تحلیل فاندامنتال بازار سهام

نکاتی پیرامون «تحلیل بنیادی» سهام
گروه بورس- دو روش اصلی ارزیابی و تصمیمگیری در بازار سهام «بنیادی» و «تکنیکال» نام دارد که هر یک متخصصان خود را داشته و موضوعات آنها در فضای دنیای مجازی سایتها و وبلاگهای متعددی را به خود اختصاص دادهاند.
گروه بورس- دو روش اصلی ارزیابی و تصمیمگیری در بازار سهام «بنیادی» و «تکنیکال» نام دارد که هر یک متخصصان خود را داشته و موضوعات آنها در فضای دنیای مجازی سایتها و وبلاگهای متعددی را به خود اختصاص دادهاند. در «گشتی در وب» امروز به سایت کارگزاری مفید رفتیم که موضوع تحلیل بنیادی را از منظری جالب مورد بررسی قرار داده است:
تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزش ذاتی است که به وسیله سرمایهگذاران قابل برآورد است. در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغیرهای بنیادی انجام میشود. ارزش ذاتی برآورد شده سپس با ارزش بازار سهام مقایسه میشود. اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای خرید مناسب است و اگر قیمت سهم بیشتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای فروش مناسب است.
تفاوت تحلیلگر بنیادی با تحلیلگر فنی
تحلیلگر بنیادی معتقد است که ارزش ذاتی اوراق بهادار را میتوان با مطالعه و بررسی عواملی نظیر عواید، محصولات، مدیریت، صورتهای مالی شرکت و سایر عوامل بنیادی به دست آورد. اما تحلیلگران تکنیکال، تحلیلگران بنیادی را به خطا رفتن متهم نمیکنند. با این حال، اعتقاد دارند که تحلیلهای بنیادی عموما طولانی و دشوار هستند. تحلیلگران فنی همچنین اعتقاد دارند که میتوانند ابزارهای فنی مختلفی نظیر نمودارها را برای تعیین اوراق بهاداری که کمتر از ارزش ذاتی قیمتگذاری شدهاند، به کار ببرند.
چارچوب تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسب برای سرمایهگذاری را تشخیص دهند. سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد میپردازند که دارای چشماندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه اگر تحلیلگر به این نتیجه برسد که زمان سرمایهگذاری مطلوب است و صنایع با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت میکنند، به تحلیل شرکتها میپردازد.
تجزیه و تحلیل اقتصاد و بازار
بازار سهام قسمت مهم و حیاتی از کل اقتصاد به شمار میرود. واضح است که ارتباط قوی میان بازار سهام و اقتصاد وجود دارد. اگر شرایط اقتصادی نامناسب باشد، عملکرد بیشتر شرکتها و در نتیجه بازار سهام نیز ضعیف خواهد بود. برعکس، اگر شرایط اقتصادی مناسب باشد، عملکرد شرکتها نیز بهتر خواهد بود و در نتیجه شرایط بهینه اقتصادی در بازار سهام متبلور خواهد شد. اگر اقتصاد و فعالیت واحدهای اقتصادی را در قالب چرخه تجاری نگاه کنیم میبینیم که چرخه تجاری دارای حرکت خاصی است یعنی از یک جا شروع میشود، به اوج میرسد و سپس پایان مییابد. بنابراین، فعالیتهای اقتصادی در یک حالت رکود شروع میشوند، یک مرحله توسعه را پشتسر میگذارند و سپس افول میکنند و منتظر خیزش دوباره هستند. بازار و چرخههای تجاری رابطه تنگاتنگی با هم دارند، جالب است بدانید که طبق شواهد موجود، قیمتهای سهام قبل از تغییر در وضعیت اقتصاد تغییر میکند.
با این حال، مطالعات نشان میدهند که توانایی بازار برای پیشبینی رونق اقتصادی بهتر از توانایی پیشبینی بحرانهای اقتصادی است و به همین دلیل است که سرمایهگذاران اغلب در بحرانها غافلگیر میشوند!
پیشبینی تغییرات در بازار
بسیاری از سرمایهگذاران به دنبال پیشبینی تغییرات در بازارهای مالی هستند. آنها نهتنها به دنبال چرایی و نحوه کار فعلی این بازارها هستند، بلکه به دنبال فهم وضعیت آینده آنها نیز میباشند. سرمایهگذاران بهعنوان قسمتی از این فرآیند به تحلیل کلی اقتصاد نیاز دارند.
پیشبینی صحیح بازار سهام، مخصوصا پیشبینیهای کوتاهمدت، برای هر شخصی غیرممکن است. شواهد قوی وجود دارد که تغییرات بازار را نمیتوان براساس اطلاعات مربوط به تغییرات گذشته پیشبینی کرد. دلیل دیگر اینکه حتی مدیران حرفهای هم قادر نیستند از طریق اطلاعات موجود، بازار را پیشبینی نمایند و شواهد موجود در عملکرد سرمایهگذاران حرفهای این ادعا را تایید میکند. آنچه که ما در اینجا به دنبال آن هستیم شناسایی نشانهها و علائم کلی اقتصاد و جهت بازار و مدت تغییرات احتمالی آن است. برای مثال، اگر با اطمینان ادعا کنیم که شاخص بازار در یک سال از ۵۰۰۰ به ۳۰۰۰ خواهد رسید کار عاقلانهای به نظر نمیرسد. همچنین، یک پیشبینی قوی مانند افزایش ده درصد سود سهام شرکت در سال آینده، چندان اساس محکمی نخواهد داشت. در واقع، بسیاری از سرمایهگذاران و حتی برخی از سرمایهگذاران حرفهای نمیتوانند به طور پیوسته تغییرات را پیشبینی نمایند. بنابراین، با توجه به این وضعیت، آنها چه کار باید انجام دهند؟ بهترین روش برای بسیاری از سرمایهگذاران فهم این مطلب است که آنها نمیتوانند به طور پیوسته تغییرات بازار را پیشبینی کنند، اما این مطلب را نیز باید درک کنند که شرایط ادواری و چرخههای زمانی اقتصادی میتواند به آنها کمک کند.
استفاده از چرخه تجاری برای پیشبینی بازار
رابطه مهم میان قیمت سهام و اقتصاد باید در پیشبینی تغییرات قیمت سهام مورد استفاده قرار گیرد. قیمتهای سهام معمولا در حالت رکود کاهش مییابند و هرچه میزان رکود بیشتر باشد، میزان کاهش نیز زیادتر خواهد بود. با این حال، سرمایهگذاران به منظور پیشبینی تغییرات بازار سهام باید در مورد تغییرات چرخه تجاری مطالبی را بدانند.
طبق این تحلیلها میتوان گفت:
۱) اگر سرمایهگذاران بتوانند قبل از وقوع رونق اقتصاد را تشخیص دهند، میتوانند حداقل براساس تجربیات گذشته نوسان در بازار سهام را پیشبینی کنند.
۲) هر چه که اقتصاد رونق مییابد ارزشگذاری سهام ممکن است کاهش یابد. بنابراین، دومین حرکت مهم در بازار پس از رونق اقتصاد میتواند رکودی باشد.
۳) طبق تجربیات گذشته، P/E بازار معمولا قبل از پایان رکود افزایش مییابد و تقریبا در طول سال بعد از آن بدون تغییر باقی میماند.
تجزیه و تحلیل صنعت
در نگاه اول به نظر میرسد کلمه صنعت، واژه گویایی باشد و هر کس با صنعتهایی همچون خودروسازی، داروسازی الکترونیک آشنایی داشته باشد. اما آیا این صنعتها آن طور که به نظر میرسند، هستند؟ برای مثال، یک مصرفکننده میتواند نوشابهای را در ظرف شیشهای یا قوطی آلومینیومی یا استیل بنوشد. آیا همه این موارد شامل یک صنعت مانند صنعت ظروف است یا سه صنعت شیشه، استیل و آلومینیوم (یا دو صنعت شیشه و فلزات) را شامل میشود؟ وقتیکه شرکتها براساس خطوط متنوع تجاری مورد بررسی قرار گیرند، قضیه از این هم پیچیدهتر میشود. بنابراین، تحلیلگران و سرمایهگذاران نیاز به روشهایی دارند که بتوانند صنایع را طبقهبندی نمایند.
سرمایهگذاری که تشخیص میدهد اقتصاد و بازار برای سرمایهگذاری جذاب است، بایستی دست به تحلیل صنایعی بزند که در آنها فرصتهایی در سالهای آتی دیده میشود.
صنایع نیز مانند بازار و شرکتها، از طریق مطالعه دادههای فروش، سود سهام، سود تقسیمی، ساختار سرمایه، خطوط تولید، قوانین، ابتکارات و. مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. این چنین تحلیلهایی مستلزم تخصص عالی است که اغلب توسط تحلیلگران صنعت و شرکتهای کارگزاری و سایر موسسات سرمایهگذاری صورت میگیرد.
یکی از مفیدترین روشها برای تحلیل صنعت براساس مراحل چرخه عمر آنها است.
مرحله اول این روش بررسی وضعیت کلی و موقعیت فعلی صنعت است.
مرحله دوم؛ بررسی موقعیت صنعت در رابطه با چرخه تجاری (رکود و رونق) و وضعیت اقتصاد کلان است.
مرحله سوم شامل تجزیه و تحلیل کیفی ویژگیهای صنعت به منظور تعیین افق دید آتی صنعت و نیز مقایسه با رقبا میباشد.
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال ، کدام بهتر است؟
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال ؟ کلیه افرادی که در بازارهای مالی، فعالیت دارند از روش های مختلفی جهت تحلیل بازار بهره می برند. این روش ها دربردارنده انواع مفاهیم ساده و یا پیچیده ای هستند که سرمایه گذاران برای موفقیت خود، می بایست آشنایی کافی از آنها داشته باشند تا در صورت لزوم و برای تحلیل بازار بتوانند از آنها استفاده نمایند.
در میان انواع مختلف این روشها، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، رایج ترین روش هایی هستند که در بازار سرمایه ایران، کارآمدتر بوده و افراد برای ورود به بازار بورس، لازم است ابتدا به یادگیری این مفاهیم بپردازند. اما سوالی که پیش می آید این است : کدام بهتر است؟ تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟
در این بخش به معرفی و بررسی هریک از این دو تحلیل خواهیم پرداخت.
معرفی تحلیل تکنیکال کاربردهای آن
در تحلیل تکنیکال اعتقاد بر این است که از قیمت می توان هر نوع اطلاعات مهم بازار را دریافت کرد. در واقع این روش بر اساس دادههای قبلی موجود در بازار مانند قیمت، الگوهای گذشته و نمودارها، می تواند به دریافت اطلاعاتی از آینده کمک کند. افراد علاقمند به این روش، با استفاده از نوسانات قیمتی گذشته و برخی شاخص ها همچون، شاخص حمایت، مقاومت و فرکتالی، موفق به تحلیل تغییرات کنونی و آینده بازار می شوند.
ذهنیت افرادی که از تحلیل تکنیکال بهره می برند، بر این است که هرگونه تغییر در قیمت ها در نتیجه تاثیر عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی، مالی و روانشناسی بر سرمایه گذاران است. همچنین می توان تغییراتی که در آینده بر روی نرخ سهام وارد می شود را از طریق ارزیابی نوسانات گذشته قیمت سهام، به دست آورد. به این صورت که این اطلاعات مالی با ثبت بر روی نمودارهایی خاص جهت استفاده به منظور الگوی بررسی تغییرات مورد استفاده قرار می گیرند. با این توضیحات، می توان گفت که بر اساس تغییر قیمت می توان روند بازار را تشخیص داد و بر مبنای آن زمان ایده آل برای ورود یا خروج به بازار مالی را پیش بینی کرد.
معرفی تحلیل بنیادی یا فاندامنتال و کاربردهای آن
اما یکی دیگر از روش های ارزیابی بازار، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال است که طرفداران این روش، تمرکز خود را بر روی اطلاعات مالی شرکتها قرار می دهند. مواردی مانند ترازنامه، حساب سود و زیان، جریان وجوه نقد، EPS و DPS از آن جمله اطلاعاتی هستند که اهمیت زیادی برای افرادی دارد که از این روش، بهره می برند. در این روش تحلیل که به عنوان یک نوع تحلیل ریشهای و پایهای نیز شناخته می شود، سرمایهگذار هر نوع عامل موثر بر قیمت سهام را ارزیابی نموده و تصمیم گیری خود را برای سرمایه گذاری روی سهام مورد نظر، بر این اساس قرار می دهد.
این سرمایهگذاران ابتدا با بررسی و تحلیل بازار و اقتصاد، زمان ایده آل برای سرمایه گذاری را مشخص کرده و سپس با ارزیابی دقیق تر به سراغ صنایع و بنگاه های اقتصادی مختلف که بیشترین بازدهی را دارند، می روند و بهترین گزینه را برای سرمایه گذاری تعیین می کنند. در واقع این تحلیل بر اساس گزارش های مالی و میزان سلامت و امتیازاتی که شرکت و مدیران آنها دارا می باشند صورت گرفته و به این طریق، هر نوع رخداد مالی قابل پیش بینی می شود.
بیشتر بخوانید : مروری بر نوسان قیمت نفت
عوامل موثر برای انتخاب تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال
معامله یا سرمایه گذاری؟
ابتدا باید مشخص کنید که در بازارهای مالی، قصد شما سرمایه گذاری است یا معامله؟ در اینصورت می توانید براحتی تشخیص دهید که کدامیک از روش های تحلیل مورد نیاز شما است.
معامله به معنای فرایند خرید و فروش براساس قیمت های روز است و همانطور که گفتیم، در تحلیل تکنیکال بیشتر تمرکز افراد بر روی قیمت است. از این رو، برای افرادی که با دیدگاه معامله وارد بازار سرمایهگذاری می شوند، تحلیل تکنیکال بهتر است.
اما در سرمایهگذاری با پیگیری و رصد کردن سهام یک شرکت و تشخیص فرصت از تهدید، می توان برای سرمایهگذاری تصمیم گرفت. به همین دلیل افرادی که دارای افکاری با دید سرمایهگذاری هستند از تحلیل بنیادی فاندامنتال بهتر می توانند برای بررسی فرصت های خود استفاده کنند.
برنامه ریزی بلند مدت یا کوتاه مدت؟
اگر برای سرمایه گذاری، آینده نگر هستید و نگرش شما طولانی مدت است، با کمک تحلیل فاندامنتال و اطلاعاتی بنیادی به نتایج بهتری دست پیدا می کنید. اما در صورتی که قصدی برای سرمایهگذاری بلندمدت ندارید و هدف شما شرکت در معامله های چند روزه یا چند هفته ای و دریافت سودی است که بلافاصله پس از خرید حاصل می شود، تحلیل تکنیکال نتیجه بخش خواهد بود.
بازار احساسی یا منطقی؟
در زمانی که جو سرمایه گذاری در اثر فضای احساسی ناشی از بررسی قیمت ها تعیین می شود و در این میان، اسناد و مدارک حسابداری جای خود را به نگرش های خوش بینانه یا بدبینانه می دهند، تحلیل تکنیکال، کاربرد بیشتری دارد. همچنین وقتی که بازار سرمایه گذاری به دور از فضای احساسی و در اثر استفاده از اسناد دقیق برخوردار از یک جو منطقی می شود، تحلیل فاندامنتال، نقش پررنگ تری پیدا می کند.
تحلیل فاندامنتال
تحلیل بنیادی فخوز یا شرکت فولاد خوزستان (سهامی عام)
صورت سود و زیان چیست و حاوی چه اطلاعاتی می باشد؟
تحلیل بنیادی زپارس یا شرکت ملی کشت و صنعت دامپروری پارس
تحلیل بنیادی زاگرس یا شرکت پتروشیمی زاگرس (سهامی عام)
تحلیل بنیادی هرمز یا شرکت فولاد هرمزگان (سهامی عام)
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟ (آشنایی با تحلیل بنیادی بورس)
ترازنامه چیست و چه اطلاعاتی دارد؟ (فرمول مورد استفاده برای ترازنامه)
استراتژی معاملاتی چیست؟ (آموزش انتخاب و ساخت استراتژی معاملاتی)
بهترین افزایش سرمایه کدام است؟ (کدام افزایش سرمایه ها جذاب ترند؟)
درباره ما
آکادمی بورسی پشوتن یک پایگاه آموزشی و اطلاع رسانی در زمینه بازارهای مالی می باشد، که سعی دارد با فراهم آوردن بستری حرفه ای، روزنه کوچکی باشد برای کمک به معامله گران و کسانی که در بازاهای مالی فعالیت می کنند.
فهرست سفارشی
تماس با ما
تهران-خیابان ولیعصر-روبروی درب اصلی پارک ملت-بین کوچه سلطانی و حق شناس (شناسا) -ساختمان داستو-طبقه سوم-واحد 10
تحلیل فاندامنتال در فارکس چیست؟
در همه بازارهای مالی مانند بازار فارکس چند روش برای تحلیل وضعیت بازار و تصمیم گیری خرید و فروش وجود دارد.
یکی از این تحلیل ها تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی است.
که قصد داریم در این مقاله از آموزش فارکس این تحلیل را به شما آموزش دهیم.
تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس
در درس قبل از آموزش فارکس با تحلیل تکنیکال آشنا شدید.
در تحلیل نیازی به دانش بالای اقتصادی نیست. همچنین تحلیل تکنیکال نیازی به دانستن اخبار اقتصادی دنیا ندارد.
به همین دلیل به تحلیل تکنیکال چارتیست می گویند.
با استفاده از تحلیل تکنیکال امکان بررسی تمام بازارهای مالی از جمله بازار اوراق، فلزات و نفت وجود دارد.
اما آیا تحلیل تکنیکال کافی است؟
خیر دانستن تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی نیاز است اما کافی نیست.
تحلیل فاندامنتال تحلیل کامل و جامع تری است که دانستن آن به تحلیل تکنیکال نیز کمک می کند.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس
واژه فاندامنتال به معنای بنیادین است و همان طور که از نامش پیداست
همه عوامل تاثیر گذار اقتصادی و مالی بر روی یک دارایی که باعث تغییر آن می شود را بررسی می کند.
تا ارزش ذاتی یک دارایی تعیین شود و سپس با مقایسه قیمت احتمالی در آینده در خرید و فروش تصمیم گیری کنند.
در واقع، عوامل مختلف مانند عوامل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بر روی قیمت ها تاثیر می گذارند
و باعث تغییر میزان عرضه و تقاضا در بازار می شوند.
در سرمایه گذاری های کوتاه مدت استفاده از تحلیل تکنیکال کافی است.
اما در سرمایه گذاری های بلند مدت علاوه بر تحلیل تکنیکال باید از تحلیل بنیادی نیز استفاده کرد.
در این تحلیل معامله گران به دنبال علت هستند و عوامل تاثیر گذار بر روی عدم تعادل بازار را شناسایی خواهند کرد.
به عبارتی معامله گران با بررسی اخبار و اتفاقات دنیا به علت تغییر قیمت می پردازند.
و معتقد هستند که علت تغییرات عوامل اقتصادی بنیادی هستند.
عوامل تاثیر گذار بر تحلیل بنیادی:
در تحلیل بنیادی عرضه و تقاضا دو عامل اصلی تعیین کننده هستند که قیمت را تعیین می کنند.
و ما در این تحلیل عوامل اساسی تاثیر گذار بر روی قیمت را بررسی خواهیم کرد.
در تحلیل بنیادی باید بر روی تمام اخباری که بر روی عرضه و تقاضا تاثیر گذار هستند توجه داشته باشید.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال:
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال دو تحلیل بسیار کابردی در بازارهای مالی هستند.
در تحلیل تکنیکال با بررسی نمودارها در گذشته و تشخیص روندها و الگوها قیمت در آینده پیش بینی می شود.
در واقع در تحلیل تکنیکال اتفاقاتی که برای یک سهم در گذشته اتفاق افتاده است مورد بررسی قرار می گیرد.
اما در تحلیل بنیادی قیمت ها با بررسی رویدادهای واقعی در دنیا و عوامل اقتصادی و مالی پیش بینی می شود.
تحلیل تکنیکال در سرمایه گذاری های کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد.
اما تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در سرمایه گذاری های بلندت مدت مناسب است.
در تحلیل تکنیکال روندها و الگوها بررسی می شوندو دلایل آن را نادیده می گیرند.
اما تحلیل بنیادی به دنبال علت است و همه عواملی که بر روی عرضه و تقاضا تاثیر گذار هستند بررسی می کند.
مزایا تحلیل فاندامنتال:
- در سرمایه گذاری های بلندمدت بسیار مورداستفاده قرار می گیرد.
- تحلیل بنیادی سهام شرکت های ارزشمند را مشخص می کند.
- در این روش می توان به ارزش ذاتی هر سهم پی برد.
- سهامی که دارای موقعیت خوب هستند را شناسایی می کند.
- در پیش بینی قیمت بیت کوین موثر است.
معایب تحلیل فاندامنتال:
- امکان برداشت اشتباه در عوامل موثر در تحلیل بنیادی وجود دارد.
- با توجه به اینکه در این تحلیل باید به همه عوامل توجه داشت نیاز به صبر و حوصله بالا دارد.
- سرمایه گذار برای درک درست از وضعیت بازار باید از قیمت ارزهای دیجیتال اطلاع داشته باشد که نیازمند مطالعه زیاد است.
تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس:
بازار فارکس بازار جفت ارزها است. در واقع در این بازار ارزهای کشورهای مختلف نسب به یکدیگر سنجیده می شوند.
در تحلیل بنیادی باید عوامل موثر بر ارزها و اقتصاد کشور آن ارز را بررسی کرد.
عرضه و تقاضا بر روی قیمت تاثیرگذار هستند. و تحلیل بنیادی عوامل تاثیرگذار بر روی عرضه و تقاضا بررسی می کند.
این تحلیل در فارکس بسیار تاثیر گذار است. زیرا زمانی که می خواهید که در فارکس سهامی را خریداری کنید.
باید از دید فاندامنتالی سهام ارزش خرید را داشته باشد.
ابزار تحلیل بنیادی:
در کل عوامل بنیادی به دو دسته تقسیم می شود. این دو عوامل هیچ برتری نسبت به یکدیگر ندارند.
در حقیقت، بسیاری از تحلیل گران این دو اصل را با یکدیگر مقایسه می کنند.
و از هر دو عامل در تحلیل های خود استفاده می کنند.
اصول کمی در تحلیل بنیادی:
عوامل کمی مربوط به اطلاعاتی است که قابل اندازه گیری هستند با عدد گزارش داده می شوند.
درواقع بنیان های کمی ویژگی های قابل اندازه گیری کسب و کار هستند.
صورت های مالی بزرگترین منبع داده های کمی هستند.
درآمد،سود و دارایی را می توان اندازه گیری کرد. شرکت ها عملکرد مالی خود را به وسیله صورت های مالی آشکار می کنند.
و تحلیل گران از اطلاعات صورت های مالی برای تصمیم گیری سرمایه گذاری خود استفاده می کنند.
اصول کمی عبارتنداز؟
- ترازنامه
- صورت سود و زیان
- صورت گردش وجوه نقد
اصول کیفی در تحلیل بنیادی:
عوامل کیفی را نمی توان با اعداد اندازه گیری کرد و به کیفیت و صفات مربوط است.
در واقع اصول کمی مرتبط به ماهیت و استاندرد است نه مقدار و اندازه آن.
تحلیل بنیادی کیفی ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی،شناسایی نام تجاری،حق ثبت اختراع و فناوری انحصاری آن باشد
اصول کیفی عبارتنداز:
- مدیریت
- مدل تجاری
- مزیت رقابتی
- حاکمیت شرکتی
در میان مهم ترین شاخص های جهان که بر روی تغییر نرخ ارزها و تحلیل فاندامنتال تاثیر گذار است
می توان به شاخص ها زیر اشاره کرد.
در ادامه این مقاله از آموزش فارکس به بررسی مبانی تحلیل فاندامنتال یا بنیادی در بازار فارکس می پردازیم.
شاخص های تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس
نرخ بهره:
نرخ بهره بانکی یکی از تاثیرگذارترین شاخص های تاثیرگذار بر روی تحلیل فاندامنتال در فارکس است.
صبر کنید یک سوال از شما بپرسم اگر شما امروز به شخصی 100 میلیون قرض بدهید توقع دارید
چندسال دیگر چندمیلیون به شما برگرداند.
100 میلیون، 110میلیون ، 130 میلیون، 150 میلیون یا 200 میلیون؟
مقدار پولی که امروز شما قرض می دهید و سال بعد انتظار دارید به شما برگردانده شود
بیان گر نرخ بازار در کشور شما است.
به عنوان مثال شما می خواهید کسب و کار را شروع کنید، کارآفرینی کنید و موفق شوید.
از بانک یک وام 100 میلیونی دریافت می کنید و کار خود را شروع کنید بانک تعیین می کند
که شما باید هر سال 1% بهره پرداخت کنید.سال اول شما 20% درصد سود خواهید کرد
و 1% درصد بهره پرداخت می کنید عالی است شما 19% سود کرده اید.
اما اگر بهره بانکی 20% درصد بود چطور ؟ شما باید همه سود خود را به بانک به عنوان بهره پرداخت کنید.
و این بدان معناست که شما هیچ سودی در آن سال نکرده اید.
اگر نرخ بهره بانک ها پایین باشد مردم تمایل دارند وام دریافت کنند و موجب گسترش اقتصاد می شود.
اما اگر نرخ بهره بالا باشد هیچ کس مایل به دریافت وام از بانک نمی باشد.
در واقع بانک های مرکزی از نرخ بهره برای نفوذ به ارز ملی کشورها استفاده می کنند.
نرخ بهره های کوتاه مدت درصد اعتباری که بانک مرکزی به بانک های بازرگانی می دهد را تعیین می کند.
بانک های مرکزی با هدف شمارش ابزارهای تورمی و کاهش آن در کشور نرخ بهره را افزایش می دهند.
اما اگر تصمیم داشته باشند که پول به اقتصاد کشور وارد شود نرخ بهره را افزایش خواهند داد.
اگر نرخ بهره در یک کشور نسبت به کشورهای دیگر یک درصد بیشتر باشد
موجب می شود که ارز آن کشور برای سرمایه گذاری جذاب شود
که در این صورت خرید آن ارز در بازارهای جهانی مالی افزایش می یابد.
به این ترتیب عرضه و تقاضا برای ارز در کشورافزایش می یابد که در تحلیل بنیادی موثر است.
شاخص بهای مصرف کننده:
تصور کنید که سبدی برای هزینه های شما وجود دارد.
این سبدشامل موادغذایی، پوشاک، مسکن، دارو و پزشک و نیازهای شما می باشد.
افزایش رقم این این سبد نشان دهنده افزایش هزینه زندگی شما و کاهش آن نشان دهنده
کاهش هزینه در زندگی شما است.به اختلاف این دو قیمت نرخ تورم گفته می شود.
شاخص بهای مصرف کننده شامل هزینه های کالاها و خدمات در یک بازه زمانی( یک ماه ، سه ماه و یک سال) است.
این شاخص برای مقایسه میزان هزینه کالاها و خدمات نسبت به ماه سال گذشته است.
این شاخص برای بهای مصرف کننده است و بهترین شاخص برای هزینه های زندگی است.
این شاخص یکی از فراترین شاخص ها در بازار فارکس محسوب می شود.
به طوری که در زمان انتشار آن باعث نوسان 100 تا 500 پیپ می شود.
شاخص بهای تولیدکننده:
شاخص بهای تولید کننده تغییرات سبد مصرف کننده را بازتاب می کند.
زمانی که شاخص بهای مصرف کننده افزایش یابد نشان دهنده تورم و افزایش قیمت است.
اما زمانی که شاخص بهای تولیدکننده افزایش یابد یعنی تولید کننده محصول را با قیمت بیشتری خریداری کرده است
پس آن را با قیمت بیشتری نیز می فروشد. شاخص بهای تولید کننده در تحلیل بنیادی بازار فارکس نقش مهمی دارد.
و با استفاده از آن می توانیم تغییرات اقتصادی در آینده را پیش بینی کنیم.
شاخص بهای اشغال:
در واقع این شاخص نشان دهنده حقوق دریافتی و کمک بیکاری و یک شاخص مهم در دوران احتمالی نرخ تورم است.
البته این شاخص در فارکس تاثیر ضیفی دارد.
و اگر انتظار افزایش نرخ بهره وجود داشته باشد و موجب افزایش نرخ مبادله ای می شود.
نرخ بیکاری:
یکی از شاخص های اقتصادی مهم دیگر که در بازار فارکس نقش بسیار مهمی دارد نرخ بیکاری است.
و در تحلیل فاندامنتال فارکس بسیار مهم است.
در واقع نرخ بیکاری درصد بین بیکاران و افراد حاضر برای ورود به بازار کار را نشان می دهد.
قاعدتا افزایش بیکاری موجب کاهش ارزش پول ملی کشور می شود به این دلیل بسیار مهم است.
تراز تجاری:
تراز تجاری نشان دهنده میزان واردات و صادرات در کشور در یک بازه زمانی است.
اگر تراز تجاری کشور منفی باشد نشان دهنده این است در کشور بیشتر از تولید و صادراتف واردات انجام می شود.
اما تراز تجاری مثبت نشان دهنده توانایی تولید و صادرات و اقتصاد خوب کشور است.
و صادرات و واردات به خوبی نشان دهنده اقتصاد کشورها و ارزش پول ملی و بسیار مهم و تاثیرگذار است.
نرخ خرده فروشی:
این شاخص که یکی دیگر از ابزارهای تحلیل بنیاد فارکس است
نشان دهنده افزایش مبلغ در کالا، خدمات توسط مردم می باشد.
افزایش آن نشان دهنده افزایش در تقاضا و خرید مردم است که ارتباط مستقیم با اقتصاد کشور دارد.
جواز ساخت و ساز مسکن:
جواز ساخت و ساز نمایان گر اقتصاد یک کشور است.
زیرا زمانی که در یک کشور اهدای جواز ساخت و ساز افزایش می یابد اخذ وام نیز افزایش می یابد
چرا که ساخت و ساز مستلزم گرفتن وام است.
همچنین افزایش ساخت و ساز به معنای افزایش رفاه و اقتصاد در یک کشور است.
بنابراین رشد این شاخص ارتباط با نرخ مبادله ای دارد که در بازار فارکس و تحلیل بنیادی موثر است.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فاندامنتال؟
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟
تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال هر دو در شرایط مختلف مورد استفاده قرار می گیرند.
استفاده از تحلیل تکینکال یا تحلیل بنیادی بستگی به معامله گر دارد.
اگر شما سرمایه گذاری را با هدف معامله انجام می دهید
یعنی قصد دارید کالای خریداری شده را با قیمت بیشتر در آینده بفروشید
تحلیل تکنیکال برای شما تحلیل فاندامنتال بازار سهام مناسب تر است.
اما اگر شما نگرش سرمایه گذاری دارید تحلیل بنیادی برای شما مناسب است.
فاکتور بعدی مدت معامله و سرمایه گذاری شما است.
اگر شما از معامله خود دید کوتاه مدت دارید و میخواهید بلافاصله به سود برسید
تحلیل تکنیکال مناسب شما است اما اگر معاملات خود را بلندمدت انجام می دهید تحلیل بنیادی مناسب شما است.
معامله گران احساسی بیشتر معاملات را با دید مثبت یا منفی پیش بینی و کاملا احساسی عمل می کنند
که این افراد از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند.
اما معامله گران منطقی که با دید منطقی دارند
و با احساسات تصمیم گیری نمی کنند از تحلیل بنیادی استفاده می کنند.
اما ما به شما توصیه می کنیم شرایط بازار را بسنجید
و از هر دو تحلیل در سرمایه گذاری و معاملات خود استفاده کنید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال علمی است که همه عوامل تاثیر گذار اقتصادی بر روی یک دارایی را بررسی می کند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال چیست؟
در تحلیل تکنیکال با بررسی نمودارها در گذشته قیمت در آینده پیش بینی می شود. اما در تحلیل فاندامنتال رویدادهای واقعی دنیا برای پیش بینی قیمت بررسی می شود.
مزایا تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال در سرمایه گذاری های بلندمدت مورد استفاده قرار می گیرد و مزایای دیگری نیز دارد که در این مقاله به آن اشاره خواهیم کرد.
معایب تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال علاوه بر مزایای کاربردی معایبی نیز دارد که در این مقاله این معایب را بیان کرد ایم.
اصول تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال دارای اصول کمی و کیفی است که در این پست به توضیح آن پرداخته ایم.
شاخص های تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال دارای شاخص های زیادی است که در این مقاله به طور کامل این شاخص ها را توضیح داده ایم.
تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل فاندامنتال؟
هر دو تحلیل در شرایط مختلف مورد استفاده قرار می گیرد اما فاکتورهایی برای هر یک وجود دارد که در این پست فاکتورها را توضیح داده ایم. و با مطالعه آن متوجه خواهید شد کدام تحلیل مناسب شما است.
تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟
علی مومنی عضو تحریریه
زمان مطالعه : 8 دقیقه
برای بوکمارک این نوشته وارد شوید
در این مطلب میخوانید
فعالیت در بازارهای سرمایهای بدون تحلیل فنی و علمی بازار، نتیجهبخش نیست و باعث از دست رفتن سرمایه میشود. بازیگران حاضر در بازارهای مالی مانند بورس و ارزهای دیجیتال، عمدتا ارزش داراییهای این بازارها را با استفاده از دو نوع تحلیل میسنجند: تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis). در این مطلب قصد داریم به توضیح تحلیل بنیادی بپردازیم، مزایا و معایب آن را بگوییم و تفاوتهای بهکارگیری این نوع تحلیل در بازار سهام و ارزهای تحلیل فاندامنتال بازار سهام دیجیتال را شرح دهیم.
تحلیل بنیادی چیست ؟
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزشگذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایینتر دارد (Undervalued).
طبیعی است اگر تشخیص داده شود ارزش فعلی دارایی (سهام، رمزارز و…) کمتر از ارزش واقعی ذاتی آن است؛ ظرفیت رشد قیمت وجود دارد و خرید آن اقدامی منطقی و سودده است؛ ولی اگر بیش از ارزش واقعی ارزشگذاری شده باشد یعنی گران است و در آینده کاهش قیمت را تجربه خواهد کرد پس خرید آن درست نیست. این نوع تحلیل به معاملهگران و سرمایهگذاران کمک میکند تا با جمعآوری اطلاعات درست، تصمیمهای درست بگیرند.
برای مثال اگر ارزش واقعی یک سهم هزار تومان باشد و در زمان حاضر هزار و ۲۰۰ تومان قیمتگذاری شود، نگه داشتن آن منطقی نیست چون در آینده ارزان و به ارزش واقعیاش نزدیک میشود. در صورتی که ارزش فعلی همان سهم ۸۰۰ تومان باشد سرمایهگذاری روی آن درست و اقتصادی است.
در این تحلیل هر چیزی که روی ارزش دارایی تاثیرگذار باشد بررسی میشود؛ از فاکتورهای کلان اقتصادی مثل وضعیت کل اقتصاد کشور و صنعت گرفته تا مسائل خرد اقتصادی مانند کارآمدی مدیریت بنگاه اقتصادی عرضهکننده.
تحلیل بنیادی در برابر تحلیل تکنیکال قرار دارد که در آن دادههای تاریخی یک بازار و فراز و فرودهایی که ارزش و حجم دارایی در طول زمان طی کردهاند مورد توجه قرار میگیرد.
عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی به طور کلی ۲ دسته از عوامل بررسی میشوند: عوامل کمی و عوامل کیفی. هر دو این گروهها در جای خود برای تحلیل ارزش داراییها اهمیت دارند و به کار گرفته میشوند.
عوامل کمی (Quantitative Factors):
همانطور که از نام این دسته مشخص است عواملی که بتوان آنها را بهصورت کمی (عددی) نشان داد شامل این دسته میشوند. در میان عوامل کمی، سه مورد زیر بیش از بقیه اهمیت دارند.
۱. ترازنامه: ترازنامه یکی از انوع صورتهای مالی شرکت است که در آن داراییها، بدهیها و سرمایه شرکت در یک زمان خاص مشخص شده است.
۲. صورت سود و زیان: صورت سود و زیان نیز یکی دیگر از صورتهای مالی است که با محاسبه اختلاف هزینهها و درآمدهای شرکت، سود یا زیان یک مجموعه طی یک دوره مالی را نشان میدهد. تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان در این است که ترازنامه در هر زمان قابل دسترسی است اما صورت سود و زیان فقط در یک دوره مالی سالانه یا فصلی تنظیم میشود.
۳. صورت جریان وجوه نقد: این صورت مالی جریان وجوه نقد شرکت در فعالیتهای عملیاتی (OCF)، مالی (CFF) و سرمایهگذاری (CFI) را بازتاب میدهد.
۴. سهم شرکت از بازار، شاخصهای اقتصادی مانند تورم، نرخ رشد کل تولید ناخالص داخلی و رشد حوزهای که شرکت در آن فعالیت میکند از دیگر مواردی است که در تحلیل بنیادی نقش دارند.
عوامل کیفی (Qualitative Factors):
این عوامل کمتر از دسته اول، محسوس و قابل اندازهگیری است. سه مورد زیر از مهمترین عوامل کیفی مورد بررسی تحلیلگران بنیادی است.
۱. مدل کسبوکار: برنامه یک بنگاه برای کسب سود، محصولاتی که عرضه میکند، بازار هدف و هزینههای پیشبینی نشده، اجزای تشکیلدهنده مدل کسبوکار شرکت است.
۲. مزیتهای رقابتی: شرکتهای موفق، شرکتهایی هستند که نسبت به بقیه بازار دارای مزیت رقابتی باشند و بتوانند این مزیت رقابتی را در بلند مدت حفظ کنند.
۳. مدیریت: کیفیت مدیران ارشد اجرایی شرکتی که تحلیل میشود قطعا در ارزش آینده آن شرکت تاثیرگذار است. این مساله را نمیتوان به صورت کمی نشان داد اما سابقه عملیاتی مدیران و عملکردشان در گذشته آینده را تا حدی قابل پیشبینی میکند.
تاریخچه تحلیل بنیادی
سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیلهای بنیادی را تشکیل میدهد؛ یعنی تشخیص سهمی که پایینتر از قیمت تحلیل فاندامنتال بازار سهام واقعیاش ارزشگذاری شده و خرید آن بهصرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهشهای حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی اگر چه ابزاری لازم و کارآمد در تحلیل داراییهای سرمایهای است اما با این وجود بینقص عمل نمیکند. در اینجا به چند مورد از مزایا و معایب این نوع تحلیل اشاره میکنیم.
مزایا:
- شناسایی فضای بازار و صنعت: بزرگترین و بهترین ویژگی تحلیل بنیادی این است که به افراد کمک میکند پیچیدگیهای بازار و عوامل تغییر قیمت داراییها را تشخیص دهند و از این طریق تصمیم بگیرند خرید یک دارایی کار درستی و سوددهی است یا خیر.
- تصمیمگیری درست به هنگام آشفتگی بازار: مواقعی که بازار یک دارایی نوسانهای شدید و متعدد را تجربه میکند، بازیگران دچار آشتفگی میشود. اینگونه نوسانها باعث میشود معاملهگران رفتارهای احساسی انجام دهند. برای مثال اگر در مدت کوتاهی ارزش یک دارایی افزایشی چشمگیر داشته باشد بازیگری که به تحلیلهای بنیادی توجه دارد برای خرید آن دارایی عجله نمیکند بلکه با استفاده از این نوع تحلیل ارزش ذاتی (واقعی) دارایی را میسنجد و تصمیمات خود را با توجه به این ارزش تنظیم میکند. سرمایهگذارانی که به دنبال حضور بلند مدت در بازار هستند با تحلیل بنیادی به سالهای آینده خوشبینتر خواهند بود.
معایب:
- نبودن تضمین: طبیعی است که در هر بازاری اطلاعات بازیگران مطلقا کامل نیست و همیشه یا اطلاعاتی وجود دارند که قابل دسترسی نیستند و یا اینکه در آینده اتفاقات غیرقابل پیشبینی تعادل بازار را مختل میکند. بزرگترین ایراد تحلیل بنیادی نیز همین مساله است. تحلیل بنیادی تضمین نمیدهد که زیر قیمت بودن یا بالای قیمت بودن یک دارایی در آینده نیز قابل اتکا باشد. ممکن است قیمت سهام یا رمزارزی بالای قیمت واقعی آن تشخیص داده شود اما در آینده قیمت واقعی آن دارایی افزایش پیدا کند و ظرفیت سوددهی آن بالا رود. همچنین مثلا اگر یک دارایی پایینتر از قیمت واقعیاش شناسایی شود نمیتوان مطمئن بود چه زمانی به سمت قیمت واقعیاش حرکت میکند.
- زمانبر بودن: از فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی که برخی از آنها ذکر شد، مشخص است که انجام این تحلیل، فرایندی کوتاهمدت و آسان نیست. برای انجام تحلیل بنیادی باید دادههای زیادی جمعآوری و بررسی شود که این مساله هزینهفرصتی دارد. اگر شخصی به هر دلیلی حاضر به پرداخت هزینه تحلیل برای به دست آوردن فرصت آن نباشد، این نوع تحلیل به کار نمیآید.
- اطلاعات غلط: منبع بسیاری از دادههایی که تحلیلگران بنیادی جمعآوری میکنند، شرکت صاحب دارایی مورد تحلیل است اما باید توجه داشت بنگاهها بهویژه در جوامعی که شفافیت اقتصادی وجود ندارد همیشه اطلاعات و گزارشهای درست از وضعیت خود ارائه نمیدهند. گاهی ممکن است بنگاهی وضعیت خود را بهتر از چیزی که واقعا است نشان دهد که این مساله، گمراهی بازیگران را در پی دارد.
تحلیل بنیادی در بازار ارزهای دیجیتال
نام تحلیل بنیادی با بورس گره خورده؛ اما مدتیست این گره کمی باز شده است. طی چند سال اخیر که ارزهای دیجیتال به عنوان داراییهای سرمایهای مطرح شدند تحلیل بنیادی در مورد این داراییها نیز مطرح شد. با توجه به اینکه ارزهای دیجیتال فراز و فرودهای زیادی دارند بهکارگیری تحلیل بنیادی و تشخیص ارزش واقعی این داراییها اهمیت فراوانی دارد.
تحلیل بنیادی در بازار داراییهای دیجیتال تفاوتهایی با بازار سرمایه دارد. در مورد رمزارزها اساسا بازار غیرمتمرکز است. هیچ نهاد یا شرکت واحدی مسئول ارزهای دیجیتال نیست و در این بازار جریان اطلاعات، متفاوت از بازارهای دیگر شکل میگیرند.
برای تحلیل بنیادی رمزارزها میتوانیم دادههایی که شبکه بلاکچین ارائه میدهد را بررسی کنیم اما اگر نمیخواهیم زمان زیادی به این منظور صرف کنیم راه حل سادهتری نیز وجود دارد. وبسایتها یا APIهایی وجود دارند که برای اطلاعرسانی در مورد تحلیل فاندامنتال بازار سهام تصمیمات سرمایهگذاری طراحی شدهاند. برای مثال، CoinMarketCap اطلاعات متعددی شامل نمودارهای داده و گزارشهای رمزارزها در اختیار معاملهگران میگذارد.
تعداد تراکنشها نیز عامل مهمی در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال محسوب میشود. با به دست آوردن این اعداد میتوان روند کم و زیاد شدن تراکنشها در طول زمان را مشاهده کرد و عوامل موثر بر رشد یا کاهش تراکنشها را تشخیص داد. به این ترتیب تا حدی رفتار آینده بازار نیز شناسایی میشود.
تعداد آدرسهای فعالی یکی دیگر از عوامل مهم در تحلیل بنیادی بازار ارزهای دیجیتال است. با شناسایی آدرسهای فعال در یک دوره زمانی میتوان روند علاقه بازار به رمزارز مورد نظر را سنجید.
کارمزدهای جابهجا شده در شبکه نیز نباید نادیده گرفته شوند. هر چقدر که کارمزد بیشتری برای جابهجایی یک دارایی پرداخت شود میفهیمم آن دارایی تا چه اندازه امن است.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزشگذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایینتر دارد (Undervalued).
تحلیل بنیادی از چه زمانی به وجود آمد؟
سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیلهای بنیادی را تشکیل میدهد؛ یعنی تشخیص سهمی که پایینتر از قیمت واقعیاش ارزشگذاری شده و خرید آن بهصرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهشهای حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.
تحلیل بنیادی چه مزایا و معایبی دارد؟
مزایا: شناسایی بازار و صنعت، تصمیمگیری درست هنگام آشفتگی بازار معایب: نبودن تضمین، زمانبر بودن، اطلاعات غلط