فرمول مدیریت سرمایه

در همین راستا بسیار دیده می شود معامله گرانی که با افتخار از کسب سودهای چند صد درصدی در بازه های زمانی بسیار کوچک و کوتاه مدت صحبت می کنند و به خود می بالند. حال آنکه ریسک به این بالایی، خطرات بسیار زیادی را به همراه دارد. وقتی که سود فرمول مدیریت سرمایه زیاد برای حجم بالا که آن حجم بالا هم از لوریج زیاد به دست آمده است وجود دارد، خود به خود ریسک نیز بسیار بالا می رود و بالا رفتن ریسک بدین معناست که با یک زیان کوچک که بسیار می تواند محتمل باشد یا کل حساب از دست می رود و یا قسمت عمده ای از حساب که جبرانش سخت است از دست می رود.
آموزش مدیریت ریسک و سرمایه – ریسک ثابت
مثال: در این روش توصیه می شود حداکثر ریسک نسبت به اصل سرمایه 3 درصد باشد. بدین معنی که اگر شما 1000 دلار در حساب خود سرمایه دارید حداکثر حجمی را باید انتخاب کنید که اگر حد زیان یا Stop loss شما دیده شد 30 دلار از حساب خود را از دست بدهید. به همین ترتیب اگر حساب شما 4000 دلار است در صورت رسیدن بازار به حد زیان (Stop Lose) شما 120 دلار زیان را بپذیرید.
مزیت: در این روش بدین سبب حداکثر زیان 3 درصد توصیه می شود چون برای جبران زیان سه درصدی حدود 3.1 درصد اگر سود کنید می توانید به راحتی زیان سه درصدی را جبران کنید و بازگشت از زیان آن کار چندان سخت و مشکلی نیست. در عین حال اگر مدام با همان حجم اولیه وارد معامله شوید باید 33 معامله زیان ده پشت سر هم داشته باشید تا کل حساب خود را از دست بدهید که احتمال چنین رویدادی بسیار ضعیف می باشد. در نتیجه توصیه می شود حتما ریسک معاملات باز که با یکدیگر وابستگی دارند سه درصد از اصل سرمایه باشد.
نکته کلیدی: در صورتی که ریسک بیشتر از مقدار مجاز باشد اول اینکه جبران و Drawdown درصد های بالاتر نسبت به اصل سرمایه بسیار مشکل است و در عین حال با تعداد محدودی معامله زیان ده متوالی کل حساب از دست میرود. به عنوان مثال اگر در هر معامله ریسک 20 درصد از اصل سرمایه را بپذیرید یعنی با حجمی وارد معامله شوید که اگر معامله شما تبدیل به زیان شد 20 از اصل سرمایه از دست برود در این حالت با هر زیانی که داشته اید باید 25 درصد سود کنید تا به نقطه سربه سر اولیه برسید و از این موضوع خطرناک تر اینکه با 5 زیان متوالی با این مقدار ریسک کل حساب از بین می رود در نتیجه با وجود اینکه 20 درصد ریسک و وارد کردن حجم بیشتر از مقدار مجاز می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد زیرا سود بسیار خوبی پشت این معاملات وجود دارد اما مقدار زیان آن نیز بسیار زیاد است و در نتیجه به هیچ عنوان توصیه نمی شود چنین ریسکی پذیرفته شود.
دراودون Drawdown , www.fxcma.com
در همین راستا بسیار دیده می شود معامله گرانی که با افتخار از کسب سودهای چند صد درصدی در بازه های زمانی بسیار کوچک و کوتاه مدت صحبت می کنند و به خود می بالند. حال آنکه ریسک به این بالایی، خطرات بسیار زیادی را به همراه دارد. وقتی که سود زیاد برای حجم بالا که آن حجم بالا هم از لوریج زیاد به دست آمده است وجود دارد، خود به خود ریسک نیز بسیار بالا می رود و بالا رفتن ریسک بدین معناست که با یک زیان کوچک که بسیار می تواند محتمل باشد یا کل حساب از دست می رود و یا قسمت عمده ای از حساب که جبرانش سخت است از دست می رود.
مراحل تنظیم مدیریت ریسک و سرمایه درصد ثابت
- تنظیم کردن حجم به ترتیبی که میزان زیان آن از قبل مشخص باشد مبحثی است که هر معامله گری بدون توجه به روش معاملاتی و بازار هدف خود باید فرا گرفته باشد. این مبحث به حدی مهم است که می توان آن را مهمترین دلیل زیان اغلب معامله گران دانست. برای مشخص کردن ریسک سه درصد نیاز است ابتدا تحلیل خود را کامل کنید و به پنج سوال مهم که در مقاله الزامات معامله گری به آنها اشاره شد پاسخ دهید. پس از مشخص کردن سوالات قبلی حتما نقاط ورود، حد زیان و حد سود معامله مشخص شده است.
- در مرحله بعد از تحلیل باید بررسی کنید به غیر از شرایط امید ریاضی که احتمال موفقیت معامله شما را افزایش داده است آیا نسبت زیان به سود یا Risk/Reward درست است یا خیر. اگر به خاطر داشته باشید در پست های قبل اشاره کردیم نسبت “زیان به سود” باید حداقل یک به یک و نیم باشد بدین معنی که اگر حد زیان 50 پوینت تا قیمت ورود فاصله دارد باید حد سود حداقل 75 پوینت تا قیمت ورود فاصله داشته باشد تا اجازه داشته باشیم وارد این معامله شویم. دقت داشته باشید نمی گوییم چون حد زیان 50 پوینت فاصله دارد این فاصله را 1.5 برابر می کنیم تا حد سود بدست بیاید بلکه در ابتدا جایگاه هایی که پتانسیل بازگشت بازار را دارند برای حد سود و زیان مشخص می کنیم.(حالت بهینه را باید در سیستم تحلیلی و معاملاتی خود جستجو کنید)
این جایگاه ها عبارتند از محدوده هایی که بیشترین پتانسیل کسب سود را برای حد سود دارند و بیشترین مقدار ریسک را در صورت عبور از آن نقطه به حساب وارد می کنند برای حد زیان تعریف می شود.
نکته تکمیلی: نمی گوییم حد زیان یا حد فرمول مدیریت سرمایه سود بر اساس مدیریت سرمایه تعیین شود بلکه حد زیان و حد سود را جایگاه هایی از بازار که پتانسیل بازگشت یا پتانسیل ادامه روند را دارند مشخص می کنند. مقدار و میزان پتانسیل بازگشت را نیز تا حدود زیادی تحلیل تکنیکی مشخص می کند. برای حد سود جایگاهی تعریف می شود که بازار بیشترین پتانسیل را برای بازگشت از آن محدوده دارد و برای حد زیان نیز جایگاهی تعریف می شود که اگر بازار به آن محدوده برسد احتمال اینکه قیمت دیگر بازگشتی به سمت نقطه آغاز معامله نداشته باشد وجود دارد. در نتیجه در نقطه حد زیان باید زیان معامله را پذیرفت و از معامله خارج شد.
پس از مشخص شدن حد زیان و حد سود، فاصله هر کدام از آنها تا نقطه ورود به پوینت محاسبه می شود. مثلا اگر بر اساس تحلیل قرار است در قیمت 1.2250 وارد معامله خرید بشوید و حد زیان را 1.2210 در نظر گرفته اید و حد سود را فرمول مدیریت سرمایه 1.2320 فاصله قیمت ورود تا حد زیان 40 پوینت فاصله دارد و حد سود تا قیمت ورود 70 پوینت فاصله دارد. اگر دقت کنید مشاهده می شود فاصله حد سود تا نقطه ورود 70 پوینت است که از 1.5 برابر فاصله 40 پوینتی که برابر 60 پوینت است این مقدار بیشتر است در نتیجه نسبت زیان به سود این معامله تناسب دارد و اجازه انجام این معامله وجود دارد. در صورتی که بر فرض حد سود فاصله کمتری از 60 پوینت (فاصله 1.5 برابری 40 پوینت حد زیان) داشت باید در همین مرحله از انجام این معامله صرف نظر می شد. حال که نسبت فوق تناسب صحیح را دارد به مرحله بعد می رویم. البته قبل از رفتن به مرحله بعد ذکر یک نکته در مورد نسبت زیان به سود حائز اهمیت است.
نکته کلیدی: درصورتی که نسبت زیان به سود در معامله از یک به شش بزرگتر بود نیز باید از انجام آن معامله صرف نظر کرد. بدین معنی که اگر حد زیان در معامله مانند مثال فوق 40 پوینت بود ولی حد سود 300 پوینت بود بدلیل اینکه حد سود از شش برابر حد زیان که 240 پوینت است عدد بزرگتری دارد باید از انجام این معامله صرف نظر کرد. علت این موضوع به امید ریاضی چنین معامله ای باز می گردد. به دلیل اینکه در معاملاتی که حد سود آنها بزرگتر از شش برابر حد زیان است امید ریاضی و احتمال به سود رسیدن آن معامله به شدت کاهش پیدا می کند باید از انجام آن معامله صرف نظر کرد.(اینکه از طریق تریل و حرکت حد ضرر از بازار خارج شویم و چنین سودی به ارمغان آورد، مبحث مجزای است)
در نتیجه مطابق با این نکته ای که ذکر شد حد سود مطابق قانون نسبت زیان به سود باید بین 1/1.5 تا 1.6 قرار داشته باشد تا شرایط ایده آل معامله فراهم شود.
- پس از اینکه نسبت زیان به سود شرایط مناسب را برای ورود به معامله برخوردار بود باید ارزش هر یک پوینت جفت ارز مورد نظر محاسبه شود به عبارتی Pip Value
- قدم بعدی این است که مقدار سه درصد دلاری حساب را محاسبه نمایید. البته حساب شما به هر ارزی باشد نیز باید همین سه درصد را حساب کنید. در صورتی که تمایل داشته باشید می توانید کمتر از سه درصد را نیز محاسبه کنید اما به هیچ عنوان مقدار ریسک و زیان معاملات نباید بیشتر از سه درصد شود. به عنوان مثال اگر حساب شما 500 دلار موجودی دارد حداکثر زیان شما در معاملات باز هم زمان باید 15 دلار شود یا اگر بر فرض در حساب خود 7000 دلار موجودی دارید حداکثر زیان معامله شما باید 200 دلار بشود.
نکته کلیدی: دقت کنید این مقدار دلار سه درصد که اشاره می شود برای حالتی است که شما قصد ندارید معاملات هم زمان داشته باشید و فقط همین یک معامله باز را دارید. اگر معامله باز دیگری تمایل دارید بگیرید که ریسک نزدیک به معامله فعلی شما دارد باید مجموع ریسک دو معامله سه درصد بشوند، بدین معنی که اگر بر فرض تمایل دارید در دو جفت ارز مختلف وارد معامله شوید در حالتی که که یک ارز مشترک در این دو جفت ارز وجود دارد (مانند EUR/USD و EURJPY ) باید به ترتیبی حجم معامله خود را انتخاب کنید در مجموع زیان این دو معامله سه در صد از حساب شود.
حالت دیگری که دارایی ها ریسک یکسانی دارا می باشند، کالاها و ارزهایی است که ریسک ها یا شرایط پایه ای شبیه به یکدیگر دارند و اصطلاحاً ریسک همبستگی گفته می شود (مانند جفت ارز دلار به دلار کانادا USDCAD و قیمت نفت)
دقت داشته باشید اگر یک یا چند معامله باز بدون ریسک های همبسته داشته باشید و در مجموع آن معامله یا مجموع معاملات در زیان باشد برای گرفتن معامله جدید باید مقدار 3 درصد را از Equity که میزان سود و زیان شناور را به علاوه اصل موجودی نشان می دهد محاسبه کنید. ولی اگر معاملات باز شما که با معامله جدیدی که می خواهید بگیرید همبسته نیستند و در عین حال مجموع سود و زیان معامله یا معاملات قبلی در سود قرار دارد باید مقدار 3 درصد زیان را از Balance یا فرمول مدیریت سرمایه همان موجودی حساب قبل از آغاز معاملات در جریان حساب کنید.(چون سود به حساب ما هنوز افزوده نشده و قطعیت نیافته است)
- در مرحله بعد مقدار ارزش دلاری هر پوینت زیان محاسبه می شود. بدین معنا که مقدار دلاری سه درصد زیان از کل حساب که بدست آمده بود بر مقدار فاصله قیمت ورودی تا حد زیان تقسیم می شود. به عنوان مثال اگر مقدار دلاری سه درصد زیان 210 دلار باشد و فاصله قیمت ورودی تا حد زیان 30 پوینت باشد. 210 دلار بر 30 پوینت تقسیم می شود و نتیجه 7 دلار بدست می آید. این 7 دلار نشان می دهد اگر هر یک پوینت(پیپ) که بازار برخلاف مسیر مورد پیش بینی حرکت کند 7 دلار زیان به ازای هر یک پوینت زیان وارد می شود در نتیجه با 30 پوینت حرکت خلاف پیش بینی حداکثر زیان 210 دلار می شود که این 210 دلار برابر 3 درصد از کل موجودی حساب است.
- حال که طبق مراحل قبلی مشخص کردید ارزش هر یک پوینت زیان چه مقدار است بر اساس تناسب زیر مشخص می کنید:
ارزش هر پوینت زیان ضرب در ارزش یک لات استاندارد که برابر 100000 واحد از ارز اول است و نتیجه تقسیم بر ارزش هر یک پوینت زیان.
به عنوان نمونه در مثال هایی که داشتیم ارزش هر یک پوینت زیان 7 دلار بدست آمد. اگر فرض را بر این بگیریم که ارزش هر یک پوینت جفت ارز مورد نظر 10 دلار است. در این صورت برای محاسبه حجم مقدار لات ورود به معامله بدین تریتب حجم بدست می آید: (7*100000) / 10 = 70000
یعنی بر اساس محاسبات بالا اجازه داریم با حجم 70000 هزار واحد یا 0.7 لات بر اساس اصول مدیریت سرمایه حجم معامله را تنظیم کنیم.
فرمول سود در مدل کسب و کار
سومین انتخاب در طراحی مدل کسب و کار طرح ورد به بازار است که در مقاله تحلیل مدل کسب و کار برای فرمول مدیریت سرمایه کارآفرین ها مطرح شد. در این مقاله به تشریح این بخش میپردازیم. ویژگیهای کسب و کارهای خطرپذیر جدید.
مدیریت فناوری و عملیات در مدل کسب و کار
دومین نقطه شروع در طراحی مدل کسب و کار مدیریت فناوری و عملیات است که در مقاله تحلیل مدل کسب و کار برای کارآفرین ها مطرح شد. در این مقاله به تشریح این بخش میپردازیم. بعد از تعریف کردن گزاره.
ارزش پیشنهادی مشتری در مدل کسب و کار
اولین انتخاب در طراحی مدل کسب و کار انتخاب ارزش پیشنهادی مشتری است که در مقاله تحلیل مدل کسب و کار برای کارآفرین ها مطرح شد. در این مقاله به تشریح فرمول مدیریت سرمایه این بخش میپردازیم. نقطه شروع برای طراحی مدل کسب.
نرخ بازده سرمایه گذاری چیست؟ | نحوه محاسبه و کاربردهای ROI
همان طور که میدانید تصمیم گیری به اطلاعات مشخصی نیاز دارد و بدون این اطلاعات نمی توان تصمیمات درست و منطقی را اتخاذ نمود. البته در کنار جمع آوری و ارائه اطلاعات به تصمیم فرمول مدیریت سرمایه گیرنده، تشخیص نوع اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری نیز بسیار مهم است.
در بحث حسابداری و اطلاعات مالی می توان اینگونه بیان کرد که از جمله اهداف حسابداری مالی کمک به افراد برای پیش بینی بازده سرمایه گذاری است. در ادامه با بازده سرمایه گذاری و نرخ آن بیشتر آشنا می شویم.
مفهوم نرخ بازده سرمایه گذاری چیست؟
به کمک اطلاعات، تصمیم گیری انجام می شود. در کنار این اطلاعات هر فرد با توجه به ساختار ذهنی خود و چارچوب مشخص شده بر اساس آن تصمیم نهایی را اتخاذ می کند. همین اختلاف در ساختارهای ذهنی، باعث شده است عدم شناخت از طبیعت و ماهیت فرآیند تصمیم گیری به صورت یکی از مشکلات عمده در توسعه استاندارهای حسابداری مطرح شود. در زمینه های مالی نرخ بازدهی سرمایه گذاری یکی از معیارهای مهم در تصمیم گیری است.
بنابراین می توان بررسی نرخ بازدهی را یکی از روش های جمع آوری اطلاعات دانست. بازده را چشم پوشی از منافع فعلی به امید دستیابی به منافع بیشتر در آینده تعریف می کنند.
بازده در سرمایه گذاری، همان نیروی محرکی است که در افراد برای سرمایه گذاری انگیزه ایجاد کرده و به نوعی پاداش برای سرمایه گذاران به شمار می رود.
نرخ بازده سرمایه گذاری نیز معیار و نرخی است که کارایی و اثربخش بودن سرمایه گذاری را محاسبه می کند.
فرمول محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری خود تعریفی مناسب از این نرخ را ارائه می دهد. این فرمول مطابق زیر است:
نرخ بازده سرمایه گذاری برابر است با سود خالص تقسیم بر ارزش دارایی هایی که سرمایه گذاری شده اند.
بنا به تعریف نرخ بازده سرمایه گذاری می توان از این نرخ برای مقایسه بازدهی سرمایه گذاری های متعدد، تدوین و ارائه پروپوزال و طرح های تجاری بهره گرفت. به عنوان مثال فردی برای سرمایه گذاری در بازار سهام و مقایسه بازدهی شرکت های مد نظر می تواند از این نرخ برای تصمیم گیری استفاده نماید.
مزایا و معایب نرخ بازدهی سرمایه گذاری
پیش فرمول مدیریت سرمایه از لیست کردن مزیت ها و معایبی که برای این نرخ برشمرده اند، ماهیت این نرخ را در قالب بیان مثالی ساده توضیح می دهیم. اینگونه در نظر بگیرید که شما در سال 97 استارت آپ خود را با سرمایه اولیه 100 میلیون تومان تأسیس می کنید. در پایان سال و با محاسبه تمام هزینه ها و مخارج انجام شده مشخص می شود عایدی شرکت در این سال 180 میلیون تومان است که حدود 30 میلیون تومان هزینه های کسب وکار (مانند حقوق و دستمزد، بیمه، اجاره بها) و 150 میلیون تومان نیز سود حاصل بوده است.
حال بر اساس فرمول گفته شده در بالا، میزان نرخ بازده سرمایه 1.5 است که با ضرب کردن عدد حاصل در صد می توان نرخ بازدهی سرمایه را به صورت درصد نیز بیان نمود.
در مثال دیگر تصور کنید فردی در سال 98 یک میلیارد سرمایه خود را در شرکت مشخصی سرمایه گذاری می کند که در پایان سال سود خالص فرد یک میلیارد و 200 میلیون تومان می شود. با محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، برای این سرمایه گذاری ROI=1.2 می شود.
با توجه به اعداد و ارقام بالا متوجه می شویم برخلاف آنکه رقم سود حاصل از سرمایه گذاری مثال دوم بیشتر است اما با در نظر گرفتن نرخ بازگشت سرمایه، سرمایه گذاری در مثال اول بازدهی سرمایه بالاتری دارد.
حال با در نظر گرفتن این مثال ها بهتر می توان مزیت ها و معایب نرخ بازگش سرمایه را بیان نمود.
مزیت های نرخ بازده سرمایه
با توجه به کاربردی بودن این نرخ در محاسبات مالی می توان مزیت های متعددی را برای آن برشمرد که در زیر مهم ترین آنها لیست شده اند:
- درصدی بودن نرخ بازده سرمایه که امکان مقایسه کردن نرخ های مربوط به سرمایه گذاری های مختلف را فراهم می آورد.
- سادگی استفاده از این فرمول در محاسبه نرخ بازگشت سرمایه
- ساده بودن تحلیل و تفسیر نتایج حاصل از محاسبه فرمول نرخ بازدهی سرمایه که آن را به فرمولی با کاربرد فراوان تبدیل کرده است.
معایب نرخ بازده سرمایه
- تعریف نکردن زمان در فرمول نرخ بازده سرمایه
اگر به مثال های بالا دقت کنید، متوجه می شوید که سرمایه گذاری ها در دو سال مختلف انجام شده اند ولی در فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه هیچ اشاره ای به سال و مدت زمان سرمایه گذاری نشده است. به عبارت دیگر نمی توان در نرخ بازگشت سرمایه تعیین کرد که سود حاصل به ازای چه مدت سرمایه گذاری است.
می توان پیشنهاد کرد برای مقایسه دو نرخ سرمایه از تقسیم کردن نرخ بر بازه زمانی مشخص، نرخ بازدهی سرمایه برای یک بازه زمانی مشخص را محاسبه و بر اساس این نرخ سرمایه گذاری های مختلف را مقایسه نمایید.
- چشم پوشی از تاثیر ابعاد کیفی سرمایه گذاری
ایراد دیگر مطرح شده این است که در نرخ بازده سرمایه گذاری تنها ابعاد مالی مرتبط با سرمایه گذاری در نظر گرفته می شود، در حالیکه هر سرمایه گذاری ابعاد و جنبه های کیفی نیز به همراه دارد. به عنوان مثال گاهی مدیریت بخشی از سرمایه خود را به تغییر در ظاهر محیط شرکت و اهدائ هدایای مختلف به عنوان پاداش به کارکنان اختصاص می دهد. این نوع از سرمایه گذاری باعث تغییر در روحیه کارکنان و افزایش وفاداری آنها به شرکت و حتی بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان می شود که بر اساس فرمول نرخ بازده سرمایه نمی توان تاثیر این نوع از سرمایه گذاری ها را محاسبه نمود.
هدف اصلی از سرمایه گذاری، رسیدن به بازده سرمایه گذاری بیشتر است. به همین دلیل ارزیابی بازده یک راه منطقی برای بررسی و مقایسه گزینه های مختلف سرمایه گذاری برای رسیدن به سود بالاتر است.
بد نیست در انتهای مقاله به دو قسمت مختلف بازده سرمایه گذاری یعنی بازده کیفی و بازده کمی اشاره شود. بازده کمی همان عایدی یا سودی است که به ازای دوره های زمانی مشخص به سرمایه گذار پرداخت می شود و نیز منفعت یا زیان سرمایه که به صورت افزایش یا کاهش قیمت دارایی ها بیان می شود.
تمام مواردی که به اعتبار شرکت مانند سرقفلی، امتیازات اجتماعی و موارد مشابه دیگر بستگی دارد به عنوان بازده کیفی سرمایه در نظر گرفته می شوند.
از آنجا که مقیاس بازده از شاخص های مهم برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت به شمار می رود، افزایش ثروت سهامداران هدف اصلی هر واحد تجاری در نظر گرفته می شود؛ بنابراین شرکت باید به گونه ای عمل کند که با رسیدن به بازده مناسب، ثروت سهامداران را افزایش دهد. به همین دلیل نرخ ROI یکی از شاخص های مهم در بازار سهام است که اطلاعات مالی شرکت ها فرمول مدیریت سرمایه را می توان با یکدیگر مقایسه و برای سرمایه گذاری بهتر تصمیم گیری نمود.
سود مرکب در بورس چیست؟ سادهترین روش برای محاسبه سود مرکب!
سادهترین تعریف از سود مرکب در بورس عبارت و ضربالمثل قدیمی ” پول، پول میآورد ” است. درواقع زندگی و دنیای امروزی دنیایی نیست که بتوان با سخت کار کردن موفق شد. امروز ما باید هدفمند و هوشمند کارکنیم؛ یعنی در زمان کوتاه بهترین نتیجه را به دست بیاوریم. این هوشمندی در دنیای اقتصاد سود مرکب در بورس (هر بازار دیگر) نامیده میشود. انیشتین معتقد است که سود مرکب معجزه ریاضی است که همیشه پابرجا خواهد بود؛ اما این سود مگر چهکار میکند و چه فرایندی ایجاد میکند که اینگونه میتواند زندگی را تغییر دهد و یا لقب معجزه از استاد معجزه ساز دریافت کند؟
بیایید با یک آزمایش ساده در باب سود مرکب در بورس به این سؤال پاسخ دهیم. بین دو گزینه زیر شما کدامیک را انتخاب میکنید؟
۱- دریافت ۵۰ میلیون تومان پول نقد در اول ماه
۲- شروع پسانداز در اول ماه با ۵۰۰ تومان (تک تومانی!) و دو برابر شدن هرروز آن نسبت بهروز قبل (روز اول هزار تومان – روز دوم دو هزار تومان و …) تا انتهای ماه
اگر گزینه یک را انتخاب کرده باشید، بهتر است که این متن و مقاله را تا انتها بخوانید. شاید بهظاهر ما در باب سود مرکب در بورس صحبت میکنیم؛ اما اینجا مسئله توضیح یک معجزه ریاضی است که میتواند در بخش بخش زندگی شما تأثیر بگذارد؛ اما اگر دانسته سراغ گزینه دو رفته باشید. پس عمق داستان را درک کردهاید. پس بهتر است به همان بخش انتهای این مقاله بروید و روش محاسبه سود مرکب سهام را نگاه کنید. شاید این فرمول بتواند نحوه گرفتن سود مرکب در بورس یا هر جای دیگر را برای شما راحتتر و سریعتر کند.(در ادامه فیلم تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال را هم ببینید)
سود مرکب در بورس، دستپخت خوشمزه زمان
اما سود مرکب در بورس چیست و چگونه کار میکند؟ بهصورت کاملاً واضح باید گفت که سود مرکب در بورس یا در سایر بازارها سودی است که بر اساس اصلی پول + سود قبلی محاسبه میشود؛ یعنی اگر شما ۱۰۰ میلیون تومان در بورس داشته باشید و در ماه اول ۲۰ درصد سود کرده باشید شما صاحب ۱۲۰ میلیون تومان پول خواهید بود. حال اگر در ماه دوم نیز ۲۰ درصد سود کنید.(اگر نمیدانید که کدام بازار بیت کوین بهتر است یا بورس حتما این مقاله را بخوانید)
شما صاحب ۱۴۴ میلیون تومان پول هستید؛ اما اگر این سود تنها بر اصل پول شما محاسبه میشد. در ماه دوم شما صاحب ۱۴۰ میلیون تومان پول میشدید. این تفاوت ۴ میلیونی درواقع همان سود مرکب در بورس یا هر بازار دیگری محسوب میشود. حال اگر شما این داستان را در ماههای بعدی تکرار کنید به عددهای باورنکردنی میرسید.(در ادامه مقاله مفهوم لات lot راهم بخوانید)
داستان زندگی بسیاری از ثروتمندان جهان مانند وارن بافت و … دقیقاً از همین گذرگاه عبور کرده است. آنها با سرمایهای کم شروع کردند و با پیوستگی در این مسیر بر آن افزودند. به بیان بهتر سود مرکب در بورس و بازارهای دیگر حاصل این است که شما سرمایه در گردش خود را بزرگتر میکنید و هرچه این سرمایه در گردش بزرگتر شود درواقع سود فرمول مدیریت سرمایه شما بیشتر میشود.
یک مثال ساده از سود مرکب در بورس این است که اگر شما بدانید که سرمایهگذاری در بازاری ۲۰ درصد سود خواهد داشت و این سود فرضاً یک سود قطعی است. آیا با ۱۰ میلیون تومان بیشتر سود خواهید کرد یا با ۲۰ میلیون تومان؟ مسلماً جواب ساده و روشن است.
در محاسبه سود مرکب نیز همین اتفاق ساده رخ میدهد؛ یعنی شما در هر دوره برداشت (پرداخت) سود، اگر آن را به اصل پول خود اضافه کنید، سود دوره بعدی بیشتر خواهد شد و این روند تصاعدی یا گلوله برفی بزرگ و بزرگتر میشود و درنهایت به عددی میرسد که میتوان آن را معجزه سود مرکب در بورس (هر بازار دیگر) نامید؛ اما معجزهای شدنی و امکانپذیر به شرطی که به قدرت زمان ایمان بیاوریم و بگذاریم پول ما خودش برای ما کار کند و این زمان باشد که با مواد اولیهای به نام سود مرکب در بورس برای ما غذایی خوشمزه از ثروت تهیه کند.
آیا سود مرکب در بورس فقط وجود دارد؟
احتمالاً متعجب شده باشید و این سؤال در ذهن شما نقش بسته باشد که چرا تنها از عبارت سود مرکب در بورس استفاده میکنیم و از مثالهای دیگر مانند مسکن، ارز، طلا یا بانک استفاده نمیکنیم.
در مورد بانک باید گفت عملاً هیچگاه این سودمرکب اتفاق نمیافتد و این یک دلیل کاملاً مشخص دارد. اگر بانکی بخواهد برای یک مشتری خود سود مرکب محاسبه کند تقریباً باید اعلام ورشکستگی کند. چراکه سوددهی بانک ضمانت دارد و باید بر اساس این ضمانت رفتار کند. (توصیه میکنم در ادامه مقاله ورود به بازار بورس جهانی را بخوانید)
ازاینرو سود پرداختی معمولاً بهصورت جداگانه پرداخت میشود؛ اما شما میتوانید از بانک نیز سود مرکب بگیرید و آن با برگرداندن سود دریافتی روی اصل پول خود! البته ازآنجاییکه سود سالانه بانکها چیزی حدود ۲۰ درصد است، زمان طولانیتری را باید صبر کنید که با توجه به نوع تورم اقتصادی که داریم به نظر این زمان طولانیتر هم میشود!
اما در مورد سایر بازارها، این سود مرکب وجود دارد و شما بهخوبی میتوانید آن را در بلندمدت و طی ۵ الی ۱۰ سال بهخوبی درک کنید؛ اما بحث اصلی اینجاست که این بازارها پویایی بورس را ندارند و درواقع بهاندازه بورس شفاف هم نیستند.
ازاینرو سود مرکب شما کمتر محسوس میشود. از طرفی دیگر شما در بورس بهصورت لحظهای میتوانید میزان سودآوری خود را از زمان خرید محاسبه کنید و این بهخودیخود داستان سود مرکب در بورس را جذاب میکند؛ اما ازنظر تکنیکالی و فنی هیچ فرقی در محاسبه سود مرکب در بورس با سایر بازارهای موازی وجود ندارد؛ اما نکته مثبت سایر بازارها نسبت به بازار بورس این است که هر چه این بازار سنگینتر باشد
مانند بازار مسکن یا طلا احتمال فروش شما کمتر میشود و این اتفاق باعث میشود که شما اصل پول و سرمایه خود را کاری نداشته باشید و ازآنجاییکه عموماً بخشی از خانه یا طلا را نمیتوان فروخت، سود حاصل از آنها نیز در جریان قرار میگیرد و شما بیشتر در این بازارها سود مرکب را احساس میکنید. این خود نیز دلیلی است که باعث میشود ما بیشتر از سود مرکب در بورس صحبت کنیم تا شما را متقاعد کنیم دیدی بلند در این بازار داشته باشید و با هر تقه ای سهام خود را نفروشید.(میتوانید مقاله خریدوفروش حقوقی را بخوانید)
نحوه گرفتن سود مرکب در بورس و محاسبه آن چگونه است؟(فرمول سود مرکب)
اما بیایید سود مرکب در بورس در بورس را با اعداد و ارقام بسنجیم. بهصورت کلی میتوان فرمولهای زیادی برای نحوه محاسبه سود مرکب در بورس پیدا کرد. نقطه مشترک تمام این فرمولها این است که همه آنها بر پایه سرمایه اولیه، نرخ بهره، تعداد دوره پخش سود محاسبه میشوند. ازاینرو تقریباً میتوان گفت همه آنها به یک نتیجه مشخص میرسند و تفاوت آنها در نحوه سادهسازی فرمولها بر اساس نوع بازار است. برای محاسبه سود مرکب در بورس بهتر است از فرمول ساده زیر استفاده کنیم:
در این فرمول سود مرکب در بورس FV سرمایه نهایی، PV سرمایه اولیه، r نرخ بهره که باید بر اساس اعشار باشد (۵ درصد بهصورت ۰٫۰۵) و n تعداد دوره پرداخت یا دریافت سود است. شما با استفاده از این فرمول ساده میتوانید بهراحتی چندین ماه و سال و روز آینده را در بهترین حالت سوددهی محاسبه کنید.(در ادامه مقاله کاربرد طلا را هم مطالعه کنید)
این بهترین حالت سودمرکب در بورس، به شما هدفی رؤیایی میدهد که شما اگر به نیمی از آنهم برسید یعنی برد بزرگی به دست آوردهاید. بهطور مثال اگر شما سهامی به ارزش ۱۰ میلیون تومان داشته باشید و هرروز ۵ درصد سودآوری داشته باشید بعد از ۱۴ روز کاری، چیزی بیش از ۱۹ و نیم میلیون تومان سرمایه خواهید داشت..(حتما مقاله سبد سهام و محاسبه بازده سرمایه گذاری در بورس را هم مطالعه کنید)
نرخ بازگشت سرمایه (return on investment)
معادل ROI نرخ بازگشت سرمایه (Return on Investment) است. این نسبت سود حاصل از سرمایهگذاری را در قالب درصدی از هزینهی اولیه به شما نشان میدهند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بصورت درصدی از هزینهی خرید محاسبه میشود و به سرمایهگذاران نشان میدهد در پروژه X چقدر سود بدست آوردهاند. بنابراین این نسبت برای ارزیابی چگونگی عملکرد سرمایهگذاری در اندازههای متفاوت از این نسبت استفاده میشود.
بطور مثال نرخ بازگشت سرمایه در سرمایهگذاری در بورس را میتوان با سرمایهگذار دیگر در زمینه املاک مقایسه کرد. در مقایسه دو نرخ بازگشت سرمایه، نوع سرمایهگذاری مهم نیست، زیرا در محاسبه ROI فقط به هزینهها و سود هر سرمایهگذاری توجه میشود.
محاسبه ROI یکی از پرطرفدارترین نسبتها در سرمایهگذاری است، مدیران از این نسبت برای مقایسه عملکرد در تجهیزات سرمایهای استفاده میکنند و از طرف دیگر سرمایهگذاران با این نرخ تشخیص میدهند کدامیک از سهام خریداری شده بازگشت سرمایه بهتری برایشان داشته است.
فرمول نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه، با کم کردنِ هزینه از درآمد کل و تقسیم آن بر هزینهی کل محاسبه میشود.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) به سادگی انجام میشود اما در عین حال میتواند پیچیده باشد. زیرا هزینه و درآمد کل برای هر فرد میتواند متفاوت باشد. شاید برای یک مدیر، به جای درآمد و هزینه در این فرمول، فروش خالص و هزینهی کالای فروخته شده مطرح باشد.
یا یک سرمایهگذار که دید جهانیتری دارد، از کل فروش و همه هزینههایی که در فرایند تولید و فروش محصول پرداخت شدهاند استفاده کند.
پس هیچ معادلهی استاندارد و واحدی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) وجود ندارد. مهم دانستن این نکته مهم است که سودها درصدی از درآمد هستند. برای درک صحیح نسبت (ROI)، باید بفهمید که چه درآمدها و هزینههایی در این معادله استفاده میشوند.
مثال برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
گفتیم که معادلهی استانداردی برای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد. حال بیاییم بدون ورود به بخشهای هزینه و درآمد، نگاهی به فرمول اولیه بیندازیم. بیایید یک سرمایهگذار را در بورس در نظر بگیریم. شهرام در کار فرمول مدیریت سرمایه خرید و فروش سهام است و روی سهام شرکتهای کوچک متمرکز است، یعنی سهام شرکتهایی که کوچک هستند، سرمایه کمی دارند و معمولا هم دارای ریسک بالایی هستند را معامله میکند.
او با پذیرش یک ریسک زیاد، سال گذشته 500 سهم، هر کدام به ارزش 1000 تومان از سهام یک شرکت فلزی را خریداری کرد. امروز و پس از گذشت یک سال، ارزش هر سهم آن در بازار 3500 تومان است. شهرام سهامش را میفروشد و از فرمول محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه برای محاسبهی عملکرد سرمایهگذاریاش استفاده میکند.
همانطور که میبینید، نرخ بازگشت سرمایهی شهرام 2.5 یا 250 درصد است. این یعنی به ازای هر 1000 تومانی که در شرکت فلزی سرمایهگذاری کرده، 2500 تومان سود به دست آورده است. این سرمایهگذاری فوقالعاده خوبی بوده، چون سرمایهی اولیه را 2.5 برابر کرده است.
حالا بیایید انتخاب مناسب شهرام در سرمایهگذاری در بورس را با انتخاب دیگر او برای سرمایهگذاری در شرکت تجهیزات پزشکی مقایسه کنیم. در این سرمایهگذاری، فرض کنید شهرام 100 سهم، هر کدام به ارزش 1000 تومان خرید و هر سهم را 1250 تومان فروخت.
در این خرید، نرخ بازگشت سرمایهی شهرام تنها 25 درصد بود. البته این هم بازگشت سرمایهی خوبی است، اما با سرمایهگذاری روی سهام فلزی، قابل مقایسه نیست.
نتیجه
در صورت مثبت بودن نرخ بازگشت سرمایه، میتوان آنرا بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن ROI، یعنی کل هزینهی سرمایهگذاری به علاوهی مقداری سود، به سرمایهگذار بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایهی منفی یعنی درآمد آنقدر نبوده که کل هزینهها را پوشش دهد. پس نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.
این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمیگیرد. البته برای خرید و فروش سادهی سهام این حقیقت آنقدرها اهمیت پیدا نمیکند، اما برای محاسبهی دارایی ثابتی مثل ساختمان یا خانه که هر سال به ارزش آن افزوده میشود، بسیار مهم است. به همین خاطر است که وقتی دریافتیهای این فرمول را نسبت به ارزش فعلی محاسبه میکنیم، معمولا مقدار آن تغییر میکند.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.اصطلاحات دیگر را ببینید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود: