انواع استراتژی

“در پلتفرم عمده فروشی آنلاین سندباسل از یک کیلو تا یک کشتی را به راحتی بفروش. ”
Damoon
انواع استراتژی های سازمانی
الف) استراتژی های بزرگ
1. استراتژی ثبات
2. استراتژی کاهش
3. استراتژی توسعه
ب) استراتژی های سه گانه پرتر ( استراتژیهای ژنریک یا عمومی )
1. استراتژی رهبری هزینه
2. استراتژی متمایز سازی
3. استراتژی تمرکز
پ) استراتژی های چهارگانه شرکتهای ژاپنی
1. ایجاد برتری در چند بعد
2. جستجوی مناطق بی دفاع
3. تغییر شرایط درگیری و نفوذ
4. رقابت از طریق همکاری
الف) استراتژی های بزرگ
1) استراتژی ثبات Stability Strategy
استراتژی ثبات به مفهوم حفظ موقعیت موجود است و در دو صورت اتفاق می افتد:
شرکت وضعیت مناسبی داشته و تهدید خاصی در آینده متوجه آن نمی باشد
امکانات و منابع لازم جهت توسعه سازمان موجود نیستند یا زمان و شرایط محیطی اجازه آن را نمی دهد.
2) استراتژی کاهش Retrenchment Strategy
در حالتی که بنا به هر دلیلی شرکت درصدد کاهش حجم فعالیتهای موجود باشد، از این استراتژی استفاده می شود. انتخاب این استراتژی نشانگر ضعف نیست، بلکه به علت تغییر اولویتها می توان تخصیص منابع را از محصول دارای اولویت کمتر به اولویت بیشتر منتقل نمود.
3) استراتژی توسعه Expansion Strategy
بر خلاف استراتژی کاهش بوده و در شرایطی است که شرکت به دنبال افزایش و گسترش فعالیتهای موجود باشد.
ب) استراتژی های سه گانه پرتر ( عمومی، ژنریک )
1) استراتژی رهبری هزینه (Cost Leadership )
هدف از این استراتژی برتری در رقابت از طریق تولید محصول با کمترین هزینه ممکن نسبت به رقبا می باشد. بدین منظور روش پیشنهادی پرتر تولید در حجم زیاد و با قیمت کم که اصطلاحاً آنرا اقتصاد مقیاس( Economy of Scale ) می نامند، می باشد.
در این استراتژی شرکت اقدام به تولید و عرضه محصولات استاندارد می کند که بهای تمام شده هر واحد برای مشتری کاهش یابد.
عوامل مؤثر در استراتژی رهبری هزینه
• محصول غیر تجملاتی و ساده
• سادگی طراحی محصول
• کنترل مواد خام
• هزینه کم نیروی کار
• کمک های دولت
• مزیت محل جغرافیایی
• نوآوری در تولید
• اتوماسیون
• خرید دارائیهای ارزان قیمت
• کاهش هزینه سربار
• صرفه جویی ناشی از منحنی تجربه
• صرفه جویی ناشی از تولید در مقیاس
2) استراتژی متمایز سازی ( Differentiation )
کسب برتری رقابتی از طریق تولید محصولی که از دیدگاه مشتریان در مقایسه با محصولات مشابه منحصر به فرد و دارای خصوصیات ویژه باشد.
مقصود از استراتژی متمایز ساختن محصول ، این است که محصولات و خدماتی عرضه شود که در صنعت مورد نظر به عنوان محصول یا خدمتی منحصر بفرد تلقی شوند و به مشتریانی عرضه شود که نسبت به قیمت حساسیت چندان زیادی نشان نمی دهند.
عوامل مؤثر در استراتژی متمایز سازی
• کیفیت محصول
• قابلیت اعتماد محصول ( Reliability )
• حفظ حق الامتیاز ( Patent Rights )
• نوآوری محصول
• خدمات جنبی
• خصوصیات ویژه محصول
• خدمات
• نام و علامت تجاری
• کانالهای توزیع ویژه
3) استراتژی تمرکز (Focus )
تمرکز در بخش معینی از بازار برای محدود کردن دامنه فعالیت. با محدود شدن دامنه فعالیت، امکان متمرکز کردن منابع میسر شده و یک برتری رقابتی نسبت به رقبا بدست می آِید.
مقصود از متمرکز کردن توجه بر محصولات و خدمات خاص این است که نیازهای گروه های کوچکی از مصرف کنندگان تأمین شود.
عوامل مؤثر در استراتژی تمرکز
• تنوع بسیار کم در محصولات
• بازار محدود و معین
• حوزه جغرافیایی محدود فعالیت
• تحقیق و توسعه تمرکز یافته بر روی یک محصول
پ) استراتژی های چهار گانه شرکتهای ژاپنی
1) ایجاد برتری در چند بعد
برای مثال همزمان در ابعاد کاهش هزینه، بهبود کیفیت، قابلیت اعتماد، فرآیند تولید متمرکز و اعتبار علامت تجاری خود را توانمند ساختن.
2) جستجوی مناطق بی دفاع
شناسایی خلاءهای بازار رقابت که به علت عدم حضور رقبا رها شده است.
3) تغییر شرایط درگیری و نفوذ
مانند استاندارد کردن محصولات خود، فروش از طریق کانالهای توزیع ویژه که برای رقبای دیگر قابل دسترسی نباشد.
4) رقابت از طریق همکاری
برای مثال همکاری تنگاتنگ با بانک، یا تأمین کنندگان انواع استراتژی مواد و قطعات و . که معمولاً منجر به ایجاد مجتمع های صنعتی یا تجاری ( Conglomerate ) می گردد.
معرفی ۱۰ مدل از انواع استراتژی های قیمت گذاری برای کسبوکارها
قیمتگذاری محصولات و خدمات میتواند کار سختی باشد. در صورتی که قیمتها را بیش از حد بالا تعیین کنید، فروش خود را از دست میدهید. اگر آنها را خیلی پایین بیاورید، درآمد ارزشمندی را به دست نخواهید آورد. توجه داشته باشید که قیمتگذاری نباید قربانی مسائل دیگر شود. دهها مدل و استراتژی قیمتگذاری وجود دارد که میتوانند به شما در درک بهتر نحوه تعیین قیمت مناسب برای مخاطبان و اهداف درآمد کمک کنند. به همین خاطر در متن پیش رو به بررسی این موارد میپردازیم.
استراتژی قیمتگذاری به چه معناست؟
استراتژی قیمتگذاری یک مدل یا روشی است که برای تعیین بهترین قیمت برای یک محصول یا خدمات استفاده میشود. این امر به شما کمک میکند تا قیمتها را با توجه به حداکثر سود و ارزش ذینفعان تعیین کرده و تقاضای مصرف کننده و بازار را در نظر داشته باشید.
قبل از اینکه در مورد استراتژیهای قیمتگذاری صحبت کنیم، اجازه دهید یک مفهوم مهم قیمتگذاری را مرور کنیم که صرف نظر از استراتژیهایی که استفاده میکنید، کاربرد اساسی دارد.
کشش قیمت تقاضا
کشش قیمت تقاضا برای تعیین چگونگی تأثیر قیمت بر تقاضای مصرف کننده استفاده میشود. اگر مصرف کنندگان با وجود افزایش قیمت (مانند سیگار و سوخت) همچنان محصولی را خریداری کنند، آن محصول غیر کششی تلقی میشود. از سوی دیگر، محصولات کششی از نوسانات قیمت (مانند تلویزیون و بلیط فیلم) رنج میبرند. شما میتوانید کشش قیمت را با استفاده از این فرمول محاسبه کنید:
٪ تغییر در مقدار ÷ تغییر در قیمت = کشش قیمت تقاضا
مفهوم کشش قیمت به شما کمک میکند تا درک کنید که آیا محصول یا خدمات شما نسبت به نوسانات قیمت حساس است یا خیر. در حالت ایدهآل، بهتر است محصولتان غیر کششی باشد؛ بنابراین در صورت نوسان قیمت، تقاضا ثابت میماند.
اکنون، اجازه دهید برخی از استراتژیهای رایج قیمتگذاری را توضیح دهیم. هنگام انجام این کار، مهم است که توجه داشته باشید که اینها لزوما استراتژیهای مستقل نیستند. بسیاری از آنها را میتوان هنگام تعیین قیمت خدمات و محصولات ترکیب کرد.
انواع استراتژیهای قیمتگذاری
۱- استراتژی قیمتگذاری مبتنی بر رقابت
قیمتگذاری مبتنی بر رقابت به عنوان قیمتگذاری رقابتی یا قیمتگذاری بر اساس رقبا نیز شناخته میشود. این استراتژی قیمتگذاری بر نرخ موجود بازار (یا نرخ رو به رشد) برای محصول یا خدمات یک شرکت متمرکز است. البته هزینه محصول یا تقاضای مصرف کننده را در نظر نمیگیرد. در عوض، استراتژی قیمتگذاری مبتنی بر رقابت از قیمت رقبا به عنوان معیار استفاده میکند. کسبوکارهایی که در فضای بسیار اشباع شده رقابت میکنند، ممکن است این استراتژی را انتخاب کنند. زیرا تفاوت قیمت جزئی ممکن است عامل تعیینکننده برای مشتریان باشد.
با قیمتگذاری مبتنی بر رقابت، میتوانید محصولات خود را کمی پایینتر از رقبای خود، یکسان یا کمی بالاتر از آنها قیمتگذاری کنید. به عنوان مثال، اگر نرمافزار اتوماسیون بازاریابی را میفروشید و قیمت رقبای شما از ۱۹/۹۹ دلار در ماه تا ۳۹/۹۹ دلار در ماه متغیر است، قیمت محصول خود را بین این دو عدد انتخاب کنید. هر قیمتی را که انتخاب کنید، قیمت رقابتی یکی از راههایی است که میتوانید در صدر رقابت قرار بگیرید و قیمت خود را پویا نگه دارید.
استراتژی قیمتگذاری مبتنی بر رقابت در بازاریابی
مصرف کنندگان در درجه اول به دنبال بهترین ارزش هستند که همیشه با پایینترین قیمت یکسان نیست. قیمتگذاری رقابتی محصولات و خدمات شما در بازار میتواند برندتان را در موقعیت بهتری برای رفع نیاز مشتری قرار دهد. قیمتهای رقابتی به ویژه زمانی خوب عمل میکنند که کسبوکار شما چیزی را که رقبا ارائه نمیدهند، ارائه دهد. مانند خدمات استثنایی به مشتریان، سیاست بازگشت سخاوتمندانه یا دسترسی به مزایای وفاداری منحصر به فرد.
۲- استراتژی قیمتگذاری به علاوه هزینه
استراتژی قیمتگذاری به علاوه هزینه، تنها بر هزینه تولید محصول یا خدمات شما یا هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) متمرکز است. همچنین به عنوان قیمتگذاری نشانهگذاری نیز شناخته میشود. زیرا کسبوکارهایی که از این استراتژی استفاده میکنند، محصولات خود را بر اساس میزان مایل به سود خود “نشانه گذاری” میکنند.
برای اعمال روش قیمتگذاری به علاوه هزینه، درصد ثابتی را به هزینه تولید محصول خود اضافه کنید. به عنوان مثال، فرض کنید شما کفش فروختهاید. هزینه ساخت این کفشها ۲۵ دلار است و شما میخواهید در هر فروش ۲۵ دلار سود کنید. شما قیمت ۵۰دلار را تعیین کردهاید که ۱۰۰٪ علامتگذاری شده است.
قیمتگذاری به علاوه هزینه، معمولا توسط خرده فروشان که محصولات فیزیکی میفروشند، استفاده میشود. این استراتژی برای شرکتهای خدمات محور یا SaaS مناسب نیست. زیرا محصولات آنها معمولا ارزش بسیار بیشتری نسبت به هزینه تولیدشان دارند.
استراتژی قیمتگذاری به علاوه هزینه در بازاریابی
اگر رقیب شما به جای افزایش سود، به دنبال جذب مشتری است، به شما در جذب مشتریان جدید کمک نمیکند. قبل از اجرای این استراتژی، تجزیهوتحلیل قیمت را که شامل بررسی عملکرد نزدیکترین رقیبتان است، تکمیل کنید تا مطمئن شوید این استراتژی به شما در رسیدن به اهدافتان کمک میکند.
۳- استراتژی قیمتگذاری پویا
قیمتگذاری پویا نیز به عنوان مدلی برای افزایش قیمت، قیمت تقاضا یا قیمتگذاری مبتنی بر زمان شناخته میشود. این روش یک استراتژی قیمتگذاری انعطافپذیر است که در آن قیمتها بر اساس تقاضای بازار و مشتری متغیر خواهد بود.
هتلها، خطوط هوایی، محل رویدادها و شرکتهای خدماترسان با استفاده از الگوریتمهایی که قیمت رقبا، تقاضا و سایر عوامل را در نظر میگیرند، از قیمتگذاری پویا استفاده میکنند. این انواع استراتژی الگوریتمها به شرکتها این امکان را میدهند تا قیمتها را با زمان و آنچه مشتری مایل به پرداخت در لحظه دقیق آماده شدن برای خرید است، تغییر دهند.
استراتژی قیمتگذاری پویا در بازاریابی
قیمتگذاری پویا میتواند به حفظ برنامههای بازاریابی شما کمک کند. تیم شما میتواند از قبل برای تبلیغات برنامهریزی کرده و الگوریتم قیمتگذاری را که برای راهاندازی قیمت تبلیغات در زمان مناسب استفاده میکنید، پیکربندی کند. حتی میتوانید تست A/B قیمت پویا را در زمان واقعی آزمایش کنید تا سود خود را به حداکثر برسانید.
۴- استراتژی قیمتگذاری قیمت آزاد یا Freemium
نام این مدل ترکیبی از کلمات “Free” و “Premium” است. استراتژی قیمتگذاری فریمیوم زمانی مورد استفاده است که شرکتها نسخه اصلی محصول خود را ارائه میدهند به این امید که کاربران در نهایت انواع استراتژی هزینه ارتقاء یا دسترسی به ویژگیهای بیشتر را بپردازند. برخلاف هزینه اضافی، فریمیوم یک استراتژی قیمتگذاری است که معمولا توسط شرکتهای SaaS و سایر شرکتهای نرمافزاری مورد استفاده قرار میگیرد. آنها این استراتژی را انتخاب میکنند زیرا آزمایشهای رایگان و عضویت محدود، عملکرد کامل یک نرمافزار را نشان میدهد. همچنین قبل از خرید با یک مشتری بالقوه ایجاد اعتماد میکند.
نتیجه سخن
استراتژیهای قیمتگذاری بسیاری از عوامل کسب و کار شما را در بر میگیرند، مانند اهداف درآمد، اهداف بازاریابی، مخاطبان هدف، جایگاهیابی برند و ویژگیهای محصول. آنها همچنین تحت تأثیر عوامل خارجی مانند تقاضای مصرف کننده، قیمت رقبا و روند کلی بازار و اقتصاد هستند. در متن پیش رو سعی کردیم با توضیح ۱۰مدل از این استراتژیها، درک این مهم را آسان کنیم.
کاروکسب دورههای آموزشی متنوعی را در حوزههای تحلیل کسبوکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار میکند. جهت آشنایی با دورههای آموزشی کاروکسب از تقویم دورههای آموزشی بازدید نمایید.
انواع استراتژی
استراتژی تبلیغاتی به برنامهای هدفمند براساس مدیریت منابع و بودجه موجود یک برند گفته میشود که قصد دارد با ترغیب مخاطبان کالا یا خدمات یک برند را تبلیغ کند. ما در این نوشته قصد داریم تا انواع استراتژیهای کلی برای تبلیغات را بررسی و معرفی کنیم. البته پیش از آن بهتر است به طور خلاصه مقصودمان از مفهوم استراتژی را واضحتر بیان کنیم.
استراتژی؛ مهمترین رکن تبلیغات موفق
استراتژی در اصل واژهای تخصصی در ادبیات نظامی است. این واژه که به مانور نیروها و آمادگی آنها در قالب یک طرح مشخص برای مواجهه با دشمن جنگی اشاره دارد، نقشی جداناپذیر در هر مبارزهی موفقی را بازی میکند. در حوزه بازاریابی و تبلیغات کسبوکار نیز میتوان این مفهوم را مسامحتا استخدام نمود. در این حوزه استراتژی تبلیغات با جایگزینی منابع و ابزار تبلیغ به جای نیروهای نظامی، ما را با برنامهای هدفگذاری شده برای ارائه کالا یا خدمات یک برند در چارچوب بهترین تبلیغات ممکن آشنا میکند.
استراتژی موفق در تبلیغات نیازمند مدیریت مولفههای متعددی نظیر شناخت صحیح از مخاطب، ارائه موفق محصول و شناخت مزایای، داشتن برنامه زمانی منسجم، مدیریت منابع و بودجه و تحلیل دقیق بازار و تبلیغات است. اگر دقت کنید در میان انبوه تبلیغات محیطی، چاپی و رسانهای، امروزه تنها برخی از برندها میتوانند موفق به ارتقای میزان فروش و سوددهی بالا شوند. این دقیقا همان جایی است که اهمیت استراتژی تبلیغات پررنگتر از همیشه میشود. حال باید پرسید انواع استراتژی موفق کدامند و چگونه میتوان آنها را به بهترین شکل به کار برد؟ برای یافتن پاسخ این سوال با ما همراه باشید.
انواع استراتژی
به طورکلی میتوان استراتژیهای موفق زیادی را برای به کار بستن در سیستم تبلیغات کسبوکارها معرفی نمود. با این حال هر روش ممکنی بدون شک در یکی از انواع کلی زیر قابل پیگیری است:
- استراتژی رقابتی (Competitive Strategy)
یکی از انواع استراتژی که نفوذ زیادی در بازار تبلیغات برندها دارد، استراتژی رقابتی است. تمرکز این مفهوم بر روی رقابت با رقبا و پیشی گرفتن از آنها در محصولات مشابه است. اگر به خوبی به رقابت برندهای معتبری نظیر برندهای جهانی تلفنهای هوشمند یا لپتاپها نگاه کنید، تاثیرات این استراتژی را بیشتر درمییابید. بر اساس این روش معمولا برندها با تمرکز بر مزیتها و معایب خود نسبت به محصولات مشابه رقبا، تمرکز را بر امتیازاتشان در تولید و همچنین در ارائه محصول نسبت به رقبا قرار میدهند. در صورت موفقیت این روش، برند مدنظر با تکیه بر ابتکارات و رویکردهای تجاری باید با ترسیم چشماندازی از موقعیتهای آتی در بازار، نسبت به جذب مشتری و تحویل کالا متعهد شود. این مهم موجب به دست آوردن مشتریهای بلندمدت گشته و پیشی گرفتن از رقبا در بازار را تضمین میکند. یکی از اصلیترین مزیتها برای یک برند در این روش، “منحصر به فرد” بودن در بازار است. افزون بر این “اولین” بودن نیز مزیت مهمی در این شیوه به حساب میآید. به طور خلاصه باید این استراتژی را مجموعه تاکتیکهای مدیریتمحور یک برند برای کسب مزیت رقابتی دانست.
- استراتژی تجاری یا کسبوکار (Business Strategy)
دومین استراتژی تبلیغاتی مهم، روش کسبوکار است. در این روش برندها علاوه بر تاکید بر فضای رقابتی، با مهم شمردن نقش محصولات و خدمات، همکاری و مشارکت را نیز به رسمیت میشناسند. این تئوری که به استراتژی واحد تجاری نیز شناخته میشود، انواع استراتژی بیشتر دغدغههایی نظیر توسعه محصولات، نوآوری، ایجاد تنوع و توسعه بازار را در دستور کار قرار میدهد. به بیان دیگر گاهی یک برند با اتخاذ روش تجاری دست به انکار تاکتیکهای رقابتی زده و تمرکز را بر برنامههای عملیاتی قرار میدهند.
- استراتژی شرکتی (Corporate Strategy)
یکی از انواع استراتژی که به مدیریت کلان شرکتها اشاره دارد، استراتژی شرکتی است. این روش با تعیین اهداف و تاکتیکهای بلندمدت یک مجموعه، تاثیر بهسزایی بر واحدهای تجاری ذیل آن دارد. بررسی این استراتژی مخصوص کسبوکارهای کوچک و یا تجارتهای واحد نمیشود و بیشتر به روش کلی مدیریت شرکتها مربوط است.
- استراتژی عملکردی (Functional Strategy )
چهارمین استراتژی مهم در تبلیغات، روش عملکردی است. این روش برای بالابردن راندمان و بهرهوری منابع فروش در یک واحد تجاری مشخص اشاره دارد. این استراتژی که وجهی اختصاصی در برنامههای تبلیغاتی دارد، میتواند به حوزههای مختلف یک برند و یا سازمان اختصاص یابد. به طورمثال استراتژی عملکردی در قسمت منابع انسانی، استراتژی عملکردی در قسمت بازاریابی و یا استراتژی عملکردی در قسمت تولید. به بیان دیگر استراتژی عملکردی در هر بخش یک واحد تجاری یا برند میتواند متفاوت باشد و عموما تابع قواعد استراتژی رقابتی آن واحد در قسمت تولید و تبلیغات است.
- استراتژی عملیاتی (Operating Strategy)
پنجمین استراتژی مهم در تبلیغات، روش عملیاتی است. در این روش اهداف عملی مورد توجه قرار گرفته و یک برند یا سازمان به فرم دادن نیروها و منابع عملیاتی در سطح زیربنایی میپردازد.
- استراتژی تحولگرا (Transformational Strategy)
این روش یکی از انواع استراتژیهای بازاریابی و تبلیغات است که عموما کمتر در برندها و واحدهای تجاری به کار گرفته میشود. این استراتژی که فراتز از روشهای تجاری معمول است، اشاره به تغییر و تحول عمده فروشی در یک کسب و کار و برند دارد. عموما به جهت پیچیدگی این استراتژی، واحدهای تجاری کمتر به آن میل و رغبتی نشان میدهند اما میتواند سود عمدهای را به دنبال داشته باشد.
افرون بر موارد ذکر شده میتوان انواع استراتژی به نحو جزئی و براساس روشهای تبلیغات را به نحو دیگر تقسیمبندی نمود. در این موارد میتوان از عناوینی نظیر بازاریابی تنوع، بازاریابی معاملاتی، بازاریابی اینترنتی، بازاریابی مخفی، بازاریابی شفاهی و بازاریابی سببی به عنوان انواع استراتژی نام برد که بسته به چارچوبهای یک برند تعاریف متفاوتی دارد.
پایانبندی
استراتژی به عنوان مجموعهی تاکتیکهایی که یک برند یا واحد تجاری برای ترغیب مخاطبان در فرآیند فروش کالا و خدمات استفاده میکند، نقشی کلیدی در تبلیغات کسبوکارها دارد. آشنایی با انواع استراتژی در یک صورتبندی کلی میتواند مدیریت تبلیغات را در مسیر درستی قرار دهد. به طورکلی میتوان استراتژیهای اصلی تبلیغات را به انواع رقابتی، تجاری، شرکتی، عملکردی، عملیاتی و تحولگرا تقسیم نمود. این انواع استراتژی با ترسیم چشماندازی از روند تبلیغات و بازاریابی واحد تجاری، فرآیند فروش را به هدف مشخص شده برساند. در کنار انواع استراتژی ذکر شده میتوان از عناوینی جزئی نظیر بازاریابی اینترنتی، مخفی و سببی در مدیریت تبلیغات نام برد.
انواع استراتژی در صنایع مختلف، راهبردی برای رشد
آگاهی از انواع استراتژی در صنایع مختلف، موجب بالاتر بردن سطح اطلاعات و استفاده از آنها برای پیشبرد اهداف میشود. انواع انواع استراتژی استراتژی را میتوان در سه دسته شامل: استراتژیهای هدایتی، استراتژیهای سرپرستی و استراتژی پورتفولیو دستهبندی کرد. هرکدام از این استراتژیها خود شامل انواعی میباشند. انواع استراتژی در صنایع مختلف را بررسی کنیم.
واقف شدن بر انواع استراتژی در صنایع مختلف باعث پرورش و توسعه دیدگاهها و تواناییها به منظور رشد کسب و کارها، میشود. در تعریف استراتژی میتوان گفت، شیوهای است برای وصول و دستیابی به اهداف در صنایع مختلف. به عبارتی دیگر، استراتژی شیوهای است که با به کارگیری آن، عوامل بیرونی و عوامل درونی مؤثر بر پیشبرد اهداف و توسعه سازوکارها را شناسایی کرده و در پی آن، نقاط قوت را پایدار و باثبات نگه داشته و نقاط ضعف را بهبود میبخشد. با نقطه نظر قرار دادن انواع استراتژی در صنایع مختلف، به توسعه کسب و کارتان در سطوح گسترده بپردازید.
فهرست مطالب مقاله
شناخت انواع استراتژی در صنایع مختلف چه مزیتی دارد؟
به کارگیری انواع استراتژی در صنایع مختلف، بستری را فراهم میآورد که این صنایع میتوانند با سپری کردن مراحل مد نظر، برتوسعه و پیشرفت روز افزون اهداف خودشان بیفزایند. در استفاده از استراتژی، انتخاب استراتژی و شیوه مورد استفاده برای انتخاب استراتژی مورد اهمیت است.
با وجود اینکه صنایع مختلف، اهداف مختص به خودشان را دارند، اما در هدف کلی، که توسعه کسب و کار و افزایش روز افزون درآمد میباشد، یکسان هستند. میتوان اذعان داشت که انواع استراتژی در صنایع مختلف نیز براساس همین هدف کلی، قالببندی شده و تنظیم گردیده است.
“در پلتفرم عمده فروشی آنلاین سندباسل از یک کیلو تا یک کشتی را به راحتی بفروش. ”
معرفی انواع استراتژی در صنایع مختلف
به علت مشترک بودن هدف کلی و نهایی صنایع مختلف، دستهبندی انواع استراتژیها نیز به صورت کلی انجام شده است. به صورتی که به یک پروسه مشترک برای دسترسی به اهداف در تمامی صنایع مبدل گردیده است. گروههایی که در صنایع مختلف فعالیت دارند، میتوانند با بهره بری از این استراتژیها و ترتیب اثر دادن آنها در روند کسب و کارشان، به پیشبرد اهدافشان کمک کنند.
انواع استراتژی در صنایع مختلف را به سه دسته به صورت ذیل تقسیم میشوند:
استراتژی هدایتی: مضمون این نوع استراتژی، تعیین و انتخاب هدف برای پیشرفت است.
استراتژیهای سرپرستی: به نوعی، گسترش منابع و تقسیمبندی منابع را در برمیگیرد. به گونهای که باعث پیشبرد هم افزاییها شود.
استراتژیهای پورتفولیو، بر مبنای تجزیه و تحلیل پرتفولیو: منظور از این نوع استراتژی، هماهنگ شدن جریان نقدی در بخشهای مختلف کسب و کار است.
بعد از بیان انواع استراتژی در صنایع مختلف، اکنون به توضیح هرکدام میپردازیم.
منظور از استراتژی هدایتی چیست؟
برای دستیابی به نوع استراتژی هدایتی و انتخاب استراتژی هدایتی، لازم است که مرکز تجاری مورد نظر، به چند سؤال دربارهی خود پاسخ دهد:
- آیا مرکز کسب و کار ما نیاز به توسعه دارد یا اینکه خیر. آیا همین وضعیت فعلی برای آن کفایت میکند یا اینکه باید کوچکتر یا بزرگتر شود؟
- آیا تمرکز بر روی صنعت فعلی کفایت میکند یا باید تنوع را بیشتر کرده و به صنایع دیگر هم ورود کنیم؟
- آیا بسترهای توسعه کارمان را باید انواع استراتژی از طریق رشد داخلی فراهمآوریم یا با شرکتهای دیگر ترکیب شویم و از طریق خرید بخشی از شرکتهای دیگر و مشارکت با آنها، فعالیتمان را گسترش دهیم؟
اقسام استراتژیهای هدایتی:
استراتژی ثبات: استراتژیهای ثبات و مجموعههایی را که در برمی گیرد، میتواند آنقدر مفید جلوه کند، که یک مرکز تجاری تصمیم بگیرد بدون ایجاد تغییر خاصی، روند فعلی خود را دنبال کند. استراتژیهای ثبات بیشتر مربوط به آن مرکز تجاری است که در مدت طولانی پایدار و منسجم باقی مانده است. لازم به ذکر است که، استراتژی ثبات در کوتاه مدت ترجیح داده میشود اما برای مدت طولانی شاید مناسب نباشد.
استراتژی ثبات هم برای خود انواعی دارد؛ که شامل: استراتژی عدم تغییر، استراتژی توقف یا آغاز محتاطانه، و استراتژی سود، میشوند. در ذیل، دربارهی هرکدام توضیح مختصری آوردهایم.
الف- استراتژی عدم تغییر: این نوع استراتژی زمانی کاربرد دارد که مرکز تجاری در وضعیت متعادل و دلخواه قرار دارد. در واقع، ایجاد تغییر را میتوان نوعی ریسک قلمداد کرد.
ب- استراتژی توقف یا آغاز محتاطانه: همان طور که از نامش برمی آید، این نوع استراتژی به منزله نوعی استراحت است!
گاهاً، مراکز تجاری برای مدت نسبتاً طولانی، رشد صعودی داشتهاند، لذا، موقعیتی پیش میآید که نیاز به تجدید قوا دارند. در چنین وضعیتی، میتوانند از ین نوع استراتژی بهره بگیرند.
ج- استراتژی سود: این نوع استراتژی برخلاف نامی که دارد، در موقعیتی مورد استفاده قرار میگیرد که مرکز تجاری با رکود مواجه شده باشد. در چنین شرایطی، مرکز تجاری سعی میکند با به تعویق انداختن سرمایهگذاری و دیگر هزینههای جانبی، مخارج را به حداقل برساند تا بتواند از این دوره عبور نماید.
حتی ممکن است به فروش بخشی از واحدها اقدام نمایند، آنچه که اهمیت دارد، پشت سر گذاشتن این مرحله با موفقیت است. لازم به ذکر است که استفاده از این استراتژی، در کوتاه مدت پاسخگو خواهد بود اما اگر بخواهد بیش از حد ادامه پیدا کند، ممکن است نتیجه عکس بدهد.
استراتژی رشد: این نوع استراتژی، را میتوان بهترین نوع استراتژی تلقی کرد. استراتژی رشد از دو استراتژی تشکیل شده است که به شرح ذیل هستند:
الف- استراتژی تمرکز: هدف، تمرکز بر روی یک صنعت یا واحد تولیدی است.
ب- استراتژی تنوع: همانطور که از نامش بر میآید، در این نوع استراتژی، افزایش تنوع و گستردگی از طریق توسعه داخلی، یعنی، تأسیس خط تولید جدید یا توسعه خارجی یعنی، مشارکت با مراکز تجاری دیگر از طریق خرید واحد یا واحدهایی از آنها صورت میگیرد.
استراتژی کاهش: این استراتژی مخصوص موقعیتی است که مرکز تجاری دارد به ورشکستگی نزدیک میشود و از این استراتژی برای پیشگیری از این شکست استفاده مینماید. در چنین شرایطی، مدیر مرکز تجاری میتواند از انواع استراتژیهای کاهش نظیر: استراتژی ورشکستگی یا انحلال، استراتژی فروش یا واگذاری و استراتژی تغییر جهت استفاده نماید.
الف: استراتژی ورشکستگی یا انحلال: وقتی مرکز تجاری در شرایط اقتصادی بسیار ضعیف و به اصطلاح ورشکستگی قرار میگیرد، برای پرداخت بدهی تصمیم به فروش یواحدهایی میگیرد، اما کسی آنها را خریداری نمینماید، در نتیجه فروش واحدها را در اختیار دادگاه قرار میدهد تا بدهیها را تصفیه کند و پس از آن، برای پیشرفت تلاش نماید.
ب- استراتژی فروش یا واگذاری: وقتی که مرکز تجاری در فروش بسیار ضعیف عمل کرده باشد و جایگاه نازلی داشته باشد، مدیران تصمیم به فروش کل مرکز تجاری میگیرند. اما اگر مرکز تجاری در زمینه چند صنعت فعالیت داشته باشد، میتوانند با استفاده از استراتژی واگذار، یک یا چند تا از واحدهای تولیدی را به فروش برسانند.
ج- استراتژی تغییر جهت: زمانیکه مرکز تجاری به سوی بحرانی شدن پیش میرود، استفاده از این استراتژی کارآمد به نظر میرسد. این استراتژی از دو مرحله کوچکسازی و تثبیت تشکیل شده است.
الف- کوچکسازی: به منظور کاهش مخارج و هزینههای مرکز تجاری است.
ب- تثبیت: به منظور اجرای راهبرد و برنامههایی برای تثبیت مرکز تجاری کوچکتر شدهی فعلی، میباشد.
هدف از استراتژیهای سرپرستی چیست؟
هدف استراتژیهای سرپرستی آن است که با استفاده دقیق از تواناییها و منابع، به افزایش واحدهای تجاری و خلق ارزش دست یابند.
اهداف ذکر شده در استراتژیهای سرپرستی، طی سه مرحله محقق میشوند:
مرحله اول: بررسی دقیق واحد تجاری که قصد خریداری آن را دارد.
مرحله دوم: بررسی واحد تجاری مورد نظر از این نظر که ترکیب آن با کدام یک از واحدهای مرکز تجاری میتواند موفقیتآمیز باشد.
مرحله سوم: تجزیه و تحلیل و بررسی میزان هماهنگی از نظر قابلیتها، منابع و تواناییها، بین واحد تجاری مد نظر و مرکز تجاری.
منظور از استراتژی پرتفوی چیست؟
این نوع استراتژی مختص به مراکز تجاریایست که چندین خط تولید دارند و برای مدیریت روند روبه رشدشان میتوانند از استراتژی پرتفوی بهره ببرند.
“سندبادسل بزرگترین بستر عمده فروشی آنلاین ، سریع ترین راه پیدا کردن تولید کننده ها و تامینکننده های کالاهای عمده فقط تو سندبادسل ممکنه!!”
انواع استراتژی بازاریابی چیست ؟ Marketing Strategy
استراتژی بازاریابی نیاز هر سازمانی است. فرقی نمیکند شما مدیر یک شرکت چندملیتی باشید یا به تازگی شروع به کار در اولین کسب و کار کوچک خود کردهاید، هر شرکتی در جهان به یک استراتژی بازاریابی (استراتژی مارکتینگ) موثر برای ایجاد آگاهی از برند و سوق دادن مشتریان جدید به محصولات و خدمات خود نیاز دارد. با این حال، اگر هرگز در نوشتن استراتژی های بازاریابی شرکت نکردهاید، گفتن آن آسانتر از انجام آن است.
مؤثرترین استراتژیهای بازاریابی، هر جنبهای از جریان بازاریابی را در نظر میگیرند، از درک کامل شخصیتهای مخاطب شما تا بودجه بازاریابی انواع استراتژی مشخص و موارد دیگر. در استراتژی بازاریابی شرکت چیزهای زیادی برای پوشش وجود دارد.
در این راهنما، ما قصد داریم در ابتدا به تعریف استراتژی بازاریابی بپردازیم و سپس به برخی از بهترین استراتژیهای بازاریابی در تمام دورانها نگاهی بیندازیم و توضیح دهیم که چگونه میتوانید از انواع مختلف استراتژیهای بازاریابی برای به حداکثر رساندن بازده خود در کمترین زمان استفاده کنید.
استراتژی بازاریابی چیست ؟
استراتژی بازاریابی (استراتژی مارکتینگ Marketing Strategy) یک استراتژی است که اهداف بازاریابی یک سازمان را در یک کل منسجم یکپارچه می کند. بهطور ایدهآل برگرفته از تحقیقات بازار، بر ترکیب محصول ایدهآل برای دستیابی به حداکثر پتانسیل سود تمرکز دارد. استراتژی مارکتینگ در یک برنامه بازاریابی تعیین می شود.
مارکتینگ استراتژی نتیجه تصمیم گیری در مورد نحوه تبلیغ یک محصول یا خدمات خاص به مشتریان هدف است. استراتژی های بازاریابی برای افزایش فروش، عرضه محصولات جدید و به طور کلی تامین سود برای یک شرکت استفاده می شود.
استراتژی ها شامل ساخت و اجرای آمیخته بازاریابی است. آمیخته بازاریابی، که به عنوان 4p یا 7p نیز شناخته می شود، به محصول، قیمت، بسته بندی، تبلیغ و مکان یا توزیع اشاره دارد.
مانند یک برنامه بازاریابی، استراتژی بازاریابی شما باید “P” بازاریابی را پوشش دهد:
- محصول – چیزی که می خواهید بفروشید
- قیمت – حاشیه سود، بودجه بازاریابی و غیره
- مکان – از چه کانال ها یا پلتفرم هایی استفاده خواهید کرد؟ (به عنوان مثال، آیا در رسانه های اجتماعی تبلیغ می کنید، از بازاریابی ایمیلی استفاده می کنید یا آفلاین می شوید؟) در نظر بگیرید که مشتریان شما در حال حاضر وقت خود را برای مکان های بازاریابی بهینه می گذرانند.
- پروموشن (ارتقاء)- برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنید؟ (آیا امیدوارید حضور خود را در رسانه های اجتماعی ایجاد کنید، درک برند را افزایش دهید، محصول جدیدی را تبلیغ کنید یا چیز دیگری؟)
- مردم – مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟ چه چیزی آنها را هدایت می کند
هنگامی که به این سوالات پاسخ دادید، در موقعیتی عالی برای شروع ساختن استراتژی بازاریابی شرکت خود خواهید بود.
استراتژی مارکتینگ کسب و کار شما را بر اساس اهداف کلی کسب و کارتا شکل می دهد. این شامل تعریفی از کسب و کار شما، توصیفی از محصولات یا خدمات شما، مشخصاتی از کاربران یا مشتریان هدف شما است و نقش شرکت شما را در رابطه با رقبا مشخص می کند.
استراتژی مارکتینگ اساسا سندی است که شما از آن برای قضاوت در مورد مناسب بودن و اثربخشی برنامه های بازاریابی خاص خود استفاده می کنید.
تعریف دانشگاه استنفورد از استراتژی بازاریابی
یک استراتژی بازاریابی از چندین مؤلفه به هم مرتبط به نام آمیخته بازاریابی تشکیل شده است: آمیخته بازاریابی شامل پاسخ به یک سری سؤالات مربوط به محصول و مشتری است.
یک استراتژی مارکتینگ به سازمان اجازه می دهد تا منابع محدود خود را بر روی بزرگترین فرصت ها در جهت افزایش فروش و مزیت رقابتی خود متمرکز کند. اغلب شرکتها مبلغ زیادی را صرف فعالیتهای تبلیغاتی میکنند که به نتیجه نمیرسند. در عوض نگاهی دقیق تر به محصول، بسته بندی و قیمت انواع استراتژی ، مشتری بی اندازید و کشف کنید که چه چیزی شرکت شما را متمایز می کند. وقتی در مورد پیشنهادات خود شفاف و مطمئن باشید، می توانید کمتر برای استراتژی مارکتینگ خود هزینه کنید و به نتایج بهتری برسید.
نگاه پرافیت به استراتژی مارکتینگ
یک استراتژی بازاریابی اهداف را تعریف می کند و روش راضی کردن مشتریان در بازارهای هدف را تعیین میکند. لزومی ندارد که حتما راهبرد بازاریابی نوشته شود، اما در صورت وجود، برقراری ارتباط با افراد خارج از سازمان مانند مدیر بانک یا سایر سرمایه گذاران، آسان تر است.
مجموعهای از استراتژیهایی که معمولاً در کسبوکارهای کوچکتر یافت میشوند، استراتژیهای رشد هستند. یکی از راههای نگاه کردن به استراتژیهای رشد کسبوکارتان، استفاده از محصولات و بازارها یا مشتریان است.
به بیان ساده، استراتژی های بازاریابی کسب و کار ابزاری هستند که بازاریابان برای تشریح کمپین های مختلف و مدل های بازاریابی خود از آن استفاده می کنند. این روشی است که چگونه مشتریان را به محصولات و خدمات خود علاقه مند کنید.
برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی موثر، باید چهار کار را انجام دهید:
- بدانید چه کسی محصولات یا خدمات شما را میخرد (مشتریان شما چه کسانی هستند؟)
- درک کنید که چگونه این افراد را برای خرید/ادامه خرید محصولات یا خدمات خود تشویق کنید
- بدانید که رقبای شما چه کسانی هستند و برای رسیدن به اهداف مشابه چه می کنند
- نحوه اندازه گیری موفقیت کمپین ها و تلاش های بازاریابی خود را بدانید.
روش نوشتن یک استراتژی مارکتینگ موثر
ایجاد یک استراتژی بازاریابی موثر بر اساس یک فرآیند پنج مرحله ای است:
- درک فضای بازار و نقاط قوت و ضعف بازاریابی
- توسعه یک استراتژی بازاریابی
- ایجاد یک برنامه بازاریابی
- اجرای طرح
- نظارت بر موفقیت طرح
استراتژی بازاریابی واقعی یک نقشه راه برای ایجاد و ارائه ارزش واقعی به گروه های مختلفی از مشتریان ارائه می دهد. همه استراتژی های بازاریابی موفق باید با مشتری شروع و به پایان برسند. بنابراین انواع استراتژی بازاریابان باید مفروضات خود را در مورد مشتریان خود به طور مداوم آزمایش کنند.
انواع استراتژی های بازاریابی
اکنون زمان آن رسیده است که استراتژی های بازاریابی و نحوه عملکرد آنها به عنوان بخشی از طرح بازاریابی شما را بررسی کنیم.
انواع مختلفی از استراتژیهای بازاریابی وجود دارد که می توانید بسته به نیازهای تجاری خود از آنها استفاده کنید. اینها برخی از اصلیترین مواردی هستند که احتمالاً با آنها روبرو خواهید شد:
استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی
امروزه، بازاریابی رسانههای اجتماعی بخش بزرگی از برنامه بازاریابی هر کسبوکاری است، زیرا راهی بسیار قانعکننده برای هدایت ترافیک، ایجاد آگاهی از برند، و بهرهگیری از اگاه سازی اجتماعی است که بازاریابی آنلاین آن در اختیار گرفته است.
طبق تحقیقات اخیر، حدود 54% از کاربران رسانههای اجتماعی از پلتفرمهای اجتماعی برای تحقیق درباره برندها و محصولات استفاده میکنند و 89% از مصرفکنندگانی که یک برند خاص را دنبال میکنند، از آن برند خرید میکنند.
با این ارقام، اگر از یک استراتژی بازاریابی موثر در رسانه های اجتماعی استفاده نمی کنید،امتیازهای بسیاری را از دست داده اید.
استراتژی بازاریابی ایمیلی
دریافت ایمیل مشتریان (برای ارسال خبرنامه) ،بخشی ضروری از استراتژی بازاریابی شما باشد و راهی عالی برای ادامه گفتگو با افرادی است که به برند شما ابراز علاقه کردهاند.
ابزارهای ایمیل مارکتینگ زیادی برای کمک به شما در این زمینه وجود دارد. با این حال، شما همچنان به یک مارکتینگ استراتژی ایمیلی موثر برای تولید ایمیلهای متقاعدکننده و منسجم نیاز دارید که خوانندگان را به خریداران تبدیل میکند.
استراتژی بازاریابی درونگرا
یک استراتژی بازاریابی درونگرا همه چیز در مورد جذب مشتریان و هدایت ترافیک به وب سایت یا محصولات شما است. بهجای استفاده از تکنیکهای بازاریابی «تخریبکننده» (مانند تبلیغات تلویزیونی)، بازاریابی درونگرا مربوط به تولید مشتری راغب با استفاده از افرادی است که به محصولات، خدمات یا برند شما در کل علاقه نشان دادهاند.
بازاریابی ایمیلی می تواند نمونه خوبی از یک استراتژی بازاریابی ورود به بازار باشد. اگر شخصی در لیست ارسالی شما مشترک شده باشد، به احتمال زیاد تا حد زیادی به آنچه شما برای گفتن دارید علاقه مند است. این به شما امکان میدهد رویکرد نرم و ساده تری در بازاریابی خود داشته باشید، زیرا این سرنخها (مشتری راغب) در حال حاضر بیشتر به انتهای قیف فروش نزدیک و عملیات فروش به انتها میرسد.
یکی دیگر از استراتژی های بازاریابی می تواند پست های وبلاگ باشد. افراد فقط پست های وبلاگ مربوط به عبارات و علایق جستجوی خود را می بینند، به این معنی که آنها نیازی را بیان کرده اند که حداقل تا حدودی به چیزی که شما می فروشید مربوط می شود.
مشتریان شما همیشه سرنخی در مورد استراتژی مارکتینگ شما ارائه می دهند. آنها به شما کمک می کنند تا بفهمید روی چه چیزی تمرکز کنید.
استراتژی بازاریابی محتوا
یک استراتژی تولید محتوا احتمالاً با یک استراتژی بازاریابی درونگرا همپوشانی دارد، اما مشخص تر است. با استراتژی های بازاریابی محتوا، شما بر تولید محتوایی تمرکز می کنید که افراد را به سمت خود جذب می کند و علاقه ایجاد می کند.
این احتمالاً پست های وبلاگ و مقالات سفید را پوشش می دهد و حتی می تواند با بازاریابی رسانه های اجتماعی شما همپوشانی داشته باشد.
به طور موثر، هر بخشی از کمپین های بازاریابی شما که به محتوا نیاز دارد، به یک استراتژی بازاریابی محتوا موثر نیاز دارد.
استراتژی تحریریه
اتخاذ رویکرد تحریریه Editorial strategy یک استراتژی بازاریابی حیاتی برای شرکتهای تبلیغاتی است، زیرا فرمتهای محتوا، گردش کار و کانالهایی را که برای رسیدن به اهداف بازاریابی خود از آنها استفاده خواهید کرد، برجسته میکند.
این شبیه به نوعی از استراتژی های بازاریابی است که انتظار دارید در یک سازمان خبری یا رسانه ای ببینید و می تواند برای برندسازی یا تبلیغ کنندگان ضروری باشد تا تلاش ها و ایده های بازاریابی خود را در کانون توجه قرار دهند.
استراتژی ارتباطات بازاریابی
استراتژی ارتباطات بازاریابی شما باید در درجه اول بر پیام و ارزش پیشنهادی برند شما متمرکز باشد. همه چیز به این بستگی دارد که چگونه می خواهید آنچه را که باید بگویید.
- لحن صدای شما جدی است یا طنز؟
- آیا خود را به عنوان یک متخصص در صنعت خویش، بازاریابی می کنید؟
- پیامی که می خواهید برسانید چیست؟
استراتژی بازاریابی دیجیتال
بازاریابی دیجیتال احتمالاً نیازی به معرفی زیادی ندارد… این استراتژی بازاریابی همه بازاریابی آنلاین، سئو، تولید سرنخ رسانه های اجتماعی، بازاریابی عملکرد و موارد دیگر را در بر می گیرد. به طور موثر، اگر آنلاین است، باید توسط استراتژی مارکتینگ دیجیتال شما پوشش داده شود.
استراتژی بازاریابی داخلی
اگرچه بازاریابی داخلی برای SMB ها کمتر حیاتی است، اما می تواند بخشی حیاتی از تلاش های بازاریابی برای شرکت های بزرگ باشد. بازاریابی داخلی می تواند مسائل پیش پا افتاده تری را نیز پوشش دهد، مانند به روز نگه داشتن کارکنان در مورد هرگونه تغییر در شرکت، نام تجاری، یا رویه های داخلی.
استراتژی روابط عمومی
اگر در تجارت هستید، احتمالاً می دانید که استراتژی های روابط عمومی چقدر می توانند پیچیده باشند. نه تنها به درستی انجام روابط عمومی تضمین می کند که مشتریان خود را راضی نگه می دارید، بلکه برای محافظت از تصویر برند شما در چشم سهامداران، رسانه ها و حتی ارگان های دولتی یا سایر مؤسسات تأثیرگذار نیز حیاتی است.
هر کسب و کار بزرگی باید یک تیم PR اختصاصی داشته باشد که مسئولیت تصویر عمومی برند را بر عهده دارد. روابط عمومی خوب علاوه بر محافظت از آن، می تواند تبلیغات شفاهی ارزشمندی را نیز ارائه دهد.
استراتژی سئو
سئو باید بخشی از همه استراتژیهای بازاریابی مختلف باشد. با این حال، ممکن است برای شما مفید باشد که برخی از تلاشهای بازاریابی خود را به صراحت به سئو اختصاص دهید، زیرا احتمالاً این منبع اصلی تولید سرنخ شما خواهد بود.
سئو (یا بهینه سازی موتورهای جستجو) انواع استراتژی تقریباً همان چیزی است که روی قلع می گوید: هنر استفاده از کلمات کلیدی و عبارات برای افزایش دید زمانی که کاربران عبارات مرتبط را در اینترنت جستجو می کنند. بهترین راه برای هدایت ترافیک به وب سایت شما، درست کردن سئو سایت است و باید در تمام استراتژیهای بازاریابی دیجیتال و بازاریابی محتوا در ذهن شما باشد.
به طور طبیعی، سئو فراتر از بهینهسازی کلمات کلیدی است و بسیاری از جنبههای دیگر را در نظر میگیرد تا به شما کمک کند تا در صفحات نتایج موتورهای جستجو (SERP) رشد کنید. بنابراین، ایده خوبی است که حداقل یک عضو تیم بازاریابی را به آخرین روندهای سئو اختصاص دهید تا بتوانید رتبه 1 را در گوگل کسب کنید.
هنگامی که استراتژی بازاریابی را نوشتید، به برنامه بازاریابی Marketing Plan خود فکر کنید.
مشاوره استراتژی مارکتینگ
شرکت IranMCT به شما کمک می کند تا بیشتر در مورد استراتژی مارکتینگ فکر کنید:
برنامه ریزی استراتژیک – یتیم فرهنگ مدیریت شما است. ما نمونه هایی از آنچه مدیران هنگام مشاوره در خصوص استراتژی و برنامه ریزی می گویند را با شما اشتراک می گذارد:
- “به نظر می رسد تجربه خوبی است، اما آیا می توانم اجرایش کنم؟”
- “در این شرکت، همه افراد بسیار استراتژیک هستند، بنابراین ما به دنبال افرادی هستیم که بتوانند اجرا کنند.”
- “اگر نتوانید اجرا کنید، “استراتژی” چه فایده ای دارد؟
- “استراتژی ما این است که یک ایمیل به لیست مشتریان ارسال کنیم تا آنها را از تغییرات مطلع کنیم.”
- “استراتژی اینجا هزینه ها را پرداخت نمیکند، بلکه اجراست که مهم است”
اگر نظر مدیران برندهای رقیب شما نیز اینگونه باشد، متمایز کردن خود و برتری دادن نباید خیلی سخت باشد.
- بازاریابی ویدیویی ( ویدیو مارکتینگ ) Video Marketing
- تأثیر رسانه های اجتماعی بر آگاهی از برند
مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم بوده و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.