تعریف تجزیه و تحلیل فنی

یک میانگین متحرک با فیلتر کردن صدای بازار و برجسته نمودن جهت روند ، قیمت را هموار می کند. همانطور که براساس داده های قیمت گذشته است ، یک شاخص عقب مانده است.
تحلیل تکنیکال چیست و سامانه سجام چه کاربردی در بورس دارد؟
یکی از روش های تجزیه و تحلیل بازار بورس استفاده از نمودارهای قیمت است. بررسی تغییرات قیمت در طول زمان به شما قدرت پیش بینی می دهد. در کلیه بازارهایی که بر اساس عرضه و تقاضا قیمت تعیین می شود می توان از نمودارهای قیمت استفاده نمود.
به گزارش ایسنا، بنابر اعلام چارت ایران، تحلیل تکنیکال با بررسی نمودار قیمت سهم و مرور رفتارهای گذشته بازار به پیش بینی آینده می پردازد در این روش با بررسی نمودار قیمت، حجم معاملات، روند نمودار، شاخص ها و اندیکاتورها، الگوهای نموداری و رفتار بازار، وضعیت بورس و آینده آن پیش بینی می شود.
سه اصل مهم در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال چیست : روش های تکنیکال همواره بررسی و پیش بینی بازار را بر اساس سه اصل پیگیری می نماید. این سه اصل به ما می گوید که همه چیز در بازار بورس خود را در قیمت و نمودار قیمت نمایش می دهد. هر گونه تغییر و تحولی که در بازار رخ دهد تغییری در قیمت سهم بر جای می گذارد. تغییرات مثبت خود را به صورت روند صعودی نمودار و اخبار منفی به صورت روند نزولی و کاهش قیمت نشان داده می شوند. اصل دیگر تحلیل تکنیکال به ما می گوید که قیمت ها در نمودار قیمت طبق الگو و روند مشخصی تغییر می کنند. این اصل مهم منجر به قابل پیش بینی بودن نمودار می شود. سوم این که روند نمودارها به طور مکرر تکرار می شوند. به عبارت دیگر بازار به اتفاقات مشابه واکنش های مشابه نشان می دهد.
نمودار قیمت شمعی
یکی از نمودارهای مهم در تحلیل تکنیکال نمودار شمعی است. نمودار کندل استیک اطلاعات مهم سهم را به ما نمایش می دهد. هر شمع دارای بدنه و دنباله است. دنباله های بالایی و پائینی شمع، طول بدنه و اشکال مختلف شمع معانی و مفاهیم مختلفی دارد. دنباله بلند و کوتاه، دنباله در یک طرف بدنه، بدنه بلند و کوتاه و حالتهای مختلف آن گویای اطلاعات مختلفی از نماد و بازار است. تجزیه و تحلیل تکنیکال نمودار شمعی اطلاعات مهمی از معاملات نماد به ما می دهد. با بررسی هر شمع و روند نمودار می توان استراتژی معاملاتی خود را در قبال بازار تعیین نمود.
سامانه سجام چیست؟
زمانی که وارد هر نوع سازمانی که می شویم باید هویت خود را به صورت آشکار نمایان سازیم تا مجوز ورود داده شود. این تعریف تجزیه و تحلیل فنی هویت می تواند از ظاهر و صورت فرد آغاز شود که البته هر چه یک سیستم پیچیده باشد، این احراز هویت سخت تر خواهد بود. در نتیجه ارائه کارت شناسایی، در برخی موارد اثر انگشت، چهره نگاری و بسیاری موارد دیگر در احراز هویت دخیل خواهند بود. لذا می توان گفت که معرفی و شناسایی از مواردی است که می توان وارد یک مجموعه شد.
سازمان بورس به عنوان یک تعریف تجزیه و تحلیل فنی تشکیلات منسجم و گسترده و از سوی دیگر شرکتهای همراه و تابعه آنها نیز بر وسعت این سازمان خواهد افزود. در نتیجه می توان گفت که برای ورود به یک سازمان یا اداره باید احراز هویت صورت پذیرد، اما برای ورود به بورس که رخدادهای بزرگ مالی در آن اتفاق می افتد، نیاز به احراز هویت نیست؟ که جواب آن است که صد البته احراز هویت لازم است. بر اساس قانون احراز هویت بورسی از طریق سامانه سجام صورت می پذیرد. نکاتی در خصوص این سامانه را در ادامه متن مرور می نماییم.
مفهوم سامانه سجام
سامانه احراز هویت مشتریان همان سامانه سجام است. اما چرا احراز هویت انجام می شود؟ تصور کنید که احراز هویت انجام نشود. افراد متعددی که هویت مجهول دارند، به خرید و فروش سهام مشغول می شوند. در این میان چند مورد از قوانین بورس نقض می شود. اول آن که طرفین معامله مشخص نیستند. دوم آن که اگر فرد از خرید خود راضی نبود، امکان رصد وی کاهش می یابد. سوم آن که به این واسطه حتی امکان کلاهبرداری نیز وجود دارد زیرا شفافیت به جهت عدم احراز هویت از بین می رود.
تمام این موارد در قوانین بورس دیده شده است و به همین دلیل باید به منظور رصد کامل معامله صورت پذیرفته و شفاف سازی، همچنین پیگیری دو طرف معامله، هویت فرد از طریق سامانه سجام مشخص گردد. یکی از مواردی که به این واسطه پیشگیری خواهد شد، بروز پولشویی است. عموما در پولشویی احراز هویت ها کمرنگ هستند. در این ساختار عظیم مالی که روزانه حجم مبادلاتی و مبالغ معاملاتی به شدت بالا می باشد و خرید و فروش سهام با سرعت فزاینده ای به صورت لحظه ای در حال انجام است، بدون هویت سنجی به طور حتم پولشویی رخ می دهد. سامانه احراز هویت مشتریان با ارائه کد اعتبارسنجی با ورود فرد به بورس موافقت می نماید. سامانه سجام یکی سامانه های قدرتمند و زیر نظر مستقیم مدیریت بورس بوده و اطلاعات دسته بندی شده آن می تواند در برنامه ریزی های آتی بورس کمک شایان نماید.
۱۰ تکنیک مهم در تحلیل کسب و کار
تکنیکهای تجزیه و تحلیل کسب و کار فرایندی است که برای ایجاد و اجرای برنامههای لازم برای شناسایی نیازهای یک شرکت و به دست آوردن بهترین نتایج استفاده میشود. هیچ چیز به عنوان یک تکنیک وجود ندارد که “یک روش متناسب برای همه” باشد زیرا همه کسب و کارها یا سازمانها با هم متفاوت هستند.
ارائه بهترین تکنیکهای تحلیل کسب و کار
در این مقاله ده تکنیک برتر تجزیه و تحلیل کسب و کار آورده شده است. به خاطر داشته باشید که تحلیلگران کسب و کار که میخواهند مدیر پروژه باشند باید با بیشتر آنها ( نه همه آنها) آشنا باشند.
- مدل سازی فرایندهای کسب و کار (BPM ) ،اغلب در مرحله تجزیه و تحلیل یک پروژه برای درک و تجزیه و تحلیل شکافهای موجود بین فرایند کسب و کار فعلی و هر روندی که کسب و کار از آن میخواهد آینده استفاده کند، استفاده میشود. این روش شامل چهار کار است:
- برنامهریزی استراتژیک
- تجزیه و تحلیل مدل کسب و کار
- تعریف و طراحی فرایند
- تجزیه و تحلیل فنی برای راه حلهای پیچیده کسب و کار
بسیاری از صنایع ، به ویژه صنعت فناوری اطلاعات ، از این تکنیک حمایت میکنند زیرا این یک روش ساده برای ارائه مراحل اجرایی و نشان دادن نحوه عملکرد آن در نقشهای مختلف است. پیشنهاد میشود برای آشنایی با کاربرد این روش در تحلیل کسب و کار مقاله “چرا تحلیلگران کسب و کار باید از BPMN استفاده کنند؟” را مطالعه کنید.
- طوفان فکری (Brainstorming). هیچ چیز مانند طوفان فکری روش قدیمی و خوب برای ایجاد ایدههای جدید ، شناسایی علل اصلی یک مشکل و راه حلهایی برای مشکلات پیچیده کسب و کار وجود ندارد. این یک تکنیک فعالیت گروهی است که اغلب در روشهای دیگر مانند PESTLE و SWOT مورد استفاده قرار میگیرد.
- CATWOE. CATWOE بازیگران و ذینفعان پیشرو را شناسایی میکند، و برداشت افراد ذینفع مختلف را بر روی یک سکوی متحد جمع میکند. تحلیلگران کسب و کار از این تکنیک برای ارزیابی دقیق چگونگی تأثیر هر اقدام پیشنهادی بر گروههای مختلف استفاده میکنند. این روش مخفف از عبارات زیر است:
- مشتریان (Customers) چه کسی از کسب و کار سود میبرد؟
- بازیگران (Actors) بازیکنان این روند چه کسانی هستند؟
- فرآیند تحول (Transform Process) تحول در هسته سیستم چیست؟
- نمای جهانی (World View) تصویر بزرگ چیست ، و تأثیرات آن چیست؟
- مالک (Owner) چه کسانی صاحب سیستم آسیب دیده هستند و ارتباط آنها با هم چیست؟
- محدودیتهای زیست محیطی (Environmental Constraints) محدودیتها چیست و چگونه آنها بر راه حل تأثیر می گذارند؟
- ماموریت (Mission). هدف سازمان چیست؟
- اهداف (Objectives). اهداف کلیدی برای دستیابی به مأموریت چیست؟
- استراتژیها (Strategies). گزینههای موجود برای دستیابی به اهداف چیست؟
- تاکتیکها (Tactics). روشهایی که سازمان برای انجام استراتژیها دنبال میکند چیست؟
- تجزیه و تحلیل PESTLE. تحلیلگران کسب و کار از مدل PESTLE (که بعضاً آن را PEST مینامند) برای شناسایی عوامل محیطی که میتوانند در شرکت آنها تأثیر بگذارد، و برای انتخاب بهترین راه حل به منظور اتخاذ تصمیم گیریهای کسب و کار استفاده میکنند. این تأثیرات عبارتند از:
- سیاسی (Political). حمایت و کمک مالی ، برنامههای دولت و سیاستها.
- اقتصادی (Economic). هزینههای کار و انرژی ، تورم و نرخ بهره.
- جامعه شناختی (Sociological). آموزش ، فرهنگ ، رسانه ، زندگی و جمعیت.
- فن آوری (Technological). فن آوریهای جدید سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی.
- حقوقی (Legal). مقررات دولتی و ملی و استانداردهای اشتغال.
- محیط زیست (Environmental). زباله ، بازیافت ، آلودگی و آب و هوا.
تحلیلگران با تجزیه و تحلیل و مطالعه این عوامل ، درک بهتری از چگونگی تأثیرگذاری آنها در روند سازمان به دست می آورند. این درک به نوبه خود باعث میشود که تحلیلگران بتوانند استراتژیهایی در مورد چگونگی مواجهه به آنها ایجاد کنند.
- تجزیه و تحلیل SWOT. یکی از محبوبترین تکنیکهای موجود در صنعت است ، SWOT نقاط قوت و ضعف در یک ساختار شرکت را مشخص میکند و آنها را به عنوان فرصت و تهدید معرفی میکند. این دانش به تحلیلگران کمک میکند تا در مورد تخصیص منابع و پیشنهادهایی برای بهبود سازمانی تصمیمات بهتری بگیرند. چهار عنصر SWOT عبارتند از:
- نقاط قوت (Strengths). ویژگیهای پروژه یا کسب و کار که به آن مزیت رقابت میدهد.
- ضعفها (Weaknesses). ویژگیهای کسب و کار که در مقایسه با رقابا یا حتی پروژههای دیگر ، مضراتی برای پروژه یا سازمان ایجاد میکنند.
- فرصتها (Opportunities). عناصر موجود در محیطی که پروژه یا کسب و کار میتواند از آنها بهره برداری کند.
- تهدیدات (Threats). عناصر محیطی که میتواند پروژه یا کسب و کار را مختل کند.
SWOT یک تکنیک ساده و همه کاره است که در تحلیل سریع و به همان اندازه عمیق در هر سازمانی مؤثر است. همچنین برای ارزیابی موضوعات دیگر مانند گروهها ، کارکردها یا افراد مفید است.
- شش کلاه تفکر (Six Thinking Hats). این فرایند تجزیه و تحلیل کسب و کار با تشویق آنها به در نظر گرفتن ایدهها و دیدگاههای مختلف ، خط تفکر گروه را راهنمایی میکند. شش کلاه عبارتند از:
- سفید (White)، روی داده و منطق خود متمرکز شوید.
- قرمز (Red). از شهود ، احساسات و احساسات درونی استفاده کنید.
- سیاه (Black)، نتایج منفی بالقوه را در نظر بگیرید ، و آنچیزی که میتواند اشتباه پیش برود.
- زرد (Yellow). روی نکات مثبت تمرکز کنید. یک دیدگاه خوش بینانه نگه دارید.
- سبز (Green)، از خلاقیت استفاده کنید.
- آبی (Blue)، کنترل فرایند ، تصویر بزرگ را در نظر بگیرید.
تکنیک شش کلاه تفکر که اغلب در رابطه با طوفان فکری استفاده میشود ، به عنوان ابزاری برای هدایت فرآیندهای فکری تیم استفاده میشود و باعث میشود تا آنها دیدگاههای نامتناهی را در نظر بگیرند.
- ۵ چرا؟ (The 5 Whys). این تکنیک معمولاً همانطور که در حلقههای تحلیل کسب و کار است ، اغلب به عنوان شش سیگما از آن یاد میشود. این تکنیک یکی از روشهای تحلیل علل ریشهای (Root Cause Analysis) است. تکنیک ۵ چرا فقط از یک سری سؤالات پیشرو “چرا” استفاده میکند ، این رویکرد به تحلیلگران کسب و کار کمک میکند تا در ابتدا منشأ یک مشکل را مشخص کنند. با طرح این سوال که چرا مسئله وجود دارد ، سپس با پرسیدن “چرا؟” ،سؤال مربوط به پاسخ اول و غیره، این روند را ادامه میدهند. در اینجا مثالی وجود دارد:
- موضوع: مشتری از پذیرش چاپگرهای ۳ بعدی امتناع میکند.
- چرا؟ زیرا مدلهای اشتباه تحویل داده شدهاند.
- چرا؟ زیرا اطلاعات مربوط به محصول در پایکاه دادهها نادرست بوده است.
- چرا؟ زیرا منابع کافی برای مدرن سازی نرم افزار پایگاه داده اختصاص داده نشده است.
- چرا؟ زیرا مدیران ما فکر نمیکردند موضوع اولویت داشته باشد.
- چرا؟ زیرا هیچ کس از این مسئله که چند بار این مشکل رخ داده بود آگاهی نداشت.
- راهکار متقابل. گزارش حوادث را بهبود ببخشید ، مطمئن باشید که مدیران گزارشها را میخوانند ، و بودجهای را برای نوسازی نرم افزار پایگاه داده اختصاص میدهند.
برای آشنایی بیشتر از کاربرد این تکنیک در تحلیل کسب و کار مقاله “تحلیل کسب و کار با تکنیک «۵ چرا؟»” را مطالعه کنید.
- تجزیه و تحلیل نیازمندی غیرکاربردی (Non-Functional Requirement Analysis). تحلیلگران این تکنیک را برای هر پروژهای که محصول فناوری جایگزین ، تغییر و یا از ابتدا ساخته شود ، اعمال میکنند. این تجزیه و تحلیل ویژگیهای مورد نیاز برای یک سیستم جدید یا اصلاح شده را تعریف و ضبط میکند ، و بیشتر اوقات با نیازمندیهایی از قبیل ذخیره سازی دادهها یا عملکرد سروکار دارد. آنالیز مورد نیاز غیر کاربردی معمولاً در مرحله تحلیل پروژه انجام میشود و در مرحله طراحی عملی میشود.
جمع بندی
تمامی تکنیکها ذکر شده در بالا مفید هستند و تحلیلگر کسب و کاری که میخواهد از بهترین تکنیکهای تحلیل کسب و کار استفاده کند باید به آنها مسلط باشد. برای اینکه به یک تحلیلگر حرفهای کسب و کار تبدیل شوید پیشنهاد میکنیم در “دوره تحلیل کسب و کار BABOK” دوره شرکت کنید.
طبق تعریف سیستم اطلاعاتی حسابداری یکی از عملکرد های این سیستم تولید و ارایه گزارش های مالی و تفسیر نتایج حاصل از آنهاست.که نتایج تجزیه و تحلیل صورتهای مالی اساسی یکی از خروجی های سیستم اطلاعاتی حسابداری است.
در چند سال اخیر با رشد توسعه بنگاه های اقتصادی و رقابت پذیرشدن فعالیت های اقتصادی و نیز نیاز مدیران به اطلاعات مالی با ارزش و قابل استفاده برای تصمیم گیری تولید و ارایه اطلاعات مالی بیش از پیش اهمیت خود را نمایان ساخته است.
هم اکنون هر حسابداری که دارای مهارت تولید و ارایه گزارشهای مالی و تفسیر آنهاست ، به مراتب نسبت به سایر حسابداران فاقد این مهارت از نظر شغلی و کسب درآمد و امنیت شغلی از وضعیت بهتری برخوردار است .
یکی از گزارشهای مالی استاندارد که از سیستم اطلاعاتی حسابداری استخراج می شود، صورتهای مالی اساسی است که شامل ترازنامه ،صورت سود وزیان ، صورت سود وزیان جامع ، صورت جریان وجوه نقد و یادداشت های توضیحی است .
تهیه و تولیدو تفسیر و ارایه صورتهای مالی اساسی نیازمند دانش ، مهارت و تجربه است که متاسفانه عده کثیری از حسابداران از داشتن این مهارت بهره ای ندارند علی الرغم اینکه در دانشگاه واحدهای درسی به این منظور ایجاد شده و فارغ التحصیلان دانشگاهی آن را گذرانده اند.
برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی اساسی هر حسابداری علاوه بر دارابودن دانش حسابداری از جمله استانداردهای حسابداری ،باید نسبتا از دانش ریاضی ، مهارت استفاده ار نرم افزار Excel و بینش حسابداری برخوردار باشد. مهارت تهیه ،تفسیر و ارایه صورتهای مالی اساسی از مهارتهای سطح بالاو از باکیفیت ترین واثر بخش ترین مهارتهای حسابداری است.
در این تعریف تجزیه و تحلیل فنی مطلب سعی شده است مراحل بعد از تولید صورتهای مالی اساسی که همانا تجزیه و تحلیل صورتهای مالی اساسی است ،به طور خلاصه توضیح داده شود ، چنانچه حسابداران همینقدر در مورد مراحل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی اساسی بدانند و آنرا به اجرا درآورند کمک بزرگی در ارایه اطلاعات مالی با ارزش به مدیران شرکتها کرده اند.
تجزیه و تحلیل صورتهای مالی اساسی :
تجزیه وتحلیل صورتهای مالی فرایندی است که میزان انعکاس واقعیت های اقتصادی توسط ارقام حسابداری شرکت را ارزیابی می کند.
از جمله کارکردهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی اساسی را می توان : ارزیابی ریسک و کیفیت عایدات شرکت ، برآورد قدرت سودآوری ،انجام تعدبلات لازم برای صورتهای مالی در جهت انعکاس بهتر واقعیت های اقتصادی و کمک به تجزیه وتحلیل مالی را برشمرد.
تکنیک های تجزیه وتحلیل صورتهای مالی یا همان نسبت های مالی برای تعریف تجزیه و تحلیل فنی تحلیلگر حکم کارکرد جعبه ابزار را دارد.
از دلایل مهم انجام تجزیه و تحلیل صورتهای مالی ، تولید اطلاعات با ارزش برای تسهیل اخذ تصمیات اقتصادی است.
مراحل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی اساسی :
1. بیان اهداف و زمینه
4.تجزیه وتحلیل و تفسیر اطلاعات
5.گزارش نتایج و پیشنهادها
6.به روز کردن تجزیه و تحلیل ها
تجزیه و تحلیل صورتهای مالی بعنوان :
1- یک شیوه و ابزار برای ارزیابی تعریف تجزیه و تحلیل فنی مطرح است .
2- مورد نیاز برنامه ریزی و تصمیم گیری مدیران و سایر استفاده کنندگان صورتهای مالی است.
3- هدفمند ، سیستماتیک به اجرا درمی آید.
4- برای پیش بینی آینده با استفاده از اطلاعات گذشته دردسترس،مورد استفاده قرار می گیرد.
منابع تحلیل گری مالی
1- اطلاعات مالی ( صورتهای مالی اساسی )
2- اطلاعات کمی غیر مالی ، آمار تولید ، رشد اقتصادی ، آمار اشتغال بیکاری
3- اطلاعات کیفی ، گزارش حسابرسی ( مستقل و داخلی ) گزارش هیئت مدیره ، گزارش مدیریت
4- اطلاعات اظهارنظر گروه ها، شامل اظهارنامه بازار سرمایه ، واسطه گران مالی
اهداف تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
1- تامین اطلاعات موردنیاز مدیران جهت ( برنامه ریزی ، تصمیم گیری و سرمایه گذاری )
2- به عنوان یک معیار، ابزار برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی،عملکرد مالی مورد استفاده قرار می گیرد.
3- برای مدیریت سبدسهام( پرتفوی )از تحلیل ها استفاده شود.
4- به عنوان یک ابزار برای ارزیابی عملکرد مدیران مورد استفاده قرار می گیرد.
5- ابزاری برای سنجش سودآوری ، کارایی ، اثر بخشی در یک واحد انتفاعی است.
سه مورد از روش های تجزیه وتحلیل صورتهای مالی اساسی
1- روش تجزیه وتحلیل با استفاده از نسبتهای مالی
نسبت نقدینگی ، نسبت فعالیت ، نسبت اهرمی ، نسبت سودآوری
2- تجزیه و تحلیل افقی
3- تجزیه و تحلیل عمودی
نسبت نقدینگی :
نسبت نقدینگی امکان ارزیابی و سنجش سرعت پرداخت تعهدات کوتاه مدت بنگاه اقتصادی از محل دارایی های جاری را فراهم می کند.
1- نسبت جاری : بدهیهای جاری /جمع دارائیهای جاری
2- نسبت آنی : بدهی جاری/جمع دارائیهای جاری منهای موجودی کالا و سفارشات
3- نسبت وجه نقد : جمع بدهی های جاری /جمع موجودی نقد ،اوراق مشارکت و سپرده ها
4- سرمایه در گردش : جمع بدهی های جاری – بدهی جاری
نسبت فعالیت ( کارایی ):
از این نسبت برای ارزیابی توانایی و قدرت دارایی های شرکت در جهت پیشبرد فروش استفاده می شود .
1- نسبت گردش دارایی : کل داراییها / فروش خالص
2- گردش دارایی جاری : جمع دارائیهای جاری/فروش خالص
3- گردش دارایی غیر جاری : جمع دارائیهای غیرجاری /فروش خالص
4- گردش دارایی ثابت : جمع دارایی ثابت مشهود و نامشهود/فروش خالص
نسبت اهرمی ( بافت مالی یا ساختار مالی ) :نتایج این نسبت امکان ارزیابی و سنجش سرعت پرداخت تعهدات از محل حقوق صاحبان سهام و کل دارایی ها را فراهم می کند .
1- نسبت کل بدهی : کل دارائیها/ کل بدهی وکل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی
2- نسبت بدهی جاری : کل دارائیها/ کل بدهی جاری وکل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی جاری 3- نسبت بدهی غیر جاری : کل دارائیها/ کل بدهی غیر جاری وکل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی غیرجاری
4- نسبت پوشش هزینه بهره هزینه مالی و بانکی ( بهره) / سود عملیاتی
نسبت سود آوری :از این نسبت برای ارزیابی و سنجش بازدهی فروش ، بازدهی دارایی ها و بازدهی سودآوری واحد انتفاعی استفاده می شود و این نسبت رابطه بین فروش ، سود و دارایی ها را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد .
مهمترین نسبتهای آن عبارتند از :
1- نسبت سود ناخالص : فروش /سود ناخالص
2- نسبت سود عملیاتی : فروش / سود عملیاتی
3- نسبت سود خالص به فروش : فروش /سود خالص حاشیه فروش یا بازده فروش
4- بازده دارایی ها : کل دارایی ها/ سود خالص
5- بازده حقوق صاحبان سهام : حقوق صاحبان سهام / سود خالص
تجزیه و تحلیل افقی صورتهای مالی اساسی :در این روش یک سال مالی را به عنوان سال پایه در نظر گرفته و سال های مالی بعد را نسبت به سال پایه مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهند . از این تجزیه و تحلیل برای افزایش یا کاهش هر یک از اقلام صورت های مالی نسبت به سال پایه استفاده می کنند.
تجزیه وتحلیل عمودی صورتهای مالی اساسی :
دراین روش یکی از اقلام صورتهاي مالی را به عنوان اقلام مهم در نظرگرفته و سایراقلام را نسبت به
این قلم مهم مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهند.مثلاً فروش را به عنوان اقلام مهم در نظرگرفته و
دارایی ها- بدهی ها- سرمایه- درآمد وهزینه را نسبت به فروش موردسنجش و ارزیابی قرار می دهدو نام دیگر این تجزیه و تحلیل؛ تجزیه و تحلیل درونی گفته می شود.
نقاط قوت تجزیه وتحلیل صورتهای مالی اساسی :
1- معیاری برای شناخت شرکتها و موسسات و تحقق اهداف آنها است.
2- به عنوان ابزاری برای پیش بینی آینده استفاده می شود .
3- معیاری برای ارزیابی عملکرد و کارایی و اثربخش واحد انتفاعی
4- اطلاعات مورد نیاز مدیران را برای برنامه ریزی و تصمیم گیری فراهم می کند.
5- معیار مناسبی برای ارزیابی دارایی ها و پروژه های سرمایه گذاری است.
6- معیار مناسب برای کنترل ریسک عملیاتی – مالی و ورشکستگی مد نظراست.
نقاط ضعف تجزیه وتحلیل صورتهای مالی اساسی :
1- نیازمند دانش فنی و تجربه متعارف می باشد برای افراد غیر مختصص قابل استفاده نیست .
2- تغییرات محیطی را در نظر نمی گیرد .
3- در زمان تورم بعلت فاصله زیاد بهای تمام شده و ارزش جاری قابل استفاده نیست .
4- بعلت اینکه تهیه صورتهای مالی نیازمند تجربه و توانایی لازم می باشد ممکن است قضاوت شخصی و یا دستکاری صورتهای مالی صورت پذیرد.
تهیه شده در: موسسه سرمایگان ارایه دهنده خدمات حسابداری ممتاز و کارآموزی حسابداری پیشرفته و آموزش مالیات
در صورتیکه علاقمند یادگیری مهارتهای پیشرفته تهیه و تفسیر و ارایه صورتهای مالی اساسی هستید پیشنهاد شرکت در کارگاه زیر را می دهیم .
موفق باشید . موسسه سرمایگان ( مشاورین مالی و اولین مبتکر ومجری کارگاه های نوابغ حسابداری وجهش به بازار کار حسابداری ایران)
تجزیه و تحلیل افقی صورتهای مالی؛ صفر تا صد
طبق محاسبات و مقایسههای آماری، میتوان گفت سرمایهگذاری در بازار سرمایه در چند سال اخیر، عایدی قابل توجهی نسبت به سایر بازارهای رقیب، برای فعالان با دانش سرمایهگذاری داشته است. از جمله مباحث مهم دانش سرمایهگذاری تحلیل بنیادی با همان فاندامنتال شرکتهای مدنظر بوده که تحلیل افقی صورتهای مالی مفهومی محوری در آن است.
سؤالی که خصوصاً ذهن اکثر علاقهمندان به بازارهای مالی را درگیر میکند این است که آیا مسائل تحلیلی فراگیر در بازار سرمایهی ایران نیز کاربرد دارند و میتوان به آن اتکا کرد یا خیر؟ اگر پاسخ بله است نحوهی انجام صحیح تحلیل و خصوصاً تحلیل افقی صورتهای مالی که در این مقاله مدنظر ما است، چگونه خواهد بود.
ما در این مقاله قصد داریم تا ابتدا به توضیح تحلیل افقی و روش انجام آن و سپس مطرح کردن مزایا و معایب تحلیل افقی بپردازیم و در انتها با انجام تحلیل افقی برای یک نماد بورسی ایران به درک بهتری از این مسئله دست پیدا کنیم.
هدف از تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
ما در تمامی مراحل زندگی همواره در معرض انتخاب قرار میگیریم و دائماً در حال انتخاب بین موضوعات مختلف هستیم. بازارهای مالی نیز طبیعتاً از این قائده مستثنی نیستند. ما سعی داریم تا با استفاده از ابزارهای موجود انتخابهای خود را بهینه کنیم و خطاهای آن را کاهش دهیم. یکی از این ابزارها در بازارهای مالی بیشک صورتهای مالی شرکتها هستند. ما با هدف انتخابهای بهتر و پربازدهتر در بازارهای مالی به سراغ تجزیه و تحلیل صورتهای مالی میرویم. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی عمدتاً به دو گروه افقی و عمودی تقسیمبندی میشوند.
کاربرد تجزیه و تحلیل افقی صورتهای مالی
تجزیه و تحلیل افقی صورتهای مالی برای مقایسهی بین دادههای تاریخی صورتهای مالی مثل نسبتها و یا قلمهای مختلف، در دورههای زمانی مختلف استفاده میشود. این اقلام و نسبتها را میتوان به شکل مطلق و یا به صورت درصدی بیان کرد که پیش از انجام این کار باید یک سال را به عنوان سال پایه برای انجام محاسبات در نظر بگیریم.
نکتهی بسیار حائز اهمیت در انجام تحلیل افقی آن است که اعداد به شکل مطلق چندان مدنظر نیستند و نکتهی اصلی مقایسهی اعداد و درصدهای به دست آمده در طول سالهای مختلف و تغییرات آن است. تجزیه و تحلیل افقی صورتهای مالی این امکان را به ما میدهد که به راحتی روندها و الگوهای رشد را تشخیص بدهیم و موقعیت مالی یک شرکت را در مقابل رقبایش مورد بررسی قرار دهیم.
نحوهی انجام تحلیل افقی صورتهای مالی
همانطور که اشاره کردیم برای انجام تحلیل افقی یک سال را به عنوان سال پایه درنظر میگیریم، سپس میزان هر قلم از صورت مالی سال جاری را (به طور مثال قلم دارایی کل از صورت وضعیت مالی) بر میزان همان قلم در سال پایه تقسیم خواهیم کرد.
بدین ترتیب دو نکتهی ساده اما با اهمیت قابل مشاهده است:
- میزان اعداد به دست آمده برای تمامی اقلام در سال پایه برابر ۱ یا ۱۰۰٪ است.
- اگر عدد به دست آمده برای یک قلم از صورتهای مالی بیش از ۱۰۰٪ بود، به معنای افزایش آن نسبت به سال پایه و اگر کمتر از ۱۰۰٪ بود به معنای کاهش آن نسبت به سال پایه است.
بدین ترتیب میتوان فهمید که چه چیزی و تا چه میزانی بر نحوه عملکرد مالی شرکت تأثیرگذار بوده است و روندی که شرکت مدنظر در حال طی کردن آن است روبه بهبودی و کارایی بالاتر است و یا اینکه شرایط نامطلوبی را در پیش دارد.
البته تجزیه و تحلیل افقی صورتهای مالی به شکل دیگری هم انجام میشود. در این حالت افزایش هر قلم نسبت به سال پایه سنجیده میشود، نه نسبت آن با سال پایه. همچنین امکان دارد از این نوع تحلیل صرفاً برای مقایسهی تغییرات با دورهی مالی قبل استفاده شود.
ویژگیهای سال پایهی تحلیل افقی
اگر بخواهیم به زبان ساده دربارهی ویژگیهای سال پایه صحبت کنیم باید بگوییم که این سال یا دورهی مالی نباید برش خاصی از تاریخچهی یک شرکت باشد. در واقع سال پایه تحلیل افقی نباید سالی باشد که بهطور مثال کشور درگیر جنگ، بلایای طبیعی اثرگذار بر فعالیت شرکت و یا مثلاً در زمان برقراری شدیدترین تحریمهای اقتصادی علیه شرکت و گروه صنعتی مربوط به آن باشد. به عبارت دیگر سال پایه تحلیل افقی باید طوری انتخاب شود که تأثیرات متغیرهای برونزا (متغیرهایی که ناشی از وضعیت خارجی شرکت هستند و شرکت در تعیین آنها نقش چندانی ندارد) حداقل باشد. رعایت این نکته در انتخاب سال پایه، خصوصاً در تحلیل اقلام مربوط به صورت سود و زیان بسیار با اهمیتتر است.
مزایا و معایب تحلیل افقی صورتهای مالی
همانگونه که بارها اشاره کردیم، تحلیل افقی به سرمایهگذاران دیدگاه و چشم انداز خوبی از روندها و فعالیت مالی شرکت در طول بازهی مورد بررسی و قدرت پیشبینی برای سالهای آتی را میدهد. همینطور با استفاده از تحلیل افقی میتوان اوضاع یک شرکت را با سایر شرکتها و خصوصاً شرکتهای هم گروه خودش مقایسه کرد. با وجود این مزایا یک احتمال وجود دارد که ما در تحلیل افقی دچار اشتباه شویم و این اشتباه میتواند ناشی از کانال سال پایه و عدم انتخاب صحیح آن باشد؛ چراکه اساس این تحلیل بر سال پایه و انتخاب درست آن استوار است.
علاوه بر نکاتی که دربارهی ویژگیهای سال پایه مطرح کردیم، فراموش نکنیم که اگر بخواهیم تحلیل افقی برای دورههای کوتاهتر از یک سال انجام بدهیم ممکن است فصلی بودن فعالیتهای شرکت نیز مارا دچار خطا کند. مثلا اگر دورهی مالی به عنوان پایه درنظر گرفته شود که در آن به فراخور فصلی بودن و یا نبودن فعالیت شرکت مدنظر رونق نسبی وجود داشته باشد بر اعداد به دست آمده تأثرگذار بوده و ممکن است ما را دچار خطا کند. راه حل چنین مشکلی آن است که شرکت مدنظر را دربازهی بلندمدتتری مورد بررسی قرار دهیم تا اثر تغییرات فصلی چندان تأثیرگذار نباشد.
نمونهای از تحلیل افقی صورتهای مالی
اگر همچنان در نحوهی انجام تحلیل افقی و نتیجهگیری از آن سردرگم هستید، اصلا جای نگرانی نیست. در ادامه این مقاله سعی خواهیم کرد تا با بررسی نماد فاراک (ماشین سازی اراک) به رفع ابهامهای موجود کمک کنیم. ما در این بخش صرفاً به تحلیل افقی صورت سود و زیان و تحلیل افقی صورت ترازنامه یا صورت وضعیت مالی برای یک بازهی پنج ساله میپردازیم. بنابراین میبایست ابتدا صورتهای مالی سنوات مدنظر را در کنار هم داشته باشیم. همانطور که میدانیم برای اطلاع از صورتهای مالی شرکت مدنظر از سایت کدال استفاده میکنیم.
تحلیل افقی ترازنامه
در این بخش تحلیل افقی ترازنامه یا صورت وضعیت مالی آورده شده است. ابتدا و در جدول اول ترازنامه شرکت از سال ۹۵ تا سال ۹۹ و در جدول دوم این بخش تجزیه و تحلیل افقی ترازنامه شرکت آورده شده است. در نهایت هم شرحی از نتایج به دست آمده انجام شده است.
*در برخی از اقلام به دلیل نبود دیتای مدنظر در سال ۹۵ به ناچار سال پایه را صرفاً برای همان قلم تغییر دادهایم.
در ادامه شرحی کوتاه از اعداد به دست آمده را ارائه خواهیم کرد و سایر استنتاج و برداشت و تحلیل از ارقام به دست آمده را به عهدهی شما همراهان گرامی میگذاریم.
تشریح نتایج حاصل از تحلیل افقی ترازنامه
در بحث تحلیل افقی صورتهای مالی این شرکت، در ابتدا و در ارتباط با داراییهای غیرجاری و آیتم داراییهای ثابت نامشهود میتوان گفت یک روند ثابت طی شده است. البته که نوسانهایی وجود داشته است اما در انتها نسبت به سال پایه تغییرات جزیی در این آیتم پدید آمده است.
در بحث سرمایهگذاری در املاک هم میتوان گفت شرکت به مرور عملکرد بهتری را از خود نشان داده است و در سال ۹۹ توانسته افزایشی را در این قلم نسبت به سال پایه ایجاد کند درحالیکه در ابتدای دورهی مدنظر یعنی در سال ۹۵ مقدار این آیتم صفر بوده است و این میتواند نکتهی مثبتی برای شرکت باشد.
داراییهای نامشهود هم به جز در دو سال اول که نسبت به سال پایه کاهشی بودهاند در ادامه وضعیت بهتری را پیدا کردهاند. نکتهی منفی در داراییهای غیرجاری صورت این شرکت کاهش چشمگیر سرمایهگذاریهای بلندمدت نسبت به سال پایه است.
در داراییهای جاری شرکت ابتدا دچار یک کاهش نسبت به سال پایه شده است اما در ادامه موفق به جبران آن افزایش داراییهای جاری نسبت به سال پایه شده است که این افزایش و کاهش بیشتر ناشی از آیتمهای موجودی مواد و کالا و دریافتنیهای تجاری و غیرتجاری بوده است البته موجودی نقد نیز قدری تأثیرگذار بوده است.
در بخش حقوق مالکانه بیشترین نوسانات مربوط به آیتم سود یا زیان انباشته بوده است که تغییرات منفی و چشمگیری نسبت به سال پایه داشته و طبیعتاً این یک امر نامطلوب برای شرکت تلقی میشود. نکتهی نامطلوب دیگر افزایش فوق چشمگیر پرداختنیهای بلندمدت نسبت به سال پایه برای این شرکت است که میتواند تصمیمات سرمایهگذاران را دست خوش تغییراتی بکند. افزایش تسهیلات مالی نکتهی منفی بعدی است که با تأثیرگذاری از طریق هزینه مالی و بهره در سالهای آینده میتواند سود را تحت تأثیر قرار دهد.
تحلیل افقی صورت سود و زیان
در این بخش تحلیل افقی صورت سود و زیان آورده شده است. در جدول اول صورت سود و زیان شرکت از سال ۹۵ تا سال ۹۹ و در جدول دوم این بخش تجزیه و تحلیل افقی صورت سود و زیان شرکت آورده شده است. همچنین در نهایت هم شرحی از نتایج به دست آمده انجام شده است.
تشریح نتایج حاصل از تحلیل افقی صورت سود و زیان
در یک شمای کلی از صورت سود و زیان میتوان گفت افزایش بیشتر میزان درصد بهای تمام شده نسبت به سال پایه از فروش نسبت به سال پایه علت اصلی کاهش سوددهی این شرکت و حتی در برخی از سالها زیانده شدن آن است؛ البته این روند در آخرین سال مورد بررسی کمی بهبود یافته است.
نکتهی بعدی افزایش چشمگیر هزینههای عمومی و اداری و فروش نسبت به سال پایه است که اگر روند آن کنترل نشود میتواند بهبودی که در بند قبلی مطرح شد را تا حدودی تحت تأثیر قرار دهد و سوددهی شرکت در سالهای آتی را با چالش رو به رو کند.
آیتم سایر درآمدها هم افزایش چشمگیری را نسبت به سال پایه تجربه کرده است اما از طرف دیگر روند هزینههای مالی نیز تا حدودی خطرناک بوده و امکان کاهش سود را فراهم خواهد آورد.
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم تمامی موارد مربوط به تحلیل افقی را در عین جامعیت، با اختصار بیان کنیم. در پایان باید باز هم به این نکته اشاره کنیم که در تحلیل افقی انتخاب سال پایه در عین سادگی اهمیت بالایی دارد و اینکه تحلیل افقی صرفاً برای دادن یک دیدگاه به تحلیلگران جهت رصد بهتر وضعیت مالی شرکتهاست و ابزاری کمککننده برای بررسی روند شرکت در طی چند سال است. بنابراین باید از آن به عنوان ابزاری مکمل و در کنار سایر پارامترهای تحلیلی استفاده کرد تا در مجموع بتوان تحلیل صحیح و جامعی از شرکت مدنظر داشت.
بهترین شاخص های تجزیه و تحلیل فنی در Binance چیست
شاخص ها سلاح های انتخابی برای تحلیل گران فنی آزمایش شده توسط نبرد هستند. هر بازیکن ابزارهایی را انتخاب می کند که به بهترین وجهی متناسب با سبک بازی منحصر به فرد آنها باشد تا سپس یاد بگیرد که چگونه بر مهارت خود مهارت کسب کند. برخی دوست دارند به حرکت بازار نگاه کنند ، در حالی که دیگران می خواهند صدای بازار را فیلتر کنند یا نوسانات را اندازه بگیرند.
اما کدام یک از بهترین شاخص های فنی هستند؟ خوب ، هر معامله گر چیز متفاوتی به شما می گوید. آنچه یک تحلیلگر سوگند یاد می کند ، شاخص نهایی است که دیگری کاملاً رد خواهد کرد. با این حال ، موارد بسیار مشهوری وجود دارد ، مانند مواردی که در زیر لیست کرده ایم (RSI ، MA ، MACD ، StochRSI و BB).
علاقمند هستید بدانید که آنها چیست و چگونه از آنها استفاده کنید؟ ادامه مطلب
معرفیمعامله گران از شاخص های فنی استفاده می کنند تا اطلاعات بیشتری در مورد عملکرد قیمت یک دارایی کسب کنند. این شاخص ها شناسایی الگوها و خرید سیگنالهای خرید یا فروش در شرایط فعلی بازار را آسان تر می کند. انواع مختلفی از شاخص ها وجود دارد ، و آنها به طور گسترده توسط معامله گران روز ، معامله گران نوسان و حتی گاهی سرمایه گذاران بلند مدت استفاده می شوند. برخی از تحلیل گران حرفه ای و بازرگانان تعریف تجزیه و تحلیل فنی پیشرفته حتی شاخص های خاص خود را ایجاد می کنند. در این مقاله ، ما شرح مختصری از محبوب ترین شاخص های تجزیه و تحلیل فنی را ارائه می دهیم که می توانند در جعبه ابزار تجزیه و تحلیل بازار هر معامله گر مفید باشند.
1. شاخص مقاومت نسبی (RSI)
RSI یک شاخص حرکت است که نشان می دهد یک دارایی بیش از حد خریداری شده یا بیش از حد فروخته شده است. این کار را با اندازه گیری اندازه تغییرات اخیر قیمت انجام می دهد (تنظیم استاندارد 14 دوره قبلی است - بنابراین 14 روز ، 14 ساعت و غیره). سپس داده ها به عنوان یک نوسان ساز نمایش داده می شوند که می تواند مقداری بین 0 و 100 داشته باشد.از آنجا که RSI یک شاخص حرکت است ، نرخ (حرکت) تغییر قیمت را نشان می دهد. این به این معنی است که اگر حرکت در حالی که قیمت در حال افزایش است افزایش یابد ، روند صعودی قوی است و خریداران بیشتری وارد عمل می شوند. در مقابل ، اگر حرکت در حالی که قیمت در حال افزایش است ، حرکت کاهش می یابد ، ممکن است نشان دهد که فروشندگان به زودی ممکن است کنترل خود را بر عهده بگیرند. بازار.
یک تفسیر سنتی از RSI این است که وقتی بیش از 70 سال باشد ، دارایی بیش از حد خریداری می شود و هنگامی که زیر 30 سال باشد ، بیش از حد فروخته می شود. به همین ترتیب ، مقادیر شدید ممکن است نشان دهنده تغییر روند قریب الوقوع یا عقب نشینی باشد. حتی در این صورت ، ممکن است بهترین کار این باشد که به این مقادیر به عنوان سیگنال مستقیم یا خرید مستقیم فکر نکنید. همانند بسیاری از تکنیک های دیگر تجزیه و تحلیل فنی (TA) ، RSI ممکن است سیگنالهای غلط یا گمراه کننده ای ارائه دهد ، بنابراین همیشه در نظر گرفتن سایر عوامل قبل از ورود به تجارت مفید است.
2. میانگین متحرک (MA)
یک میانگین متحرک با فیلتر کردن صدای بازار و برجسته نمودن جهت روند ، قیمت را هموار می کند. همانطور که براساس داده های قیمت گذشته است ، یک شاخص عقب مانده است.دو میانگین متحرک متداول که استفاده می شود میانگین متحرک ساده (SMA یا MA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) است. SMA با در نظر گرفتن داده های قیمت از دوره تعریف شده و تولید میانگین ترسیم می شود. به عنوان مثال ، SMA 10 روزه با محاسبه میانگین قیمت طی 10 روز گذشته ترسیم می شود. از طرف دیگر ، EMA به گونه ای محاسبه می شود که به داده های اخیر قیمت ، وزن بیشتری می دهد. این امر باعث واکنش بیشتر آن نسبت به اقدامات اخیر قیمت می شود.
همانطور که گفته شد ، میانگین متحرک یک شاخص عقب مانده است. هرچه مدت طولانی تر باشد ، تأخیر بیشتر خواهد بود. به همین ترتیب ، SMA 200 روزه نسبت به SMA 50 روزه نسبت به اقدام اخیر قیمت واکنش کندتری نشان می دهد.
معامله گران معمولاً از رابطه قیمت با میانگین متحرک خاص برای سنجش روند فعلی بازار استفاده می کنند. به عنوان مثال ، اگر قیمت برای مدت طولانی بالاتر از میانگین متحرک نمایی 200 روزه باقی بماند ، ممکن است دارایی مورد نظر بسیاری از معامله گران در بازار گاو نر باشد.
معامله گران همچنین ممکن است از کراس اوورهای متحرک به عنوان سیگنال خرید یا فروش استفاده کنند. به عنوان مثال ، اگر SMA 100 روزه از SMA 200 روزه عبور کند ، ممکن است یک سیگنال فروش محسوب شود. اما این صلیب دقیقاً به چه معناست؟ این نشان می دهد که میانگین قیمت در 100 روز گذشته اکنون کمتر از 200 روز گذشته است. ایده فروش در اینجا این است که حرکت کوتاه مدت قیمت دیگر روند صعودی را دنبال نمی کند ، بنابراین روند ممکن است معکوس شود.
3. حرکت واگرایی همگرایی متوسط (MACD)
از MACD برای تعیین حرکت یک دارایی با نشان دادن رابطه بین دو میانگین متحرک استفاده می شود. این خط از دو خط تشکیل شده است - خط MACD و خط سیگنال. خط MACD با کسر EMA 26 از 12 EMA محاسبه می شود. سپس این خط بر روی 9 EMA خط MACD - خط سیگنال رسم می شود. بسیاری از ابزارهای نمودارسازی نیز اغلب دارای هیستوگرام هستند که فاصله بین خط MACD و خط سیگنال را نشان می دهد.با جستجوی واگرایی بین MACD و اقدام قیمت ، معامله گران می توانند قدرت این روند فعلی را درک کنند. به عنوان مثال ، اگر قیمت بالاتر می رود ، در حالی که MACD بالاتر می رود ، ممکن است بازار به زودی معکوس شود. MACD در این مورد به ما چه می گوید؟ این قیمت در حالی که شتاب در حال کاهش است در حال افزایش است ، بنابراین احتمال وقوع عقبگرد یا برگشت وجود دارد.
معامله گران همچنین ممکن است از این نشانگر برای جستجوی تقاطع بین خط MACD و خط سیگنال آن استفاده کنند. به عنوان مثال ، اگر خط MACD از بالای خط سیگنال عبور کند ، این ممکن است یک سیگنال خرید را نشان دهد. برعکس ، اگر خط MACD از زیر خط سیگنال عبور کند ، این ممکن است یک سیگنال فروش را نشان دهد.
MACD اغلب در ترکیب با RSI استفاده می شود ، زیرا هر دو حرکت اندازه گیری می کنند ، اما با عوامل مختلف. فرض این است که با هم ممکن است چشم انداز فنی کامل تری در بازار داشته باشند.
4. RSI تصادفی (StochRSI)
Stochastic RSI یک نوسانگر حرکت است که برای تعیین خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد دارایی استفاده می شود. همانطور که از نامش پیداست ، این یک مشتق RSI است ، زیرا به جای داده های قیمت ، از مقادیر RSI تولید می شود. با استفاده از فرمولی به نام فرمول نوسان ساز تصادفی در مقادیر RSI معمولی ایجاد می شود. به طور معمول ، مقادیر RSI تصادفی بین 0 و 1 (یا 0 و 100) است.با توجه به سرعت و حساسیت بیشتر ، StochRSI می تواند سیگنالهای تجاری بسیاری ایجاد کند که تفسیر آنها مشکل است. به طور کلی ، وقتی نزدیک به منتهی الیه فوقانی یا تحتانی دامنه خود است ، بیشترین کاربرد را دارد.
قرائت StochRSI بالاتر از 0.8 معمولاً بیش از حد خریداری شده در نظر گرفته می شود ، در حالی که ممکن است مقدار زیر 0.2 بیش از حد فروخته شود. مقدار 0 به این معنی است که RSI در دوره اندازه گیری شده در کمترین مقدار خود قرار دارد (تنظیمات پیش فرض معمولاً 14 است). برعکس ، مقدار 1 نشان می دهد که RSI در بالاترین مقدار خود در دوره اندازه گیری شده است.
به طور مشابه با نحوه استفاده از RSI ، مقدار StochRSI بیش از حد خرید یا فروش بیش از حد به این معنی نیست که قیمت مطمئناً معکوس خواهد شد. در مورد StochRSI ، این به سادگی نشان می دهد که مقادیر RSI (که مقادیر StochRSI از آن گرفته شده است) نزدیک به قرائت اخیر آنها است. همچنین لازم به یادآوری است که حساسیت StochRSI نسبت به نشانگر RSI بیشتر است ، بنابراین تمایل به تولید سیگنالهای کاذب یا گمراه کننده بیشتری دارد.
5. گروههای بولینگر (BB)
باندهای بولینگر نوسانات بازار و همچنین شرایط خرید و فروش بیش از حد را اندازه گیری می کنند. آنها از سه خط تشکیل شده اند - یک SMA (باند میانی) ، و یک باند بالا و پایین. تنظیمات ممکن است متفاوت باشد ، اما به طور معمول باندهای بالا و پایین دو انحراف استاندارد از باند میانی هستند. با افزایش و کاهش نوسانات ، فاصله بین باندها نیز افزایش و کاهش می یابد.به طور کلی ، هرچه قیمت به باند بالاتری نزدیکتر باشد ، دارایی ترسیم شده به شرایط خرید بیش از حد نزدیک می شود. برعکس ، هرچه قیمت به باند پایین نزدیکتر باشد ، ممکن است به شرایط فروش بیش از حد نزدیک شود. در بیشتر موارد ، قیمت در محدوده باند باقی خواهد ماند ، اما در موارد نادر ، ممکن است از پایین یا پایین آنها شکسته شود. گرچه این رویداد ممکن است به خودی خود سیگنال معاملاتی باشد ، اما می تواند به عنوان نشانه ای از شرایط شدید بازار عمل کند.
مفهوم مهم دیگر BB ها ، فشار نامیده می شود. این به دوره ای با نوسان کم اشاره دارد ، جایی که همه گروهها بسیار نزدیک به یکدیگر هستند. این ممکن است به عنوان نشانه نوسانات بالقوه آینده استفاده شود. برعکس ، اگر نوارها از یکدیگر فاصله زیادی داشته باشند ، ممکن است دوره ای از نوسانات کاهش یابد.
افکار پایانیحتی اگر شاخص ها داده ها را نشان می دهند ، مهم است که در نظر بگیریم که تفسیر آن داده ها بسیار ذهنی است. به همین ترتیب ، همیشه مفید است که قدم بردارید و بررسی کنید که آیا تعصبات شخصی بر تصمیم گیری شما تأثیر می گذارد. آنچه ممکن است سیگنال خرید یا فروش مستقیم برای یک معامله گر باشد ، ممکن است فقط سر و صدای بازار برای فروشنده دیگر باشد.
مانند اکثر تکنیک های تجزیه و تحلیل بازار ، شاخص ها در صورت استفاده در ترکیب با یکدیگر یا سایر روش ها مانند تحلیل بنیادی (FA) در بهترین حالت هستند.
بهترین روش برای یادگیری تجزیه و تحلیل فنی (TA) تمرین زیاد است. به Binance بروید و دانش جدید خود را امتحان کنید!