورد انتظار برای تعیین نقطه خروج مشخص میشود.
سود بالقوه معامله، تفاوت قیمت بین نقطه هدف (حد سود) و نقطه ورود به معامله است.
به عنوان مثال، اگر سهمی به قیمت 25 دلار را خریداری کرده باشید و حدضرر (استاپ لاس) خود را روی 20 دلار و حد سود (تارگت) خود را روی 30 دلار قرار داده باشید، در آن صورت سود بالقوه شما در این معامله، برابر است با:
در ادامه، میزان ریسک با میزان سود، مقایسه شده و نرخ ریسک به ریوارد را مشخص میکند:
در این نسبت، A همان ضرریست که با اوردر Stop-loss (SL) مشخص کردهاید، B میزان سودیست که با اوردر Take-profit (TP) مشخص کردهاید و C، نسبت ریسک به ریوراد (ضرر به سود) است.
اگر C ، عددی کوچکتر از 1 باشد، در آن صورت، پتانسیل یا احتمال ضرر یا ریسک، بزرگتر از احتمال سود است.
اما اگر این نرخ، بزرگتر از عدد 1 باشد، این یعنی میزان سود معامله بیشتر از خطر یا ضرر احتمالی آن است.
پیشنهاد میکنیم در استراتژیهای معاملاتی خود نقاط ورودی را انتخاب کنید که نرخ زیان به سود آنها بین عدد 2 تا 3 باشد. این یعنی پتانسیل سود شما باید چندین برابر ضرر احتمالی باشد.
بعضی معاملهگرها استاپ لاس تعیین نمیکنند تا از کاهش سرمایه خود جلوگیری کنند. اما متأسفانه، این استراتژی باعث پیچیده شدن فرایند مدیریت ریسک شده و ممکن است کاهش سرمایه را عمیقتر کند. علاوه بر این، نباید از این استراتژی در معاملات اهرمی استفاده کنید. تمام افراد تازه کار باید در معاملات اهرمی از دستور توقف ضرر استفاده کنند.
جدول زیر، درصد سود موردنیاز برای جبران یک ضرر را نشان میدهد:
همانطور که ملاحظه میکنید، این جدول، میزان جبران سرمایه مورد تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری نیاز برای پوشش سرمایه از دست رفته را نشان میدهد.
به عنوان مثال، فرض کنید معاملهگری 1000 دلار سرمایه دارد. در نتیجه ضرر در یک معامله، اگر تنها 100 دلار برای او باقی مانده باشد، باید 900 درصد در معاملات بعدی خود سود کند تا بتواند ضرر وارده را جبران نماید.
دانش و فناوری بامداد ارائه میدهد: بوتکمپ معاملهگری در بازار رمزارزها
محاسبه اندازه پوزیشن
دو انتخاب به این منظور پیش روی شماست:
اولی، قانون دو درصد
الکساندر الدر، معاملهگر و استاد برجسته اقتصاد از این الگوریتم استفاده میکند:
بنابر استراتژی مدیریت سرمایه مبتنی بر قانون دو درصد، سرمایهگذار، در هر معامله خود بیش از دو درصد از سرمایه خود را وارد نمیکند.
این استراتژی شما را از خطر “خورده شدن توسط کوسهها” محفوظ نگه میدارد. یعنی خطر از بین رفتن کل سرمایه شما در اثر چند ضرر بزرگ را از شما دور میکند.
دومی، شرط کِلی (Kelly) نام دارد
این استراتژی برای به حداکثر رساندن موجودی سرمایه از یک شرط استفاده میکند. شرط کلی از این قرار است:
x ارزش معامله است
K سرمایه موجود است
فرمول کِلی، حد مقدار f را به طریق زیر، تعیین میکند:
A، سود حاصل از اوردر Take-Profit (TP) است.
B، ضرر حاصل از اوردر Stop-Loss (SL) است.
g، اهرم معامله است (اگر از اهرم استفاده نکنیم، این مقدار برابر 1 درنظر گرفته میشود).
اما p را فراموش نکنیم
p، احتمال موفقیت است.
توجه داشته باشید که لزوما نباید از f max استفاده کنید.
برای پایین آوردن ریسک، کافیست محدوده زیر را مورد استفاده قرار دهید:
حال زمان آن است که ریسک اتخاذ تصمیم اشتباه را مدنظر قرار دهیم.
چگونه میتوان این احتمال را محاسبه کرد؟
اگر بخواهید احتمال موفقیت خود را تخمین بزنید (p در فرمول قبل)، همه چیز به منبع اطلاعات شما بستگی دارد:
- منابع خارج. بعضی معاملهگرها از متوسط سیگنالهای موفق استفاده میکنند. بسیار مهم است که بدانید گروهها، کانالها و صفحات اجتماعی ممکن است آمارها و اطلاعات گمراهکننده منتشر کنند.
- استراتژی معاملاتی خودتان. اگر آمارهای معاملاتی را جمع آوری کرده و دادههای خود را محاسبه و تحلیل کرده و برای آزمایش استراتژی خود آماده باشید، باید به فرمول زیر توجه کنید.
p : احتمال موفقیت معامله یا نرخ تبدیل تراکنشهای مثبت است.
M : تعداد تراکنشهای منتهی به سود است.
N : کل تعداد معاملات انجام شده تحت یک استراتژی مشخص است.
خلاصه
- تراکنشهای مالی، پرخطر هستند و بسیار مهم است که محدودیتهای ریسک خود را شناسایی کنید.
- باید پیشاپیش، سود و زیان را محاسبه کنید.
- نرخ ریوارد به ریسک (سود به ضرر) میزان سود مشخص شده توسط اوردر TP به ضرر مشخص شده توسط اوردر SL است و باید عددی بین 2 و 3 باشد.
- SL یا Stop-Loss بسیار مهم است. اگر معاملات شما با ضررهای بزرگ همراه باشند، بازیابی کل سرمایه اولیه امری بسیار دشوار خواهد شد.
- از قانون دو درصد برای محاسبه اندازه پوزیشن خود استفاده کنید: اندازه تراکنشهای شما نباید بیش از 2 تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری درصد کل سرمایه شما باشد. اگر به قاعده جدیدی علاقه دارید، میتوانید از شرط Kelly استفاده کنید.
- باید جمعآوری آمارهای معاملاتی را شروع کنید. اما فراموش نکنید که این دادهها همیشه با انحراف و خطا همراه هستند.
- یک سیستم معاملاتی، فراتر از رعایت یک قانون یا مجموعهای از قواعد است. باید بتوانید تمام پوزیشنهای خود را محاسبه و تجزیه و تحلیل کنید.
- تقلید از روش دیگران را خجالت آور نپندارید ولی همزمان سعی کنید استراتژی خودتان را آزمایش کنید.
- باید یادتان باشد که اگر با معاملهگری مثل یک تجارت رفتار کنید، در مقایسه با کسانی که مثل یک قمار با آن رفتار میکنند، سود بیشتری کسب میکنید.
در پایان، ضمن آرزوی معاملاتی پرسود برای شما عزیزان خواننده، از شما میخواهیم ما را از نظرات و کامنتهای مشوقانه خود محروم ننمایید. زیر همین پست، پاسخگوی سؤالات شما خواننده عزیز خواهیم بود.
جزئیات خبر
از دید بزرگان و سرمایه گذاران حرفه ای بورس سرمایه گذاری با دید بلندمدت بهترین نوع سرمایه گذاری می باشد اما افرادی که نمیتوانند با دید بلند مدت به سرمایه گذاری در بازار بورس تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری بپردازند اقدام به سفته بازی یا همان نوسانگیری در بورس می کنند. اما تفاوت سرمایه گذاری و سفته بازی چیست؟
تفاوت سرمایه گذاری و سفته بازی
اولین تفاوت سرمایه گذار و سفته باز دیدگاه زمانی آنها برای سرمایه گذاری می باشد. افراد با دیدگاه زمانی مختلف اقدام به سرمایه گذاری در بورس می کنند افراد سرمایه گذار معمولا افق زمانی شان برای سرمایه گذاری بلند مدت می باشد.
تفاوت دیگر سرمایه گذار و سفته باز در میزان پذیرش ریسک آنها می باشد. زمانی که شخصی اقدام به سرمایه گذاری بلند مدت میکند دیگر توجهی به نوسانات کوتاه مدت بازار نمی کند و تجربه ثابت کرده افرادی که در بورس بلند مدت سرمایه گذاری می کنند اکثریت ضرر نمیکنند. با سهامداری بلند مدت ریسک سرمایه گذاری کاهش می یابد ولی افرادی که اقدام به نوسانگیری و سفته بازی می کنند ریسک زیادی را باید بپذیرند بدلیل اینکه افق زمانی سرمایه گذاری آنها کوتاه مدت است و نوسانات کوتاه مدتی بر روی سرمایه آنها تاثیرگذار است.
تفاوت سرمایه گذاری و سفته بازی در روش تحلیلی آنها نیز می باشد. اکثر سرمایه گذاران با دید بلند مدت شرکت های بنیادی را با استفاده از تحلیل بنیادی تجزیه و تحلیل می کنند و سهم های سودآور و بنیادی را با این روش تحلیل انتخاب میکنند اما افرادی که اقدام به نوسانگیری یا سفته بازی می کنند معمولا از تحلیل تکنیکال و تابلوخوانی استفاده می کنند و در حمایت ها سهم را خریداری کرده و در نقاط مقاوتی اقدام به فروش سهام میکنند. البته برخی از آنها نوسانگیری روزانه می کنند که برای اینکار استفاده از تابلوخوانی کمک زیادی به نوسانگیر خواهد کرد.
سرمایه گذاری یا سفته بازی کدام بهتر است؟
تا اینجا گفتیم فرق سرمایه گذاری و سفته بازی چیست اما کدام بهتر است؟ بطور کلی در بازار سرمایه علی الخصوص بازار بورس ایران سرمایه گذاری بلند مدت سودآورتر از نوسانگیری و سفته بازی می باشد. اگر به بازدهی سهم های موجود در این بازار توجه کنید بازدهی زیادی را ثبت کرده اند اما ممکن است همین سهم های پر سود در برخی از ماه ها بازدهی خوبی نداشته باشند و به طور کلی چون در کوتاهمدت قیمتها بهصورت غیرعقلانی بالا و پایین میروند و مدام نوسان دارند؛ نمیتوان فهمید که در هفته یا ماه آینده چه بلایی بر سر قیمتها میآید!
همچنین سفتهبازی کار راحتی نیست چون ممکن است:
- هم زمان با سفته بازان برخی دیگر این ارز یا سهام را بخرند و بعد از چند روز که در سود بودند اقدام به فروش قبل از سفته بازان نمایند و این کار باید باعث کاهش سود سفته بازان خواهد شد.
- این کار غیر اخلاقی و غیر قانونی است که به هر دلیلی اگر با بقیه کنار نیایند ممکن است تمام نقشههایشان درست از آب درنیاید.
آیا سفته بازان همیشه برنده هستند؟
سفته بازی و نوسانگیری در بازار بورس کار ساده ای نیست زیرا سهامداران نسبت به قبل از آگاهی بیشتری برخوردارند و کمتر در دام سفته بازان می افتند. اگر خریداران سهم قبل از سفته بازان اقدام به فروش کنند احتمال ضرر سفته بازان و گیر افتادن در سهم وجود دارد. یکی از نکاتی که به شما کمک می کند فریب سفته بازان را نخوید و تشخیص دهید سفته بازان یک سهم را زیر نظر گرفته اند توجه به حجم معاملات است که به طرز مشهودی بیشتر از میانگین حجم معاملات ماهانه سهم است. البته ممکن است این افزایش حجم معاملات به دلیل اخبار مثبتی که پیرامون سهم وجود دارد اتفاق بیفتد. بنابراین باید کاملا هوشیار بود.
سفته بازان معمولا سهم های بنیادی و شناخته شده را هدف خود قرار می دهند. سهم هایی که حجم مبنای کمی دارند نیز برای سفته بازان مناسب هستند زیرا سرمایه زیادی برای بالا بردن قیمت سهم لازم نیست. البته این نکته را ذکر کنیم که نوسانگیری و سفته بازی همیشه معادل هم نیستند و تفاوت هایی با هم دارند.
ترس و طمع در روانشناسی معامله گر + | معامله گر خوب و بد
آیا تجربه معامله گری یا به اصطلاح ترید کردن در بازار های مالی را دارید؟ مطمئنم کسانی که تو پیج من هستند خیلی بیشتر از مردم عادی در مورد بارار های مالی میدونند ولی آیا فقط دونستن کافیه ؟ برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب دربازار های مالی باشی حتما نیاز داری بتونی اون بازار و عوامل موثر بر سود سازی اش را خوب بشناسی و هم اینکه بتونی روند ها را توی بازار را به درستی تشخیص بدی توی بازار های مالی به این دو دانش و مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین می گویند مطمئن باش برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب بشی نیاز داری که هر چه قدر می تونی در این دوتا مهارت عالی بشی.
معاملهگر، علاوه برداشتن توانایی تحلیل گری، باید ازلحاظ خصوصیات شخصیتی نیز فردی متعادل باشد؛ یعنی یک معامله گر حرفهای باید حد وسط ریسکپذیری و ریسک گریزی، یا حد وسط ترس و بیباکی را داشته باشد. معامله گر حرفهای یک انسان کامل است؛ زیرا ترس، طمع، شجاعت، پذیرش و … خود را میشناسد و آن را متعادل نگاه میدارد. منبع
حلقه گمشده در روانشناسی معامله گر
شاید فکر کنی من میرم دو سه تا کتاب میخوانم و این مهارت هارو کسب میکنم و حتما میتونم بزنم تو دل بازار بورس کریپتو و میلیاردر بشم ولی باید بهت بگم که اشتباه میکنی تو این وسط یه حلقه گمشده داری . اونم طرز فکر به عنوان یک تحلیلگر است .این که تحلیل کردن و سود و ضرر کردن چه احساسی در تو ایجاد میکنه؟ چطور میتونی این احساسات رو کنترل کنی؟ و چه قدر سریع میتونی از این حالت احساسی خارج بشی و قدام درست رو انجام بدی این ها خیلی نکات مهمی هستش .
باور کن خیلی ها که خیلی هم زیاد تحلیل تکنیکال میدونند هر روز دارن تو بازار ضرر می دهند صرفا به این خاطر که احساسی میشوند و خیلی زود یا خیلی دیر کاری رو که باید را انجام می دهند و شکست پشت شکست و ترس پشت ترس و این احساسات در ان ها تشدید می شود و کم کم فکر می کنند که دیگه هیچ جوره نمی توانند ار پس این بازار بربیان و با چند شکست از بازار خارج می شوند
تفاوت بین معامله گر خوب و بد
باور کنید فرق معامله گر خوب و بد این نیست که چقدر خوب می توانند اندیکاتور های تحلیل تکنیکال رو استفاده کنند بلکه در این هست که فارغ از احساس استراتژی که برای معامله گری خودشان ساختند رو دنبال کنند اگه جواب داد ادامه اش می دهند اگر جواب نداد یه استراتژی بهتر پیدا میکنند معامله گر های خوب هیچ وقت تسلیم نمی شوند یک معامله گر خوب خیلی سریع فکر میکند و خیلی سریع تر عکس العمل نشان میده و هرجا که استراتژی اش بهش فرمان خروج میده اماده است که چه با سود و چه با ضرر از آن معامله خارج بشه.
برای این کار معامله گر نیاز به حضور ذهن و تمرکز دارند و اجاره نمیده که احساسات جلوی باز تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری کردن یا بستن معامله اش را بگیره ، دو نوع احساس خطر احتمال در معامله گر ایجاد بشه و حرفه اش را به خطر بیاندازه یکی اش ترس و دیگری طمع
ترس و طمع در معامله گر
خیلی طبیعی وقتی یک معامله گر یک خبر بد راجب سهامش میشنود دچار ترس میشه ولی گاهی معامله گر ها واکنش های تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری افراطی نشان میدهند به محض شنیدن خبر معامله را در ضرر می بندند و تا مدت ها ریسک نمی کنند تا اب ها از اسیاب بیوفته ولی دقیقا وقتی که آب ها از اسیاب بیوفته و ترس از بین رفت متوجه میشن قیمتی که الان اون ارز توش قرار داره قیمت بدتری نسبت به قبل است درسته که جلوی ضرر را گرفته باشن ولی از اون طزف ممکنه جلو سود خودشان هم گرفته باشند.
معامله گر ها دقیقا باید بدونند که از چی میترسند ودقیقا باید بدونند چی ترسناک و چی نیست این دونستن باید قبل از اخبار بد باشه نه وسط خبر های بد وقتی که معامله گر از قبل میدونه که چه نوع خبری چه واکنشی را در پی دارد زود تر از بقیه اقدام لازم را انجام میده و اگر هم داره بر اساس ترس عمل میکنه اون ترس یک ترس عاقلانه اس نه یک ترس هیجانی.
برای مثال خبر میاد که چین که بیشترین تعداد ماینر ها را توی دنیا داره یک سری ممنوعیت هایی برای بیت کوین اعمال کرده که این واقعا یک خبر بد محسوب میشه یک معامله گر خوب قطعا بعد از شنیدن این خبر معاملات خرید خودشو میبنده و اگه خیلی زرنگ باشه معاملات سل باز میکنه یعنی معامله گر میتونه پیش بینی کنه که این خبر چه قدر ممکنه مردم و سایر معامله گر ها رو احساسی کنه و زود تر از بقیه اقدام میکنه.
واکنش احساسی در تغییر قیمت
برای مثال وقتی کلی خبر بد برای بیت کوین اومد اتش اش دامن همه رمز ارز هارو گرفت از جمله ارز تتا رو گرفت معامله گر خوب میدونه که این رمز ارز نه فلسفه اش با بیت کوین یکی هست نه جوزه کاربردی اش. کلی هم اخبار خوب داشته و قراره نسخه سوم شبکه اش این ماه لانچ بشه خب همبن ارز هم به خاطر واکنش احساسی مردم دنیا ریخت ولی برید خودتون چک کنید ببینید که بیت کوین بعد از این همه اخبار هنوز نزدیکی کف سی هزار دلاره ولی تتا بعد از یک ریزش تا کف چهار دلار الان 220 درصد رشد کردهT،بچه ها ترس یهو میاد ولی اگاهی کم کم اگه به عنوان یک تریدر اگاهی تو بالا ببری و زودتر از دیگران افدام کنی معامله گر بهتری هستی.
اما طمع یک جمله قدیمی داریم که میگه آزمند همیشه نیازمنده . ساده ترین شکل طمع در بازار این است که معامله گر در معامله ای که توش برد داشته و تو سود هست رو نمیبنده و ان قدر منتظر می مونه که روند عوض میشه و کل سودشو از دست میده یا حتی میره تو ضرر غلبه بر طمع کار اسونی نیست معامله گر های طماع فقط یکم بیشتر میخوان و این یکم تمومی نداره و ثروتمند ها هم گاهی توی این تله می افتن به خاطر همینه اکثرا مشاور های بی احساسی را استخدام می کنند که بهشون تذکر بده یک معامله گر باید نسبت به این حس غریزی خودش به آگاهی برسه و یا تفکر منطقی به کارش ادامه بده نه با هوا و حوس.
3 توصیه طلایی در روانشناسی معامله گر
میخوام به عنوان کسی که سال ها در بازار های مالی مختلف معامله گری کردم یک سری توصیه بهتون بکنم تویی که داری معامله گری رو یاد میگیری باید یک سری اصول و قوانین برای خودت داشته باشی که وقتی از لحاظ روانی شرایط برات بهرانی میشه به همون اصول تکیه کنید
- وارد معامله نشو مگر اینکه حد ضرر و حد سودتو تعیین کرده باشی
- زمان ورود و خروج از معامله رو هم تعیین کن. این طور نباشه که هر وقت بیکاری وارد معامله بشی باید دقیقا بدونی که کی وارد معامله بشی و کی خارج بشی این ورود و خروج را هم میشه تحلیل تکنیکال به ما بگه هم اخبار
- خیلی خوبه که برای سود و ضرر روزانه و هفتگی ات یه حدی رو تعیین کنی. وقتی که یک روز خوبی رو داشتی و سود گرفتی خب پولتو بکش بیرون و از بقیه روزت لذت ببر و اگر ضرر به حدی رسید که تعیین کردید از خونه بزن بیرون و خودت و مشغول یک کار دیگه کن که فراموشش کنی خیلی ها بعد از ضرر احساسی مسوند و زیسک های بزرگ بر میدارند و تصمیم های غلط می گیرند و نتیجه اش میشه باخت و باخت
من در اینجا هستم تا تو در دنیای مالی احساس تنهایی نکنی دوست خوبم قدر خودتو بدون اموزش ببین وبینهایت خودت باش
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال و بنیادین یعنی چه ؟
برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب دربازار های مالی باشی حتما نیاز داری بتونی اون بازار و عوامل موثر بر سود سازی اش را خوب بشناسی و هم اینکه بتونی روند ها را توی بازار را به درستی تشخیص بدی توی بازار های مالی به این دو دانش و مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین می گویند .
چه فرقی بین معامله گر خوب و بد هست ؟
فرق معامله گر خوب و بد این نیست که چقدر خوب می توانند اندیکاتور های تحلیل تکنیکال رو استفاده کنند بلکه در این هست که فارغ از احساس استراتژی که برای معامله گری خودشان ساختند رو دنبال کنند اگه جواب داد ادامه اش می دهند اگر جواب نداد یه استراتژی بهتر پیدا میکنند معامله گر های خوب هیچ وقت تسلیم نمی شوند .
آربیتراژ چیست؟
آربیتراژ یکی از استراتژیهای معاملاتی در بازارهای مالی است که مورد استفاده بسیاری از معاملهگران و فعالان حاضر در این حوزه قرار میگیرد. آربیتراژ به نوعی بازی و گردش سرمایه برای کسب سود بیشتر محسوب میشود.
آربیتراژ (Arbitrage) بهطور کلی به معنی کسب سود از اختلاف قیمتها است. بهعبارت دیگر شما یک دارایی را با نرخ متفاوت پیدا میکنید و بهصورت همزمان از اولی و با قیمت ارزانتر خریداری کرده و آن را با قیمت گرانتر به دومی میفروشید. به این ترتیب شما بدون ریسک توانستهاید از اختلاف قیمت آن دارایی در دو بازار متفاوت سود کسب کنید.
این اختلاف میتواند هم بهصورت زمانی باشد مثل اختلاف قیمت بازار آتی و نقد، یا از نظر مکانی باشد مثل تفاوت نرخ دلار در دو شهر مختلف. سود آربیتراژ معمولا در بازارهایی به وجود میآید که دارای هسته معاملاتی واحد نیستند. در این حالت داراییها در بازارهای مختلف دارای اختلاف قیمت میشوند که فرصت کسب سود را فراهم میسازند. فرصتهای معاملاتی آربیتراژ به علت این که بدون ریسک هستند، بسیار مورد توجه معاملهگران قرار میگیرند. لذا افراد زیادی به دنبال همچین فرصتهایی میگردند. یکی از مزیتهای آربیتراژ این است که باعث تعدیل قیمت در بازارهای مختلف میشود.
انواع آربیتراژ
آربیتراژ ها در بازارهای مالی در کل به دو قسمت ساده و چندگانه تقسیمبندی میشوند.
آربیتراژ ساده
این نوع آربیتراژ بسیار ساده است و تنها یک دارایی در آن حضور دارد. در این نوع استراتژی یکبار معامله خرید و یکبار معامله فروش صورت میگیرد. بهعنوان مثال فرض کنید یک سهم در بازار بورس آمریکا به قیمت ۴۰ دلار باشد؛ اما همان سهم در بازار بورس لندن به قیمت ۴۰.۵ دلار است. در اینجا شما سهم را در بورس آمریکا خریداری کرده و آن را در بورس لندن به فروش میرسانید. با این کار به ازای هر سهم میتوانید مبلغ ۰.۵ دلار سود کسب کنید.
آربیتراژ پیچیده
در این نوع آربیتراژها، برای کسب سود باید عملیات پیچیدهتری انجام دهیم و بهجای یک دارایی از دو یا چند دارایی برای خرید و فروش استفاده کنیم تا سود مورد نیاز ما حاصل شود. برحسب تعداد داراییهای مورد استفاده این نوع آربیتراژها میتوانند چندگانه هم باشند. بهعنوان مثال فرصت معاملاتی که در آن از سه دارایی مختلف استفاده شود، آربیتراژ سهگانه میگویند.
مثال: فرض کنید من دوستی در چین دارم که میتواند از صرافیهای آن کشور برای من دلار با نرخ پایینتر از ایران تهیه کند. من در ایران هستم و با استفاده از صرافیهای داخلی، ریال خود را ابتدا به یوان تبدیل کرده و آن را برای دوستم در چین حواله میکنم. دوستم با یوان مورد نظر دلار با نرخ پایینتر خریداری و مجدد برای من به ایران حواله میکند. در اینجا نیز من دلارها را با نرخ بالاتر در صرافی به ریال تبدیل میکنم. به این ترتیب با استفاده از تبدیل سه ارز مختلف توانستهایم یک آربیتراژ سهگانه انجام دهیم و سود کسب کنیم.
آیا امکان تجارتآربیتراژ در بازار کریپتو یا رمزارزها وجود دارد؟
بله. مفهوم معامله آربیتراژ تغییری نمیکند، تنها دارایی مورد معامله عوض میشود.
امروزه صرافیهای بیشماری در سراسر جهان وجود دارند که افراد میتوانند از آنها رمز ارز بخرند. در این میان یک نکته مهم وجود دارد؛ قیمتهایی که برای رمز ارزهایی همچون بیت کوین ارائه میشود گاه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. این تفاوتها معمولا در مناطقی بروز میکند که تقاضا برای کریپتو در آنها بالاست. یکی از رایجترین نمونهها در این زمینه «کینچی پریمیوم» (Kimchi Premium) است که معامله کنندگان خواستار بیت کوین در کره جنوبی را واداشت تا نسبت به امریکا، اروپا و دیگر نقاط آسیا، BTC را با قیمت بالاتری (برحسب دلار) خریداری کنند.
انواع سود آربیتراژی در بازار ارز
امروزه در بازارهای مالی به ویژه در بازار ارز و ارز دیجیتال، سود آربیتراژی به سه دسته تقسیم میشود:
آربیتراژ ساده (Simple arbitrage)
زمانی که ارزهای دیجیتال در بیشتر از یک صرافی مبادله بشوند، آربیتراژ رخ میدهد. زیرا امکان خرید و فروش یک ارز دیجیتال در چند صرافی وجود خواهد داشت.
آربیتراژ مثلثی (Triangular arbitrage)
آربیتراژ مثلثی در نتیجه یک اختلاف قیمت بین سه ارز خارجی شکل میگیرد. یعنی زمانی که نرخ مبادله ارزها دقیقا با یکدیگر برابر نیستند. فرصتهای آربیتراژ مثلثی انگشت شمارند و خیلی رایج نیستند. در آربیتراژ مثلثی، معامله گرها سه ارز را انتخاب میکنند (مثلا بیت کوین، دلار و یورو)، مقداری از جفت ارزی (بیت کوین/ دلار) را با یک نرخ مشخص مبادله و سپس جفت ارز را جابجا میکنند (بیت کوین/ یورو). در نهایت آن را به ارز پایه تغییر میدهند (دلار/ یورو)، و با پرداخت اندکی کارمزد برای انجام این تبادلات، به یک میزان سود خالص دست پیدا میکنند. مثلاً یک معامله گر با یورو اتریوم میخرد، آن را در ازای دریافت ین میفروشد و در نهایت با ین دریافتی یورو خریداری میکند. او از راه مبادله این سه ارز به سود آربیتراژی دست مییابد.
آربیتراژ پوشش نرخ بهره (Price convergence arbitrage)
این اصطلاح همچنین آربیتراژ پوششی سرمایهگذاری نیز نامیده میشود. آربیتراژ پوشش بهره، نوعی سرمایهگذاری است که طی آن شخص از طریق فروش سلف ارز ثانویه، خرید خود را در مقابل نوسانات نرخ ارز مصون میسازد. به بیان دقیقتر میتوان گفت این فرایند شامل خرید یا فروش اوراق بهادار بینالمللی و استفاده از بازار سلف به منظور حذف ریسک نوسان نرخ برابری ارز و کسب منفعت از مابهالتفاوت نرخ بهره در بازارهای بینالمللی میباشد. این روشی است که با استفاده از آن سرمایهگذار میتواند به یک سود بدون ریسک دست یابد. آربیتراژ پوشش نرخ بهره یک استراتژی ترید کردن است که از طریق آن تریدر از تفاوت نرخ سود بین دو کشور بهره میبرد در حالی که از یک قرارداد تضمین قیمت در آینده به عنوان پوششی برای جلوگیری از ریسکهای نرخ تبدیل استفاده میکند. مثلاً ممکن است یک معامله گر دریابد، نرخ سلف معامله گری دیگر، کم تر از تفاوت بین نرخهای بهره می باشد. در نتیجه احتمالا پول دارای نرخ بهره کم تر وام گرفته می شود و با آن پول دارای نرخ بهره بالاتر خریده می شود و مثلا برای 6 ماه سپرده گذاری می گردد. برای اجتناب از ریسک نرخ ارز در همان زمان پول دارای بهره پایین برای 6 ماه تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری بعد پیش خرید می شود، به طوریکه بتوان وام اولیه را در سررسید بازپرداخت نمود. به هر حال، هزینه نرخ پیش خرید، کم تر از تفاوت بین نرخ بهره است، به طوری که سود بدون ریسکی برای معاملهگر باقی میماند. این فرآیند را آربیتراژ با پوشش نرخ بهره می نامند.
آربیتراژهای غیرنقدی
آربیتراژ حتما نباید به شکل نقدی باشد. با توجه به شرایط بازار نیز ما میتوانیم از فروش داراییهای خود به منظور کسب سود بیشتر استفاده کنیم. بهعنوان مثال فرض کنید ما مقدار سهامی را از قبل داریم که قیمت آن سهم هر روز درحال ریزش و پایین آمدن است. در همین حین یک سهمی پیدا میکنیم که درحال صعود و رشد است. در این حالت ما میتوانیم سهم نزولی خود را در ضرر به صورت موقتی فروخته و با همان پول، سهم جدید را خریداری کنیم. بعد از کسب سود لازم، مجدد سهم قدیم خود را به همان میزان قبل خریداری میکنیم. به این ترتیب ما هم سود سهام جدید را کسب کردهایم و هم سهام قبلی خود را داریم. انجام این نوع آربیتراژ در بازار بسیار سخت بوده و مستلزم داشتن مهارت بالا، قدرت تحلیل و تسلط زیاد بر بازار و شرایط حاکم بر آن است.
در کل میتوان گفت که آربیتراژ، نوعی بازی با سرمایه برای کسب سود است. امروزه این نوع معاملات بهاندازهای گسترده شده است که برنامه های رایانه ای آربیتراژ کننده وارد بازار شدهاند. این نوع برنامه ها تنها قیمت داراییهای مختلف را در بازارهای مختلف باهم مقایسه میکنند تا بتوانند سودهای مناسب را شناسایی کنند. به این ترتیب کامپیوترها کار را برای پیدا کردن این نوع فرصتهای معاملاتی آسانتر میکنند.
بازار گاوی چیست؟ تعریف، مثال و تکنیک در ترید
یکی از اساسیترین و مهم ترین مسائل در بازارهای مالی، روند بازار نام دارد. روند بازار یا (Market Trend) را اغلب میتوان به عنوان جهت کلی حرکت یک دارایی یا بازار در نظر گرفت. درواقع به همین خاطر است که تحلیل گران تکنیکال و بنیادین، روند بازار را به نحوی دقیق بررسی میکنند. در این میان روند صعودی بازار با نام بازار گاوی شناخته میشود.
بازار گاوی برای ترید و معامله بسیار ساده است و میتوان از آسانترین استراتژیهای معاملهگری و سرمایهگذاری در چنین بازاری بهره برد. حتی معاملهگرهای بیتجربه نیز میتوانند با توجه به شرایط مطلوب بازار گاوی، پرسود عمل کنند. با این اوصاف درک چگونگی حرکت بازار در انواع دورهها نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
در این مقاله بیشتر در خصوص بازار گاوی و نحوه ترید و معامله در این روند صحبت خواهیم کرد.
بازار گاوی چیست؟
احتمالاً اصطلاحات بازار گاوی و یا خرسی را از زبان معاملهگران شنیده باشید. زمانی که یک معاملهگر از بازار گاوی صحبت میکند، به این معناست که انتظار دارد قیمتها بیشتر شوند و زمانی که از بازار خرسی صحبت میشود روند رو به کاهش قیمتها مدنظر است.
تعریف ساده بازار گاوی به زمانی اختصاص مییابد که در آن قیمتها صعودی و رو به افزایش است. از اصطلاح بازار گاوی اغلب در بازار سهام استفاده میشود. بااینحال میتوان این روند صعودی را در انواع بازارهای مالی از جمله فارکس، اوراق قرضه، کالاها، املاک و حتی ارزهای دیجیتال مشاهده کرد. علاوه بر این، اصطلاح بازار گاوی ممکن است درباره دارایی خاص مانند بیت کوین، اتریوم یا بایننس کوین هم استفاده شود.
البته استفاده از این اصطلاح به اینجا ختم نشده و میتواند به بخشهای مختلف نیز اشاره داشته باشد. بهعنوانمثال در توکنهای کاربردی(Utility token)، ارزهای مبتنی بر حفظ حریم خصوصی(Privacy coins) یا سهام بیوتکنولوژی (Biotech) نیز اصطلاح بازار گاوی مورداستفاده قرار میگیرد.
از اصطلاح گاوی همچنین میتوان به مفهوم سوددهی یک بازار در فاصلههای بلندمدت هم استفاده کرد، هرچند ممکن است این سناریو رخ ندهد. بهطورکلی گاوی بودن بازار لزوماً به این معنی نیست که در حال حاضر یک فرصت ترید طولانیمدت برای معاملهگر مهیا است بلکه به این مفهوم است که قیمتها در حال افزایشاند و یا انتظار میرود که افزایش پیدا کنند.
فراموش نکنید که بازار گاوی ابداً به این معنا نیست که افت یا نوسان قیمت وجود ندارد. به همین دلیل است که باید بازارهای گاوی را در بازه زمانی بزرگتری در نظر گرفت. باید توجه داشت که بازارهای گاوی میتوانند دارای دورههای افت یا ثبات نیز باشند. بااینوجود روند اصلی صعودی بازار شکسته نخواهد شد.
با نگاهی به نمودار بیت کوین در عکس پایین بیشتر متوجه این مسئله خواهید شد.
نمودار قیمتی بیت کوین (۲۰۲۰-۲۰۱۰)
همانطور که میبینید در این نمودار دورههای کاهش قیمت و حتی چند مورد سقوط شدید قیمت دیده میشود. بااینوجود این بازار از لحظه تأسیس تا به امروز صعودی است.
بنابراین تعریف بازار گاوی تا حد زیادی به دوره زمانی مورد نظر وابسته است. بهطورمعمول زمانی که از اصطلاح بازار گاوی استفاده میشود بازههای مورد نظر چندماهه یا چندساله است.
در تحلیل بازار، روند در بازه زمانی بزرگتر از اعتبار بیشتری نسبت به روند در بازه زمانی کوچکتر برخوردار است. بنابراین ممکن است در یک بازار گاوی طولانیمدت، دورههای بلندمدت افول قیمتی نیز مشاهده شود و ازآنجاییکه این حرکات خلاف روند اصلی است، آثار سوء ی از جمله بیثباتی بر بازار دارد.
سرفصلهای این آموزش
نمونههای بازار گاوی
برخی از معروفترین نمونههای بازار گاوی در بورس اوراق بهادار آمریکا مشاهدهشده است. در این زمانها قیمت سهام و شاخصهای بازار (مانند Nasdaq 100) به طور مداوم در حال افزایش بوده است.
آنچه مشخص است اقتصاد جهانی بین بازارهای گاوی و بازار خرسی در نوسان است. این چرخههای اقتصادی میتواند سالها یا حتی دههها طول بکشد.
برخی معتقدند که بازار گاوی از دوران پس از بحران مالی ۲۰۰۸ آغازشده و تا زمان شیوع ویروس کرونا ادامه داشته است “طولانیترین بازار گاوی در طول تاریخ”. هرچند این مسئله با توجه به دیدگاه ما، میتواند درست یا نادرست تلقی شود.
اگر نگاهی به عملکرد بلندمدت شاخص ( Dow Jones Industrial Average (DJIA بیندازیم. میتوان مشاهده کرد که این بازار در یک قرن گذشته همواره گاوی بوده است. مطمئناً دورههایی از افول هم دیده میشود و سالها ادامه داشته است، مانند سال ۱۹۲۹ یا ۲۰۰۸ ، اما روند کلی همچنان رو به بالا بوده است.
عملکرد شاخص DJIA از سال ۱۹۱۵
برخی معتقدند که میتوان چنین روند مشابهی را در بازار بیت کوین نیز مشاهده کرد. اما مسلماً نمیتوان با قطعیت بیان کرد که آیا بیت کوین با یک بازار خرسی چندساله مواجه خواهید شد یا خیر. همچنین توجه داشته باشید که اکثر ارزهای دیجیتال دیگر (altcoins) احتمالاً هرگز افزایش قیمتی مشابه بیت کوین را تجربه نخواهند کرد، پس با دانستن این نکته آگاهانه سرمایهگذاری کنید.
تفاوت بازار گاوی با بازار خرسی در چیست؟
درواقع این دو اصطلاح مفاهیم متضادی هستند. به همین خاطر دریافتن تفاوت آنها نباید چندان کار دشواری باشد. اگر روند قیمت در بازار گاوی افزایش باشد، این روند در بازار خرسی رو به کاهش است.
تفاوت این دو بازار موضع معاملهگران و سرمایهگذاران را نیز مشخص میکند. در بازار گاوی، معاملهگران و سرمایهگذاران معمولاً موقعیت لانگ (Long) داشته درحالیکه در یک بازار خرسی موقعیت آنها روی شورت (Short) تنظیم میشود و یا حتی ترجیح میدهند وارد معاملات نشده و سرمایه خود را به صورت نقد نگهداری کنند.
در بعضی موارد، تبدیل سرمایه به پول نقد یا ارزهای دیجیتال با نرخ ثابت (Stable coins) ممکن است به معنای گرفتن موقعیت Short یا محافظت سرمایه (Hedge) محسوب شود، چرا که روند نزولی قیمتها کاملاً قابل انتظار است.
البته بد نیست بدانید که استراتژی نقد شدن به حفظ سرمایه میانجامد و موقعیت شورت (Short) گرفتن به معنای کسب سود از کاهش قیمت یک دارایی است. همینطور اگر یک دارایی را به امید اینکه با قیمت پایین خریداری کنید به فروش برسانید، حتی اگر از این کاهش به صورت مستقیم سودی به شما نرسد باز هم موقعیت شورت (Short) گرفتهاید.
در این میان نباید کارمزدها را از یاد ببرید. استراتژی تبدیل سرمایه و نگهداری آن به صورت ارزهای دیجیتال با نرخهای ثابت هزینهبر نیست و مجبور به پرداخت کارمزدهای احتمالی در زمانهای متفاوت نخواهید شد و تنها در زمان برداشت و انتقال به کیف پول است که باید کارمزد پرداخت کنید.
فراموش نکنید که بسیاری از موقعیتهای شورت (Short) برای باز ماندن سفارش نیازمند پرداخت کارمزد یا پرداخت نرخ بهره هستند. به همین خاطر معاملات آتی یا فیوچر (Futures) برای معاملات بلندمدت شورت (Short) ایدئالتر است زیرا برای انجام این معاملات کارمزدی شامل آنها نمیشود.
چگونه معاملهگران میتوانند از بازارهای گاوی کسب سود کنند؟
مسئله اساسیای که در پشت معاملات بازارهای گاوی وجود دارد، نسبتاً ساده است. قیمتها در حال افزایش است، به همین خاطر گرفتن موقعیت لانگ (Long) بر معاملات و خرید در کف (Buying dips)، بهطورکلی یک استراتژی منطقی به شمار میرود. به همین دلیل استراتژی خرید و نگهداری (Hold Strategy) و میانگین هزینه دلار (Dollar-cost averaging) بهطورکلی برای بازارهای بلندمدت گاوی مناسب است.
به قول جمله معروف که ” روند دوست شماست، تا زمانی که دیگر دوست شما نباشد!” شما باید جهت معاملات را با روند بازار تنظیم کنید و در عین حال فراموش نکنید که هیچ روندی همیشگی نیست و ممکن است یک استراتژی در بخشهایی از یک چرخه بازار عملکرد مناسبی نداشته باشد.
در بازار تنها مسئله قطعی این است که هیچ قطعیتی وجود ندارد و همهچیز میتواند تغییر کند و قطعاً تغییر خواهد کرد. همانطور که با شروع همهگیری ویروس COVID-19 مشاهده کردیم، بازارهای گاوی چندساله میتواند تنها ظرف چند هفته از بین بروند.
به طور طبیعی، بیشتر سرمایهگذاران در بازار گاوی تمایل دارند پول بیشتری برای هر دارایی بپردازند یا اصطلاحاً رفتار گاوی (Bullish) از خود نشان دهند. این امری منطقی است زیرا میدانند قیمتها در حال افزایش است بنابراین احساس کلی (Sentiment) به بازار نیز باید گاوی باشد. بااینحال، حتی در بازار گاوی، برخی از سرمایهگذاران رفتاری خرسی خواهند داشت و اگر از استراتژی معاملاتی مناسبی بهره ببرند، حتی ممکن است در معاملات کوتاهمدت نزولی، با شورت (Short) گرفتن سود هم کسب کنند.
به همین ترتیب، برخی از معاملهگران تلاش میکنند تا از سقفهای اخیر در بازار گاوی موقعیت شورت (Short) بگیرند. بااینوجود، اینها استراتژیهای پیشرفتهای هستند و بهطورکلی برای تریدرهای حرفهای مناسبتر است. به عنوان یک معاملهگر کمتجربه، معقولتر است تا بر اساس روند ترید کنید. بسیاری از سرمایهگذاران در تلاش برای گرفتن موقعیت شورت (Short) در بازار گاوی به دام افتادهاند. هرگز فراموش نکنید که قدم گذاشتن در مقابل یک گاو خشمگین یا یک لوکوموتیو کاری خطرناک است.
سخن آخر
بهطورکلی سادهترین استراتژی معاملات در هر روند، پیروی از جهت و روند کلی بازار است و همانطور که اشاره شد، بازارهای گاوی نه تنها برای تریدرهای حرفهای که حتی برای معاملهگران مبتدی و تازهکارهای بازار نیز فرصتی مناسب باشد. با وجود همه این مسائل فراموش نکنید که مدیریت ریسک صحیح و یادگیری مداوم از اشتباهات برای کم کردن امکان خطا تا حد ممکن ضروری است.