فرق معامله گر با تحلیلگر

پول با منتظر ماندن زیاد می شود نه مبادله کردن.
تحلیل بنیادی در بورس چیست؟ چه کاربردی دارد؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی برای تحلیل بازار بورس است. معامله گران با استفاده از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی سهام و بازار سرمایه، تصمیم به خرید یا فروش می کنند. یک تحلیلگر بنیادی با مطالعه بازار و اخبار دنیای واقعی، قیمت سهام را پیش بینی می کند. سپس بر اساس دانش و استراتژی های خود، عمل خرید یا فروش سهام را انجام می دهد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یکی دیگر از شیوههای معتبر و مرسوم داراییهای مختلف در بازارهای مالی است. از این شیوهی تحلیل نه تنها در بورس، بلکه در فارکس و بازارهای ارز دیجیتال و حتی بازارهای موازی نظیر اوراق مشتقه نیز استفاده میشود. این روش نیز مانند سایر شیوههای تحلیلی مزایا و معایبی دارد که موجب میشود برخی از آن طرفداری کنند و برخی دیگر انتقاد.
تحلیلگر بنیادی باور دارد، اوراق بهادار یا سهام دارای ارزش ذاتی هستند. ارزش ذاتی سهام شرکت ها وابسته به تعدادی متغیرهای بنیادی است. یعنی معامله گرها با ارزیابی متغیرهای بنیادی، ارزش سهام یک شرکت را برآورد می کنند. در تحلیل بنیادی، معامله گرها بعد از بدست آوردن ارزش ذاتی یک سهام، آن را با قیمت فعلی بازار مقایسه می کنند.
اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای خرید است. ولی اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای فروش می باشد. در کلاس های آموزش بورس دوره ای به نام تحلیل بنیادی، برگزار می کنند که یادگیری آن، از مفاهیم پایه ای در آموزش بورس است. در این مقاله می خواهیم شما را با نکات مهم آن آشنا کنیم.
چرا باید تحلیل بنیادی را فرا بگیریم؟
معاملات موفق نیازمند یادگیری تحلیل بنیادی است. تحلیل بنیادی در بازار مالی به قدری اهمیت دارد که بدون یادگیری آن امکان ندارد بتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید و به نتیجه مطلوب برسید. اگر می خواهید در معاملات خود موفق شوید باید به دنبال یادگیری تحلیل بنیادی باشید که پایه و اساس معامله است. با تحلیل بنیادی می توانید اطلاعات بسیار مفیدی در مورد شرکت هایی که می خواهید سهام آنها را خریداری کنید به دست آورید.
به طور کلی بنیاد سهم باید مورد بررسی قرار بگیرد زیرا ممکن است شرکتی که ارزش ذاتی بسیار پایینی دارد بالاتر از قیمت واقعی خود در حال معامله باشد. توجه داشته باشید که برای معاملهگری شرکت ها باید بدانیم چگونه باید تحلیل بنیادی را انجام داد؟ در ادامهاین مقاله سعی داریثم به بررسی تحلیل بنیادی در بازار های مالی بپردازیم تا آشنایی کاملی بدست آورید.
اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی در بازار بورس
همانطور که در بالا تر هم توضیح داده ایم بسیاری از افراد تمایلی به یادگیری تحلیل بنیادی ندارند زیرا این نوع تحلیل نیاز به صرف انرژی و زمان زیادی دارد. به طور کلی تحلیل بنیادی کار بسیار آسانی نیست و تنها زمانی که میخواهید سرمایه گذاری بلند مدتی انجام دهید، باید به سراغ این نوع تحلیل بروید. ممکن است بعضی از افراد تمایل داشته باشند در ابتدا تا انتهای این نوع تحلیلها را آموزش ببینند تا بتوانند در بلند مدت سود خوبی به دست آورند.
در این صورت این افراد حتما باید تحلیل بنیادی را هم در برنامه خود قرار دهند. عدهای دیگر هم وجود دارند که تنها میخواهند مقداری از پول خود را در بازار بورس ایران سرمایهگذاری کنند اما هیچ وقت زمانی برای یادگیری آموزش ندارند، در این صورت آنها حتما باید از معاملهگران حرفهای در بازار بورس ایران کمک بگیرند تا دچار ضرر و زیان نشوند.
کاربرد تحلیل بنیادی در بورس
تحلیل بنیادی به تحلیل پایه نیز معروف است و با تحلیل تکنیکال در متد تفاوت هایی دارد. در روش بنیادی به شکل پایه و بنیادین به بررسی عوامل تاثیرگذار مالی می پردازد و امکان هیچگونه مقایسهای برای سهام وجود ندارد و بر قیمت سهام پرداخته می شود. این عوامل نشان دهنده آن هستند که برای تحلیل بنیادی در بورس نیازمند بررسی های جامعه صورت های مالی هستیم زیرا بدون این بررسی صورت ها امکان مقایسه داده ها به هیچ عنوان وجود ندارد.
فرق تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال
تحلیلگران بنیادی معتقد هستند، یک علت بنیادی و اقتصادی باعث ایجاد تغییرات در قیمت سهام و بازار بورس می شود. آنها ارزش ذاتی یک سهام را با مطالعه عواملی چون صورت های مالی، مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی و سایر عوامل بنیادی بدست می آورند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از روند تغییرات قیمت سهام در ماه ها و سال های گذشته، قیمت آن را در آینده پیش بینی می کنند.
یک معامله گر در روش تحلیل تکنیکال با استفاده از ابزارهای فنی مختلف چون نمودارها اقدام به خرید و فروش سهام می کند. تحلیل بنیادی نسبت به تحلیل تکنیکال طولانی و دشوار است و نیازمند جمع آوری داده ها از منابع مختلف می باشد.
تحلیل بنیادی در سهام
تحلیل بنیادی، طرفداران خاصی چون وارن بافت را دارد. وارن بافت از بورس بازهای میلیادر جهان است. در آموزش بورس لازم است تا با نکات مهم و اساسی این نوع تحلیل آشنا باشیم. یک تحلیلگر بنیادی با استفاده از محاسبه ارزش ذاتی سهام یک شرکت و مقایسه آن با قیمت فعلی بازار اقدام به خرید یا فروش می کند. به نمودار زیر توجه کنید:
این نمودار از مهمترین نمودارها در روش تحلیل بنیادی است. با استفاده از این نمودار می فهمیم چه زمانی یک سهم را بخریم یا چه زمانی آن را بفروشیم. با بررسی نمودار با سه حالت مواجه می شویم.
- اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش واقعی آن باشد می گوییم سهم Undervalue است. یعنی قیمت سهم مورد نظر پایین تر از ارزش ذاتی است و مناسب خرید است.
- اما اگر ارزش ذاتی یک سهم کمتر از ارزش واقعی آن در بازار بورس باشد، در حقیقت آن قیمت سهم گران بوده و می گوییم سهم Overvalue است و بهتر است به فروش سهم فکر کنیم.
- در حالت سوم اگر ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بازار بورس برابر یا نزدیک به هم باشند، خرید و فروش سهم بدون سود یا ضرر است.
عوامل کیفی تاثیرگذار در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، معامله گران ابتدا عوامل کیفی موثر در عملکرد شرکت را بررسی می کنند. بازار بورس تحت تاثیر مستقیم شرایط اقتصادی کشور است. یک رابطه قوی بین وضعیت اقتصادی کشور و بازار سهام وجود دارد. اگر وضعیت اقتصادی کشور مناسب باشد، در نتیجه عملکرد شرکت ها هم بهتر خواهد بود و بالعکس.
وقتی ما می خواهیم در یک سهم مشخص سرمایه گذاری کنیم باید اطلاعات کافی در مورد عملکرد آن صنعت داشته باشیم. مثلا با مطالعه در مورد صنعت های مختلف می فهمیم در دوران رکود بازار کدام شرکت ها عملکرد ضعیف و کدام عملکرد خوبی داشته اند. به گفته حرفه ای ترین تحلیل گران بنیادی، از دلایل شکست معامله گران، عدم آشنایی آنها با صنعت مورد نظر می باشد.
به طور مثال صنایعی چون تجهیزات اداری و کامپیوتر، معمولا بدون توجه به شرایط اقتصادی، روندی رو به رشد دارند و یا به علت نیاز همیشگی مردم به مواد غذایی باعث شده سهام این صنعت کمتر تحت تاثیر وضعیت اقتصادی نامناسب کشور قرار بگیرد.
در حالیکه صنایعی چون خودرو رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی دارند. در صورت رونق اقتصاد، از عملکرد خوبی برخوردار می شوند و در شرایط رکود اقتصادی از رشد این صنعت هم کاسته می شود. البته موارد خیلی زیاد دیگری در بررسی بازار به کار برده می شود که با شرکت در کلاس های آموزش بورس می توانید به طور کامل با همه عوامل کیفی موثر در تحلیل بنیادی آشنا شوید.
عوامل تاثیر گذار در تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی از پایه ای ترین دوره های آموزش بورس است. برای کاهش ضرر در معاملات ، لازم است تا با نکات مهم بورس آشنا باشیم. عوامل کمی که در تحلیل های بنیادی ما تاثیر گذار هستند شامل صورت حساب های مالی یک شرکت می باشند. اصول کمی، به داده هایی گفته می شود که قابل اندازه گیری اند و از اعداد تشکیل یافته اند. در اینجا تعدادی از مهمترین عوامل کمی موثر در تحلیل بنیادی را معرفی می کنیم.
شاخص سهام در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، شاخص سهام نمایانگر وضعیت بازار در سال های گذشته است. شاخص کل بورس تهران به “تیپکس” معروف است. این شاخص نشان دهنده چشم انداز قیمت سهام در یک دوره زمانی است.
ترازنامه چیست؟
ترازنامه به صورت مالی گفته می شود که شامل دارایی های شرکت، بدهی ها و سرمایه حقوق صاحبان سهام است.
صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی با بررسی صورت حساب یک کشور، میزان هزینه و سود و ضرر آن شرکت را مشخص می کند.
تامین مالی شرکت از نکات مهم برای تحلیل سهام
تحلیل بنیادی، بدست آوردن منابع مالی یا فاینانس شرکت برای ادامه فعالیت شرکت و طرح های اجرایی را ضروری می داند.
تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال؟
همیشه بر سر اینکه کدام یک از دو شیوهی تحلیل بنیادی (یا فاندامنتال) یا تحلیل تکنیکال بهتر و موثرتر هستند بحث و جدلهای فراوانی میان طرفداران این دو روش تحلیل وجود دارد. هر یک از منتقدان هم دلایل خود را در این خصوص دارند. اگر با دید منطق و بدون تعصب به این مباحثات نگاه کنیم و مسئله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم به یک نتیجهی مهم برسیم.
هر دو شیوهی تحلیلی مزایا و معایبی دارند که با توجه به آنها میتوان دریافت که اتخاذ کدام رویکرد مناسبتر است. زمانی که استراتژی معاملاتی خود را مشخص میکنید، ناخودآگاه به سمت یکی از این دو شیوهی تحلیلی جذب میشوید. چرا که با توجه به ویژگیهای این دو رویکرد تحلیلی، و تفاوتهای میان آن دو میتوان با دید بلندمدت یا کوتاهمدت وارد سهامی خاص شد.
تحلیل بنیادی معیارهایی را بررسی میکند که در تحلیل تکنیکال خبری از آن نیست. در فرق معامله گر با تحلیلگر تحلیل تکنیکال نیز همین امر برقرار است. یعنی مواردی حضور دارند که خلا آن در تحلیل فاندامنتال محسوس است. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که این دو شیوه مکمل یکدیگر هستند. اگر قصد دارید سهام مختلف را از جنبههای متفاوتی بررسی کنید، بهترین رویکرد آن است که از هر دو شیوهی فوق بهره ببرید.
به این ترتیب هم ارزش ذاتی سهم را بررسی کردهاید و هم روند و تحرکات قیمت آن را در آینده پیشبینی کردهاید. پس در نهایت ریسک سرمایهگذاری شما کمتر، و احتمال سودآوری بیشتر خواهد بود.
افزون بر این باید این امر را نیز مدنظر داشت که گاهی شرایط بازار به شکلی است که حتی این دو شیوهی تحلیلی هم چندان کارآمد نخواهند بود. اما اگر سرمایهگذاری خود را بر اساس الگوهای صحیح انجام داده باشید و در مدیریت سرمایه نیز از تجربیات کافی برخوردار باشید، حتی در صورت متضرر شدن در کوتاهمدت، بعدها ضررتان جبران خواهد شد. حتما شنیدهاید که میگویند تنها بستری که میتواند ضررهای ناشی از بازار بورس را جبران کند، خود بازار بورس است.
تحلیل بنیادی و مسئلهی مهم زمان
از آنجا که بررسی ارزش ذاتی رکن اساسی تحلیل بنیادی است، اهمیت آن نیز مشخص است. مشخص کردن چنین فاکتور برای سهم بر اساس معیارهای مختلفی انجام میشود. اما آیا به این امر فکر کردهاید که بررسی اینهمه اطلاعات و موارد مختلف چطور امکانپذیر است؟ حقیقت آن است که تجزیه و تحلیل این حجم از اطلاعات نیازمند زمانی طولانی است.
اگر این امر زمان زیادی به طول بینجامد دیگر آنوقت این تحلیل چه ارزشی دارد؟
مسئلهی زمان عامل مهمی است که همیشه باید به آن توجه کرد. به این مسئله توجه کنید که گاهی تحلیلگران بنیادی با وسواس زیادی شروع به بررسی وضعیت صنعت و صورتهای مالی یک شرکت میکنند. ممکن است در طی همین مدت، قیمت سهم رشد فراوانی داشته باشد. حال آنکه تحلیلگر مذکور، فرصت سرمایهگذاری خود را از دست داده است.
چرا که اگر پیشتر در چنین سهمی سرمایهگذاری میکرد سود بیشتری نصیبش میشد. درست است که نگرش افراد در تحلیل بنیادی بلندمدت است، اما این امر به آن معنا نیست که تحلیلگر در این خصوص زمانی نامحدود و بیانتها در فراوانی دارد. اگر قصد سرمایهگذاری هوشمندانه را دارید باید تمام عوامل را یکجا مدنظر داشته باشید.
از سوی دیگر نباید با خواندن این چند خط این برداشت اشتباه برای شما پیش بیاید که بهتر است تحلیل بنیادی را در زمانی کوتاه و با عجله و سرسری انجام داد. قطعا که در این صورت احتمال وقوع اشتباه بسیار زیاد خواهد بود. آنچه که مهم است این است که نباید روی یک شیوهی تحلیل تعصب داشت و از سایر موارد غافل شد.
چند پرسش و پاسخ در خصوص تحلیل بنیادی
چرا طرفداران تحلیل تکنیکال از تحلیل بنیادی انتقاد میکنند؟
طرفداران تحلیل تکنیکال معتقد هستند که مسائل بنیادی به شکل کامل اثر خود را در قیمت سهام نشان میدهند. به همین دلیل آنچه که مهم است بررسی رفتار و تاریخچهی تحرکات قیمتی است. از همین رو این دسته از افراد، تحلیل تکنیکال را معتبرتر و کاربردیتر از تحلیل فاندامنتال میدانند و معاملات خود را بر اساس نمودارها و ابزارهایی مانند انواع اندیکاتورها انجام میدهند. آنها معتقدند که گذشتهی سهم روند آیندهی آن را مشخص میکند؛ نه بررسی صورتها و ترازهای مالی.
آیا میتوان از تحلیل بنیادی در کوتاهمدت بهره برد؟
گفتیم که بررسی ارزش واقعی سهام، امر بسیاری مهمی در تحلیل فاندامنتال است، پس نیازمند زمان بیشتری است. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت در طولانی مدت به سمت ارزش ذاتی خودش حرکت میکند. حال اگر شما با تکیه بر تحلیل فاندامنتال وارد یک سهم شوید و در میانهی راه سهام را به هر دلیل بفروشید، نه تنها ممکن است سود نکنید، بلکه متضرر شدن شما نیز دور از ذهن نیست. چرا که شما بر مهمترین عامل در تحلیل بنیادی چشم پوشیدهاید.
آیا بازه زمانی در تحلیل بنیادی مشخص است؟
یکی از انتقاداتی که به این شیوهی تحلیل وارد میشود، دقیقا به همین امر بر میگردد. درست است که این شیوهی تحلیل از ارزشمندی سهام در طولانیمدت سخن میگوید؛ اما این طولانیمدت یعنی چه وقت؟ شش ماه؟ ده ماه؟ یک سال یا بیشتر؟ اهمیت این امر زمانی مشخص میشود که شما میخواهید برای آیندهی خود برنامهریزی کنید. قطعا اگر بدانید که طی چه زمانی به اهداف خود میرسید، با خیال آسودهتری میتوانید برنامههای خود را پیاده کنید.
آیا امکان بروز خطا در تحلیل بنیادی وجود دارد؟
صد در صد بله. همانقدر که گاهی افراد در تحلیل تکنیکال با پیشفرضهای ذهنی خود اموری را انجام میدهند، این امر در تحلیل بنیادی هم رخ میدهد. همانطور که پیشتر اشاره شد، عوامل و مفروضات متعددی در این شیوهی تحلیل وجود دارد که برخی کمی و برخی کیفی هستند. نگرش تحلیلگر میتواند به میزان زیادی بر عوامل کیفی بگذارد. نهایتا به همین دلیل است که ممکن است دو تحلیلگر بنیادی دیدگاههای متفاوتی در بررسی یک سهم و تعیین میزان ارزشمندی آن داشته باشند.
هدف تحلیل بنیادی چیست؟
همانطور که همگان میدانند و در این مطلب نیز به کرات اشاره شد که تحلیل بنیادی چشماندازی بلندمدت به آیندهی سهم دارد، مشخص است که چه اهدافی در نظر دارد. این تحلیل در شناسایی سهام برای سرمایهگذاری بسیار کاربردی است. نوسانگیران و معاملهگرانی که تنها به قصد کسب سود چند درصدی معامله میکنند، هرگز نمیتوانند با تکیه بر این تحلیل خرید و فروش خود را انجام دهند. در چنین شرایطی آنچه برای این افراد کارآمد است، تکیه بر خروجیهای تحلیل تکنیکال است.
سیگنال ارز دیجیتال بگیریم یا نه؟
معامله گران موفق بازار ارزهای رمزنگاری شده، چگونه معاملات خود را مدیریت میکنند؟ آن ها در تصمیم گیری های پر ریسک از سیگنال ارز دیجیتال استفاده میکنند و به تمام تریدرها نیز پیشنهاد استفاده از آنها را میدهند. سیگنال ارز دیجیتال چیست؟ در ساده ترین حالت میتوان گفت که سگنال، یکی از قابل اعتماد ترین و قوی ترین ابزارها برای معاملات موفق است. با وجود اینکه واژه سیگنال ارز دیجیتال، با گوش فعالان بازار آشناست؛ اما عده کمی با ماهیت این عبارت آشنایی دارند. در ادامه به توضیح چیستی و مفهوم دقیق سیگنال میپردایم.
سیگنال ارز دیجیتال چیست؟
سیگنال در واقع یک نشانی و علامت برای معامله گران است که به آن ها کمک میکند تا ریسک معاملاتشان کاهش پیدا کند و سودآوری آن ها بیشتر شود. توجه داشته باشید که استفاده مستقیم از سیگنال نیازمند داشتن تخصص در انواع تحلیل ارز های دیجیتال است.
آنچه که به عنوان سیگنال به بیشتر ما معرفی میشود، در واقع آنالیز یک تحلیلگر از علامت های بازار است. تحلیل سیگنال ارز دیجیتال انواع مختلفی دارد. بعضی از آن ها رایگان است و برخی با پرداخت هزینه در دسترس شما قرار میگیرد؛ اما در هر صورت، به خاطر داشته باشید که یک سیگنال قابل قبول، باید حداقل شامل یکی از دو ویژگی های زیر باشد:
- اطلاعاتی شامل افزایش سودآوری
- اطلاعاتی شامل جلوگیری از ضرر
تحلیلگران بازار ارزهای رمزنگاری شده با مشاهده علامت ها (Signals)، درک و برداشت شخصی خودشان را به معامله گران اعلام میکنند. واضح است که هر تحلیلگر به نسبت تجربه و دانش خود، میتواند تحلیل دقیق تری از شرایط داشته باشد.
سیگنال (Signal) ارز دیجیتال به زبانی ساده
برای درک بهتر مفهوم سیگنال، به مثالی که در ادامه آورده شده است توجه کنید:
یک خودرو عادی را فرض کنید؛ پشت آمپر این وسیله پر از چراغ های هشدار دهنده است که وضعیت سلامت و شرایط کلی خودرو را نشان میدهد. برای مثال، زمانی که چراغ ترمز پشت آمپر (در برخی وسیله ها چراغ ترمز دستی) روشن میشود، چراغ هشدار دهنده به راننده، دستوری بابت چک کردن سطح روغن ترمز نمیدهد، بلکه شخص راننده با دیدن چراغ روشن، باید به فکر چک کردن وضعیت روغن یا سایر مولفه های وابسته باشد.
زمانی راننده نگران سطح روغن میشود که با مفهوم روشن شدن چراغ روغن ترمز آشنایی داشته باشد، در غیر این صورت، خودرو را به تعمیرگاه میبرد. یک مکانیک خودرو، در قدم اول سطح روغن ترمز را چک میکند. متخصص برق خودرو، از اتصال سیم ترمز دستی مطمئن میشود و در نهایت با بررسی عوامل تاثیر گذار، عیب را رفع میکنند.
در مثال بالا، روشن شدن چراغ یک سیگنال و پیشنهاد مکانیک و متخصص برق خودرو، تحلیل سیگنال است. در ادامه، بیشتر به تفاوت های سیگنال و تحلیل آن میپردازیم.
تفاوت سیگنال و تحلیل سیگنال
در بازار پول های غیر متمرکز دیجیتال، به علامت یا نشانی های موجود در کل بازار که میتواند روی قیمت رمز ارزها تاثیر بگذارد سیگنال ارز دیجیتال میگویند. سیگنال ها فقط یک نشانی، هشدار و یا علامت هستند که هیچ توصیه خاصی به هیچکس نمیکنند.
اگر یک تحلیلگر به اندازه قابل قبول با مهارت های آنالیز و درک نمودارها، اخبار و سایر مولفه تاثیر گذار روی قیمت رمز ارزها آشنا باشد و برداشت یا نظر خودش را پیرامون اتفاقات اخیر بازار قرار دهد و نسبت به آینده آن ابراز نظر کند، در واقع تحلیل سیگنال کرده است.
میزان کیفیت آنالیز تحلیلگران، وابسته به مقدار دانش و تجربه آن ها در بازار رمز ارزهاست. طبیعی است که متخصصان در بازار کریپتو، در تمام بخش ها تخصص نداشته باشند؛ بنابراین، تفاوت سلیقه و دیدگاه بین این افراد، تقریبا عادی است. با توجه به تنوع Signal ممکن است در یک زمان واحد، دو تحلیلگر، برداشت های متفاوتی نسبت به همدیگر داشته باشند که این تفاوت ها تقریبا عادی هستند.
انواع سیگنال ارز دیجیتال
طبق اطلاعات موجود از تجربه تحلیلگران موفق در ترید ارز دیجیتال، استفاده درست از سیگنال ها میتواند تا حدود ۸۰٪ افزایش موفقیت داشته باشد، از طرفی، هر نشانی و علامتی که در بازار رمز ارزها وجود دارد را میتوان به عنوان یک Signal در نظر گرفت؛ بنابراین تنوع آن میتواند بسیار زیاد باشد.
تقریبا تمام سیگنال های موجود در بازار را، بر اساس نوع تحلیلی که میشود از آن ها داشت، میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد. البته، لازم به ذکر است که هیچ تعریف علمی برای این نوع دسته بندی وجود ندارد و صرفا به دلیل سهولت در یادگیری تعریف شده است. تفکیک سیگنال ارز دیجیتال در دسته بندی های مختلف، میتواند درک موضوع را آسان تر کند.
سیگنال تکنیکال (Technical Signal)
اگر با معنا و مفهوم تحلیل تکنیکال آشنا نیستید، پیشنهاد میکنیم تا مقاله تحلیل تکنیکال را مطالعه کنید؛ چرا که بیشتر سازوکار معامله گران، مخصوصا برای سرمایه گذاری کوتاه مدت، وابسته به این نوع دانش است.
تحلیل تکنیکال، دانش مطالعه نمودارهای مختلف کریپتو کارنسی و ابزارهای آن است که به آنالیز روند بازار و پیش بینی آینده احتمالی آن ختم میشود. درک مفاهیم اولیه نمودارها نیاز به دانش آکادمیک ندارد؛ برای مثال، در نمودار های شمعدانی، واضح است که قیمت، حجم فروش، مقدار کل معاملات و… در زمان تعیین شده چقدر بوده است.
آنچه که برای اکثریت مشخص نیست، این است که چطور با داشتن این اطلاعات می توانیم با آنالیز شرایط حال، پیشبینی قابل قبولی از آینده بازار داشته باشیم؟ جواب معما نشانه هایی است که درون تمام این نمودارها وجود دارد و افراد متخصص خوب آن ها را درک میکنند. این نشانه ها، سیگنال تکنیکال هستند و متخصصانی که این نشانه ها را میبینند و تفسیرشان میکنند به عنوان تحلیلگر تکنیکال معرفی میشوند.
سیگنال فاندامنتال (Fundamental Signal)
برخلاف تصور اکثریت، سیگنال ارز دیجیتال، فقط از طریق آنالیز نمودارها بدست نمیآید. برخی مصاحبه ها، پست ها، توییت ها و در کل نظرات و رفتارهای انسان های تاثیرگذار در حوزه دیجیتال میتواند نشانه خوبی برای تریدرها باشد. این سیگنال ها از تحلیل فاندامنتال بدست میآیند.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، علم بررسی متغیرهای مالی است که به کمک آن میتوانید ارزش ذاتی یک محصول را درک کنید. در آنالیز بنیادی، هر عاملی را که بتواند روی سرنوشت قیمت موضوع مورد بحث تاثیر بگذارد، مورد بررسی قرار میدهند.
معتبر ترین منابع دریافت سیگنال
وبسایت تریدیگ ویو به نشانی TradingView.com یکی از معتبرترین منابع اطلاع رسانی در بازار کریپتوکارنسی محسوب میشود که در ادامه به آن میپردازیم. بیشتر سایت های اطلاع رسانی، جداول خود را از این سایت دریافت میکنند. اگر به تحلیل تکنیکال علاقمند هستید، پیشنهاد میکنیم که از این سایت غافل نشوید.
سایت کوین تلگراف به نشانی Cointelegraph.com نیز، یکی از مهم ترین وبسایت های فعال در زمینه ارزهای دیجیتال است که اخبار و اطلاعات دست اول را با سرعت بالا در اختیار کاربران قرار میدهد. اگر به دنبال اخبار دست اول هستید، این سایت میتواند بهترین گزینه برای شما باشد.
تریدینگ ویو؛ بهترین مرکز برای دریافت سیگنال
سایت تریدینگ ویو، ابزارهای فوق العادهای را در کنار هم ارائه کرده است. تمام اندیکاتورهایی که در این سایت موجود است، به منظور کمک به کاربران برای تجربه معامله بهتر گردآوری شده اند. ابزارهایی مانند استوکاستیک، ابر ایچیموکو، RSI و بسیاری از اندیکاتورها و اسیلاتورهای دیگر برای کمک به تصمیم گیری بهتر به شما کمک خواهند کرد؛ با یادگیری هر یک از این ابزارها میتوانید سیگنال های خرید و فروش دریافت کنید.
سیگنال بگیریم یا خیر؟
بازار ارزهای دیجیتال، یکی از آزادترین بسترهای معاملاتی است که به معامله گر، آزادی عمل تام میدهد. بنابراین؛ خود شما هستید که تصمیم میگیرید چه کاری را انجام دهید و از انجام چه کاری پرهیز کنید. استفاده از آنالیز تحلیلگران موفق بسیار خوب و قابل تحسین است؛ اما وابستگی به تحلیلگران اتفاق دلخواهی نیست. چرا؟
- هیچ تحلیلگری بدون خطا نیست و امکان پیش آمدن شرایط برنامه ریزی نشده وجود دارد.
- سرمایه گذار در صورت قطع ارتباط، تا یافتن یک تحلیلگر با کیفیت دیگر، هیچ برنامه ای برای ترید نخواهد داشت.
- معامله گر برای هر ترید تقریبا اختیاری از خود ندارد و نیازمند نظرات دیگران است.
- هیچکس مانند خود انسان، دلسوز سرمایه خودش نیست.
فکر کردن به نظرات افراد با تجربه و مشورت با معامله گران موفق در هر شرایطی قابل قبول و به سود تریدرها است؛ اما خرید سیگنال، حتی از نوع معتبر، در بلند مدت پیشنهاد نمیشود.
خرید سیگنال ارز دیجیتال مانند این است که از دست یک ماهیگیر، ماهی دریافت کنید. پس از این اتفاق، ماهی را دارید اما ماهیگیری را بلد نیستید. به همین ترتیب، زمانی که معامله تان را بستید، دوباره نیازمند تحلیلگران میشوید؛ اما اگر خود شما تحلیل سیگنال (ماهی گیری) را بلد باشید، اوضاع بسیار متفاوت خواهد شد.
سیگنال دستی و اتومات
تحلیل Signal به دو صورت کلی انجام میشود. در حالت اول، یک شخص با تجربه، نمودارهای بازار را بررسی و متناسب با آن نظر خودش را ارائه میکند. این نوع از آنالیز Signal به سیگنال دستی معروف است.
اطلاعات بازار رمز ارزها به صورت دائمی در حال تغییر است و برای ارائه تحلیل کلی و به روز، کار تحلیلگران مقداری دشوار است. به همین منظور، عده ای از تریدرهای با تجربه و برنامه نویسان، ربات هایی نوشته اند که میتواند بر اساس اطلاعات موجود، تحلیلی نزدیک به نظر برنامه نویسان خود ارائه کند.
ورودی ربات ها، اطلاعات خام، مانند داده های جداول است و خروجی آن ها، تحلیل از شرایط روز و همچنین پیشبینی از شرایط آینده است. همگی این ربات ها بر اساس نظر و سلیقه برنامه نویسان و سازندگان خود، کار میکنند. بدیهی است که خروجی آن ها، همیشه همان چیزی نباشد که در آینده رخ میدهد.
جالب است بدانید که برخی از ربات ها به فناوری تشخیص معنا و احساس کلمات مجهز هستند؛ یعنی بر فرض مثال اگر شخصیت های تاثیر گذار در بازار ارزهای دیجیتال مانند ایلان ماسک، توییتی با بار معنایی مثبت در مورد بیت کوین منتشر کند، این ربات ها آن پیام را دریافت، تحلیل و احتمالا با نتیجه ای به صورت «افزایش احتمالی قیمت بیت کوین» ثبت میکنند.
یک مزیت مهم استفاده از ربات های تحلیلی این است که آن ها برخلاف انسان ها احساساتی ندارند که در آنالیز وضعیت، روی خروجی تاثیر بگذارد. به صورت کلی استفاده از هیچ رباتی به عنوان مرجع و منبع تصمیمات در معامله توصیه نمیشود. اطلاعات مربوط به تکنولوژی بازار کریپتو را میتوانید در برترین کانال های تلگرامی ارز دیجیتال بیابید.
نتیجه گیری
سیگنال ارز دیجیتال، نشانی و علامتی است که به معامله گران بازار رمز ارزها میتواند کمک کند تا تصمیم بهتری بگیرند. برای درک این علائم، نیاز به یادگیری دانش مربوط به تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است. در این بازار مهیج، عده ای که دانش تحلیل بازار را دارند، این علائم را آنالیز میکنند و نتیجه را به صورت رایگان منتشر میکنند یا به طریق مختلف میفروشند. استفاده از اطلاعات تحلیلگران میتواند به تریدرها کمک کند؛ اما در بلند مدت استفاده از سیگنال به هیچ وجه توصیه نمیشود.
سوالات متداول
سیگنال (Signal) ارز دیجیتال چیست؟
به هر نشانهای که به معامله گران ارزهای دیجیتال، در تصمیم گیری بهتر درمورد خرید، فروش یا نگه داری رمز ارزها کمک کند، سیگنال ارز دیجیتال میگویند.
چند نوع سیگنال ارز دیجیتال وجود دارد و کدامیک از آنها، اثر بیشتری دارد؟
سیگنال تکنیکال و فاندامنتال دو نوع Signal ارز دیجیتال است؛ اثرگذاری هر دو نوع در شرایط مختلف، با هم متفاوت است.
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
مطمئناً برای همه افراد فعال در بازار سرمایه یک معامله گر موفق شدن، آرزویی همیشگی و آرمانی است. اینکه پول شما از طریق سرمایه گذاری هایی که انجام میدهید برای شما کسب درآمد کند، بسیار جذاب است؛ اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه گذاری دیگر همانطور که از ظرفیتهایی برای رشد برخوردار است، امکان شکست هم دارد. بهاینترتیب با توجه به شرایط حاکم بر بازار سرمایه، معامله گران آن را به دو دسته اصلی تقسیم میکنند؛ معامله گر خوب و معامله گر بد.
در این مقاله به ارائه راهکارهایی برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب میپردازیم و در خلال آن به تفاوتهای میان این دو معاملهگر اشاره میکنیم.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
اگر نمودار یک سهم را به دو معاملهگر نشان دهیم، ممکن است یکی پتانسیل زیادی را برای خرید ببیند و دیگری به همان اندازه پتانسیل بالقوه فروش را پیشبینی کند. حتی اگر هر دو معامله گر در یک خانواده بزرگ شده باشند، آموزشهای کاملاً یکسانی دیده باشند، سیستم معاملاتی و قوانین یکسانی را در سرمایهگذاریهای خود به کار ببرند، درنهایت نتیجه متفاوتی کسب خواهند کرد!
دلیل اصلی این امر، ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی معاملاتی متفاوت هر فرد است که موجب میشود هر معامله گر به شیوه متفاوتی فکر کند و تصمیم بگیرد. یکی از این دو فرد ممکن است بیشازاندازه حریص یا ترسو باشد و سود بهدستآمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند. این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و درنتیجه سود بیشتری ببرد. اینکه یک شخص چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی وی و نتیجه حاصل از آن دارد. بر این اساس میتوان دو مدل از معامله گران را از یکدیگر تفکیک کرده و به تعریف هر یک پرداخت:
- معامله گر خوب: کسی است که بهروشهای آموختهشده و مورداستفاده قبل احترام گذاشته و به آن پایبند باشد.
- معامله گر بد: کسی است که قدرت کنترل احساسات خود را نداشته و به خود اجازه خرید و فروش بیپروا میدهد.
ویژگی های یک معامله گر خوب
در این بخش به ۵ ویژگی که یک معامله گر خوب و موفق باید داشته باشد می پردازیم:
استراتژی معاملاتی شخصی
استراتژی معاملاتی، یک سری قوانین نوشته شده است که ورود به سرمایه گذاری، خروج از آن و معیارهای مدیریت سرمایه را مشخص کرده؛ بنابراین آموزش حرف اول را میزند. فراگیری مهارتهای مختلف ازجمله تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، مهارتهای فردی و بررسی دیدگاههای فعالان تجربی بازار، به کسب نتیجه خوب از بازار بورس کمک بسزایی میکند. یک معاملهگر خوب علاوه بر فراگیری مهارتهای موردنیاز، بهروزرسانی اطلاعات را اولویت قرار داده و آموزش را بهطور مستمر دنبال میکند. به طورکلی استراتژی معاملاتی باید شخصی باشد چراکه بازار گاهی بیثبات میشود و برخی از معامله گران استراتژیهای پرخطری پیادهسازی میکنند که میتواند برای شما گزینه مناسبی نباشد؛ بنابراین هنگام کپیبرداری از استراتژی معاملاتی معامله گران دیگر، لازم است پایه و اساس آن سنجیده شود و از جنبه مدیرت ریسک هم موردبررسی قرار گیرد. همچنین، تغییر دائم استراتژی معاملاتی و عدم ثبات در آن بسیار اشتباه است. معامله گر خوب یک روال و طرز فکر خاص را دنبال میکند.
مدیریت سرمایه
عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه، مشکل بسیاری از معامله گران است و همواره باید به این نکته توجه کرد که بهاندازه توان، ریسک کرد. مدیریت ریسک برای تبدیلشدن فرد به یک معاملهگر خوب و طول عمر کاری وی بسیار حائز اهمیت است. در مدیریت سرمایه علاوه بر میزان مناسب حجم معاملات و بهکارگیری حد زیان، توجه به این سه نکته اساسی ضروری است: کاهش ریسک؛ از بین بردن ریسک؛ حفظ سود کسبشده.
برای مثال، افرادی هستند كه در يك معامله خاص وارد سود بسيار بالايي شدهاند؛ اما درنهایت علیرغم قرار داشتن در یک سود بالا، معامله خود را باتحمل زیان بستهاند. درواقع به دلیل عدم رعایت یکی از مؤلفههای مدیریت سرمایه یعنی حفظ سود کسبشده با چنین زیانی مواجه شدهاند که در علم روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» گفته میشود.
روانشناسی معامله گری
توانایی روانشناختی، بیتردید مهمترین عاملی است که برای تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتاری در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار، عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگبینی و امیدواری را در برمیگیرند. اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید هرگز نمیتوانید آموختهها و تجربیات خود در بازار را بکار ببرید. افراد زیادی هستند که علیرغم کسب دانایی کافی و مناسب معاملهگری در بازار سرمایه، نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی بکار گیرند. مشکل این دسته از افراد عدم کنترل درونی است، درحالیکه این مهم نقش بسزایی در بهبود کارایی معاملاتی افراد ایفاء میکند. بدون شک عواطف و احساسات در این کسبوکار میتواند یکی از تفاوتهای کلیدی بین معامله گران موفق و اخراجی باشد.
نظم و صبر
دو مهارت نظم و صبر در فرآیند تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و داشتن معاملات مستمر و موفق اهمیت بسزایی دارند. نظم باید خودساخته و خودخواسته باشد و اعتمادبهنفس را از معامله گر طلب کند. به این منظور برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیم گیر خود را تا جایی که به یک ویژگی درونی تبدیل گردد پرورش داد. معاملهگر منظم و صبور کار خود را با رغبت انجام میدهد و مسئولیت کارهای خود را میپذیرد. به تمام جزئیات دقت کرده و از هر فرصتی برای بهتر شدن بهره میگیرد. او با شکست دلسرد نشده و آن را جزئی از زندگی میداند. برنده شدن در دنیای معاملات بهرهمندی از بهترین فرصتهای معاملاتی نیست، بلکه برنده شدن شما بسته به چگونه بازی کردن کارتهایی دارد که اکنون در اختیار دارید.
معامله گری؛ یک کسب و کار
چنانچه به معاملهگری بهعنوان یک تفریح نگاه کنید، درآمد آن هم مثل تفریح خواهد بود. حرفه معامله گری چه پارهوقت و چه تماموقت، یک کسبوکار جدی است و بایستی با جدیت آن را دنبال کرد. معامله گران موفق همواره معاملهگری را یک شغل و کسبوکار میدانند، استراتژیهای مشخصی برای مدیریت زمان و سرمایه دارند و درعینحال اراده قوی برای کنترل رفتار خود دارند. این یک واقعیت است که معامله گر میتواند بدون داشتن رئیس و همکار، هر طور که دوست دارد، زمان کاری خود را تعریف کند، اما بایستی ساعات کاری منظم و از قبل تعریفشدهای داشته باشد. زمانی که کار کردن با تفریح تفاوتی نداشته باشد، اخراج شدن از حرفه معامله گری هم قابلدرک نخواهد بود. کسب مهارت، تجربه و ثبات از پیشنیازهای اساسی برای معامله گر تماموقت است.
سخن آخر
بنابر موارد ذکرشده، معاملهگر خوب شدن و داشتن معاملات موفق و مستمر در هر بازاری نیاز به تلاش فراوان دارد. قدم اول در این زمینه آموزش و کسب مهارت است. داشتن یک استراتژی مشخص و پایبند بودن به آن از ضروریات معاملهگری است و از این شاخه به آن شاخه شدن نتیجهای جز ضرر به همراه نخواهد داشت. در بازار سرمایه، داشتن نظم و صبر در کنار مدیریت سرمایه و ریسک، برای معامله گر خوب شدن و طول عمر یک فرق معامله گر با تحلیلگر معاملهگر بسیار حائز اهمیت است. عواطف و احساسات در معاملهگری نقش بسیار حساسی را بر عهده دارد؛ بنابراین توانایی کنترل احساسات و تسلط بر ذهن مهمترین شاخص یک معامله گر خوب است.
بازار فارکس و انواع تحلیل مؤثر در آن/ تحلیل تکنیکال یا اخبار؛ مسئله این است؟
کارشناس بازارهای مالی درباره نحوه تحلیل در بازار فارکس توضیحاتی را ارائه کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از تحلیل بازار؛ کارشناس بازارهای مالی درباره نحوه تحلیل در بازار فارکس توضیحاتی را ارائه کرد.
در گفتگوی تفصیلی با آسو اشنویی معامله گر و تحلیلگر بازار فارکس و انس جهانی به ویژگی ترید پرداختیم:
*یک تریدر موفق در بازار فارکس باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
ابتدا باید بررسی کرد که بازار فارکس چیست. بازار فارکس، بزرگترین بازار مالی نیاست و همانگونه که از نام آن پیداست، بزرگان سرمایه دنیا در آن حضور دارند و به همین دلیل، ترید کردن و افزایش سرمایه در آن سخت است و همین مسئله سبب شده است بالای ۹۰ درصد افرادی که وارد بازار مالی سنگینی میشوند، متضرر باشند و درصد خیلی کمی بعد از چندین سال، سرمایه اصلی خود را خارج کنند بنابراین، اینکه یک تریدر و یا یک تحلیلگر میخواهد در این بازار باشد، باید چند اصل را داشته باشد.
تحلیلگری کمی سادهتر از تریدر بودن است چراکه وی مطالب را بررسی و ارائه میکند، ولی در نهایت، کسی که در این بازار استرس میکشد و هیجانات را در آن حس میکند و میتواند متضرر باشد، یک معاملهگر است. ما باید در بازار فارکس که مانند همه بازارهای کوچک شده دیگر است، حساستر و وسواسگونهتر نگاه کنیم. برخی از معاملهگران ادعا میکنند که با تحلیلهای تکنیکال و بنیادی سود خوبی به دست میآورند، اما این ادعا درست نیست. قبل از هر چیزی، معاملهگران باید تحلیل تکنیکال را به خوبی بلد باشند، در کنار آن مدیریت سرمایه و روانشناسی بازار را فرا بگیرند. این سه اصل، «لبه» نامیده میشوند و اگر آنها را با دایرههایی رسم کنیم که فضای مشترکی با یکدیگر داشته باشند، فضای مشترک بین این سه دایره، همان لبه معاملاتی است.
بین این سه اصل تحلیل تکنیکال بسیار مهم است چراکه شما با توجه به این نوع تحلیل میتوانید نقاط مورد نظر برای خرید و فروش را به دست آورید گرچه این کار به آسانی گفتن آن نیست و بسیار سخت است. حتما همه ما شنیدهایم که هر فردی که در این بازار بوده و یا در آن کار کرده است، واژه مدیریت سرمایه را شنیده است، اما به صورت ریز اگر بخواهیم در این باره حرف بزنیم، مدیریت سرمایه شامل چند بخش میشود که یکی از آنها شامل استراتژی معاملاتی میشود؛ اینکه ما بخواهیم با چه روش معاملاتی وارد یک معامله شویم، چگونه حجم معاملاتی خود را تعیین کنیم، حد ضررمان را کجا بگذاریم و . ، ما باید برای همه این مسائل یک سیستم معاملاتی تعیین کنیم و سیستم معاملاتی ما تحلیل تکنیکال است که سرمایهگذاران با توجه به آن سیستمی که قصد دارند در آن ترید کنند، آن را مورد آزمایش قرار دهند و این آزمایش به تریدرها خواهد گفت که این سیستم آیا آنها را متضرر خواهد کرد یا سود برای آنها رقم خواهد زد. این آزمایش تعداد معامله متضرر شده پشت سر هم، تعداد معاملات سودده، ریسکهای هفتهای و دیگر موارد را نشان خواهد داد.
نکته حائز اهمیت این است که برای هر سیستمی مشکلاتی پیش خواهد آمد و سیستم در مقطعی از بازار برای سرمایهگذاران ضرر به همراه خواهد داشت. اگر کسی که سیستم را پایهریزی کرده است، میتواند آن سیستم سرمایهگذاری را تغییرات کوچکی دهد که به موفقیت وی کمک کند.
*به نظر شما بهترین استراتژی سرمایهگذاری در بازار فارکس چیست؟
ما هیچوقت نمیتوانیم بگوییم که یک استراتژی سرمایهگذاری بهترین روش است. یک تحلیلگر خوب، تحلیلگری است که نسبت به بیشترین سیستمهای معاملاتی و استراتژیهای سرمایهگذاری آگاه باشد. به عنوان مثال، ما میتوانیم از پرایس اکشن استفاده کنیم، اما پرایساکشن هیچ سیگنالی برای سرمایهگذاری ندارد یا در کنار آن از روش الیوت استفاده میکنیم و باز هم میبینیم پاسخی نمیبینیم بنابراین، از اندیکاتورها استفاده میکنیم. اندیکاتورها هم به دروغهای بازار مشهور هستند چراکه اگر تحلیلگر یا تریدر هوشیار نباشد، این اندیکاتورها میتوانند فریبشان بدهند بنابراین، نمیتوان گفت بهترین سیستم، یک سیستم منحصر به فرد است.
بنا بر تجربه شخصی خودم که بیشترین سیستمها را امتحان کردهام، میتوانم بگویم که اندیکاتور ایچیموتو میتواند به سرمایهگذارانی که صرفا تکنیکالیست هستند، کمک کند. نکته مهمی که وجود دارد این است که ۹۰ درصد تحلیلگران داخلی حالت استاندارد چارت را بلد نیستند و نمیتوانند مقیاس درست را به دست آورند و نکتهای که در استفاده از الگوها بسیار مهم است، حالت استاندارد چارت است.
*منظورتان از حالت استاندارد چیست؟
نموداری که ما از آن در معاملات فارکس استفاده میکنیم، زوم و آنزوم میشود که کشیدگی دارد و در همه این موارد، میتوان یک الگو را به دست آورد و متأسفانه، بیشتر تحلیلگران آن چیزی را که در چارت معاملاتی میخواهند میبینند؛ نه آن چیزی که واقعا چارت نشان میدهد چراکه نمیتوانند حالت استاندارد چارت را به دست آورند. این حالت استاندارد از فرمولهای ریاضی به دست میآید. اگر بخواهم شخصی چارت معاملات فارکس را از نظر تکنیکال بررسی کنم، از روش ایچیموکو استفاده میکنم که از زمان یک ثانیه تا هفتگی پاسخگوی تحلیل از بازار فارکس است.
*ترکیب ایچیموکو با کدام استراتژی بیشتر جوابگوست؟
ترکیب ایچیموکو با پرایس اکشن، ترکیب خوبی است که همراه با آن باید واگراییها مورد استفاده قرار گیرد مانند واگرایی مخفی که حالت بازگشتی دارد. روشهای زیادی وجود دارد که هر کسی میتواند با روحیات خود از آنها استفاده کند و در این میان، برخی از معاملهگران در بازار هستند که مدام علاقه به خرید و فروش هستند، اما برخی هم منتظر یک پوزیشن خوب هستند تا به جای سود یک و دو دلاری، به دنبال سودهای کلان هستند که ایچیموکو میتواند تمامی این سود و زیانها را پوشش دهد.
جیمز سیمونز، یکی از ریاضیدانان برجسته هاروارد به این نتیجه رسیده است که ریاضیات میتواند در این مدل معاملات کمک کند و دریافت که با تابعسازی و مشتقگیری و همچنین، زیرمجموعهها میتوان این کار را انجام داد که بهتر از تحلیل تکنیکال بتواند جوابگو باشد، اما ممکن است چندین روز و یا حتی چندین ماه صبر کرد تا یک سود چشمگیر از این روش به دست آورد.
*آیا نئوویوها بهترین ابزاری است که میتوان این روزها از آن استفاده کرد؟
هر کسی که ادعای بهترین بودن یک ابزار را در معاملات میکند، ممکن است نشانگر این باشد که چیزی از آن نمیداند زیرا اگر کسی به بازار واقف باشد، میداند که هیچ بهترینی وجود ندارد و این ابزار میتواند برای یک نفر بهترین باشد؛ نه برای دیگران.
*آیا حجم پول استفاده شده در انس بیشتر از سایر دیگر جفتارزهاست؟
این مقوله هم به سیستمها مربوط است که آزمایشهای پشتیبانی میتواند تعیین کند که آینده میتواند تا چه میزان شبیه به آن آزمایش باشد. وقتی جفتارزها نوسان میدهند، سود و زیان کمتری دارند و وقتی نوسان دارد، یک پیپ نوسان این جفتارز نسبت به انس سود و ضرر کمتری دارد و به همین دلیل، نمیتوان گفت که برای معامله حتما باید n دلار داشت چراکه همه این مسائل به میزان سود و ضرر آن بازمیگردد.
مشکلی که پولهای کوچک دارند، این است که راحتتر کال میشوند و ترید با آنها سختتر است. چون سودهای این نوع پولها کم است، معاملهگر وسوسه میشود تا بیشتر ریسک کند و نتواند سرمایه خود را مدیریت کند و ریسک بیشتر با از دست دادن پول برابر است. ۹۰ درصد مواقع پول بیشتری از معاملهگران گرفته میشود، اما گاهی اوقات میتوان ریسک را بالا برد.
وقتی یک سیستم موجود است که دراو داون آن عدد بزرگی نیست، و تعداد معاملاتی که ضررده میشوند به صورت متوالی زیاد نیست، در این مواقع میتوانیم ریسک را بالا ببریم و همیشه به این صورت نیست که ریسک بالاتر منجر به ضرر بیشتر شود.
*راهکار شما برای افرادی که ضرر آنها بیشتر از سودشان است، چیست؟ فرق معامله گر با تحلیلگر
وقتی ما وارد یک ترید میشویم، سه گزینه داریم که حتما باید رعایت شوند: حد ضرر، حد سود و حد زمانی. وقتی شما وارد یک ترید میشوید، با توجه به ریسک و ریواردی که در نظر گرفتهاید، تصمیمگیری کنید. به عنوان مثال وقتی انس را با هزار و ۸۰۰ دلار خریداری میکنید، برای چه عددی آن را خریداری میکنید و حد ضرر آن چه عددی است؟ به عنوان مثال حد سود آن را هزار و ۸۰۲ میگذاریم وحد ضرر آن را هزار و ۷۹۹ میگذاریم. زمانی که این ترید به میزان ضرر در نظر گرفته رسید، شما باید از آن خارج شوید. حد ضرر مهمترین دوست یک تریدر است و اگر این دوست را در بازار نداشته باشیم، نابود خواهیم شد.
معاملهگران قرار نیست بعد از یک ضرر با بازار فارکس خداحافظی کنند و به معامله خواهند پرداخت بنابراین، صبر کردن برای جبران شدن ضرر جایز نیست. البته، هیچ تریدی به ترید دیگر ربطی ندارد و نمیتوان هر ضرر را با تریدهای بعدی جبران کرد. میزان سود ما در آینده برآیندی است که به دست میآوریم.
*کسانی که با پول کم وارد بازار فارکس میشوند، تا چند دلار ضرر با مشکل مواجه نخواهند شد؟
وقتی ما وارد یک میزان ریسک میشویم، میزان ریسک و ریوارد در نظر گرفته شده را برای تعداد معاملاتی مشخص در نظر میگیریم. وقتی ما این کار را میکنیم، یکی از مزایای آن این است که میزان مشخصی سرمایه گذاشتهایم و قرار نیست بیشتر از آن میزان ضرر کنیم و مزیت بعدی آن این است که ما مدیریت سرمایه درستی برای بازدهی داشتهایم. این مدیریت سرمایه سبب میشود سرمایهگذاران در هر معامله ریسک خود را خیلی پایین بیاورند و اگر آن معامله ضرر داشت، در معامله بعدی میتوان آن ضرر را جبران کرد.
به عنوان مثال، ما ۵۰ دلار را در ۲۰ معامله تقسیم میکنیم که در هر معامله حدود ۲.۵ دلار ضرر میکنیم بنابراین برای جبران ضررها تقریبا باید ۳.۵ دلار سود کنیم و زمانی که نزدیک به حد ضرر هستیم، میتوانیم حجم بیشتری را بگذاریمف اما وقتی ۲.۵ دلار با حد ضرر فاصله داریم، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم یعنی یک واحد را میتوان معامله کرد، اما هنگامی که فاصله با حد ضرر بسیار کم است، تعداد واحدهای بیشتری میتوان معامله کرد. در این روش حد ضرر مشخص است و معاملهگر با توجه به فاصلهای که تا حد ضرر دارد، میتواند حجم را مچ کرد.
*آیا باید بعد از اینکه دقیقا به حد ضرر رسیدیم، معاملات خود را ببندیم؟
در اینجا توصیه به بستن معاملات نمیشود چون هم حد ضرر و هم حد سود داریم، وقتی به عنوان مثال حد ضرر من نیم دلار و حد سود من یک یا سه دلار است، ترجیح میدهم حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد تریدم را ببندم ۲۰ درصد باقی برای حد سود باقی بماند و ایرادی ندارد.
*یک نوع استراتژی وجود دارد که در کف و سقفهای قله خرید و فروش میکند و در این استراتژی بالای خط روند کیجون و تنکان قرار بگیرد. آیا در این روش بازار صعودی میشود؟
اگر روند بالای تنکان و یا بالای چیکو قرار بگیرد، صعودی میشود اما این استراتژی برای تشخیص روند استفاده میشود و نمیتوان از آن سیگنال گرفت. برای تشخیص سیگنال در اندیکاتور ایچیموکو راههای دیگری وجود دارد.
*چند راه از راههای دریافت سیگنال توسط اندیکاتور ایچیموکو چیست؟
وقتی بتوان تشخیص داد که ارزها در این روش به کدام سمت حرکت میکند، میتوان سیگنالهای به موقع دریافت کرد.
همه اندیکاتورها با کندلها حرکت میکنند و پرایس اکشن هم یک نوع بررسی قیمتی است؛ به عبارت دیگر، همه چیز با قیمت پیشبینی میشود چراکه همه چیز در قیمتها خلاصه میشود پس تنها دانستن قیمت کافی است، اما اندیکاتورها بررسی را برای ما راحتتر میکنند و اندیکاتورها میتوانند مشخص کنند که یک سهم قرار است به کجا حرکت کند. داو هم گفته است قیمتها تا زمانی که اخطار قطعی برگشت دریافت نکنند، به مسیر خودشان ادامه میدهند و با توجه به همین اصل، ما دنبال اخطارها در بازار هستیم.
*به نظر ترکیب خط روند کانال در ایچیموکو و پرایس اکشن ترکیب خوبی است؟
خط روند مهمترین جزو تحلیل است که نشاندهنده روند است.
*برای خرید و فروش آبشده جهانی راهکارها چیست؟
آبشده طلای عیار ۱۷ یا ۷۰۵ است که مختص ایران است و بین خود طلافروشان مرسوم است و چند سالی است که مردم عادی هم وارد این بازار شدهاند و آن را به عنوان پسانداز و یا سرمایه، معامله میکنند. اخیرا، این مسئله هم قانونی شده است و هر کسی میتواند آبشده طلا را خرید و فروش کند. به تازگی خبرهایی منتشر شده است که به طلافروشان اجازه داده میشود تا این کالا از طریق سایتهای اینترنتی در دسترس افراد قرار گیرد، اما کسی که این کار را انجام میدهد، طلا را برای ترید کردن معامله میکند؛ نه به منظور سرمایهگذاری.
*قیمت طلای داخلی را در سالهای آینده چگونه پیشبینی میکنید؟
بهتر است طلای داخلی را پیشبینی نکنیم چراکه این کالا متأثر از برخی فعالیتهای سیاسی است که در حال حاضر هم قرار نیست پایینتر بیاید. طلای داخلی ما دو عامل دارد که یکی دلار و دیگری انس طلای جهانی است، اما انس جهانی کمی متفاوت است و میتواند سقف قبلی خودش را بزند و از جهتی کف ۵۴۰ را دارد که در سالهای آینده میتواند به میزان زیادی رشد قیمت داشته باشد و تا ۲ هزار و ۵۰۰ دلار و تا ۴ هزار دلار میتواند صعود داشته باشد.
*طلای جهانی بیشتر تابع چه مسائلی است؟
طلای جهانی بیشتر تابع اقتصاد آمریکاست چون بزرگترین حامی آن بانک فدرال رزرو آمریکاست؛ البته، این کالا تابع بسیاری مسائل دیگر از جمله جنگ نیز هست چراکه یک کالای امن محسوب میشود و اوضاع جهانی اگر به سمتی کشیده شود که جنگی در آن اتفاق بیفتد و یا باعث شیوع بیماری جدیدی باشد، میتواند قیمت انس را تا حد زیادی بالا ببرد.
*تفاوت تحلیل فاندامنتال و اخبار چیست؟
تحلیل فاندامنتال، تحلیل بنیادی است، اما اخبار متفاوت است. اخبار همیشه روی همه بازارها تأثیر میگذارند و اگر کسی بتواند اخبار را پیشبینی کند، میتواند از اخبار هم استفاده کند، اما اگر ما به سرعت قبلی خودمان بازگردیم بازار بازاری است که بزرگان جهان در آن حضور دارند و ای بزرگان بازار قبل از اینکه اخبار منتشر شوند، معامله خود را انجام میدهند. به نظر من، تحلیلگری که به اخبار توجهی نداشته باشد و از سه عامل حد سود، حد ضرر و حد زمانی را انظیم کند، در زمان پخش اخبار هم ضرر نمیکند. کسی که حد ضرر نداشته باشد، در زمان پخش اخبار بیشترین ضرر را میبیند.
اخبار باعث ایجاد هیجانات در بازار میشود و در زمان این هیجانات هم سود و هم ضرر کردهایم، اما ۹۰ درصد از معاملهگران در زمان هیجان ضرر کردهایم.
اخبار اغلب مواقع پیشخور میشوند. کسانی که میتوانند اخبار را تحلیل کنند، تأثیراتی را روی چارت میبینند و در نهایت با توجه به چارت به معامله میپردازند و با اخبار این کار را انجام نمیدهند. معمولا، اخبار پشت قیمت است، اما دلیل اینکه خیلی به این اخبار توجه میشود و تحلیل تکنیکال نادیده گرفته میشود، این است که معاملهگران نمیدانند چگونه تکنیکال تحلیل کنند.
7 اشتباه رایج معامله گران(تریدرها) در تحلیل های تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین روش های تحلیل بازارهای مالی است. از تحلیل های تکنیکال می توان در هر بازار مالی اعم از سهام، فارکس، طلا یا ارزهای رمزنگاری استفاده کرد.
اگر چه درک مفاهیم اساسی تجزیه و تحلیل های تکنیکال نسبتا آسان است، اما تسلط بر آن یک هنر سخت و دشوار است. وقتی مهارت جدیدی یاد می گیرید، طبیعی است که در این مسیر اشتباهات زیادی را مرتکب شوید. این اشتباهات می تواند در مورد بازار مبادلات و سرمایه گذاری بسیار مضر باشد. اگر مراقب نباشید و از اشتباهات خود درس نگیرید، با خطر از دست دادن بخش قابل توجهی از سرمایه خود مواجه خواهید شد. درس گرفتن از اشتباهات عالی است، اما اجتناب از آنها تا حد ممکن بسیار بهتر است.
در اینجا به برخی از رایج ترین اشتباهات در تحلیل های تکنیکال می پردازیم. اگر تازه کار هستید پیشنهاد می کنیم که حتما مقالات ما را در مورد این که تحلیل تکنیکال چیست و 5 شاخص مهم در تحلیل های تکنیکال حتما مطالعه نمایید.
اما رایج ترین اشتباهاتی که مبتدیان در تحلیل های تکنیکال مرتکب می شوند، چه هستند؟
1- کم نکردن ضررها
اجازه بدهید با یک نقل قول از یک تاجر معروف به نام اِد سیکودا شروع کنیم:
عناصر تجارت موفق عبارتند از: 1) کاهش ضرر، 2) کاهش ضرر، 3) کاهش ضرر. اگر بتوانید این سه قانون را رعایت کنید، ممکن است شانس موفق شدن را داشته باشید.
این کار به نظر ساده می رسد، اما تاکید بر آن همیشه ضروری است. وقتی صحبت از تجارت و سرمایه گذاری است، حفظ سرمایه باید همیشه اولویت شماره یک شما باشد.
وارد شدن به دنیای تجارت می تواند عواقب هولناکی داشته باشد. رویکرد مهمی که باید برای شروع در ذهن داشته باشید این است: “اولین قدم برنده شدن نیست، بازنده نبودن است.” به همین دلیل است که شروع با مقادیر کمتر و کوچکتر مناسب تر است و یا حتی برای شروع از پول واقعی استفاده نکردن بهتر است. بنابراین توصیه می شود که ابتدا از پلتفرم هایی که بازار مبادلات ارزهای رمزنگاری را شبیه سازی می کنند، استفاده کنید.
انجام تنظیمات بر اساس حد ضرر(stop-loss)، حداقل کار عقلانی است که باید انجام داد. اینجاست که شما ریسک خود را کاهش می دهید و اشتباه خود را در آن مبادله می پذیرید. اگر این استراتژی را در مبادلات خود به کار نبرید، به احتمال زیاد در دراز مدت عملکرد مناسبی نخواهید داشت. یک معامله نامناسب و بد، در صورتی که موضع خود را نگه دارید و امید به بهبود بازار داشته باشید، می تواند تمام دارایی شما را از بین ببرد.
2) بیش از حد معامله کردن
وقتی یک معامله گر فعال هستید، اشتباه بزرگ این است که فکر کنید باید همیشه در حال مبادله کردن باشید. مبادله کردن شامل انجام تحلیل های تکنیکال و منظر ماندن است. برای استفاده از برخی استراتژی های مبادلاتی ممکن است لازم باشد به مدت طولانی صبر کنید تا یک سیگنال قابل اعتماد برای ورود به بازار دریافت کنید. برخی معامله کنندگان ممکن است در سال کمتر از سه معامله انجام دهند و هنوز هم بازده سرمایه بالایی داشته باشند.
جسی لیورمور، یکی از معامله گران پیشگام در زمینه معاملات روزانه میگوید:
پول با منتظر ماندن زیاد می شود نه مبادله کردن.
سعی کنید از ورود به بازار صرفا به این دلیل که باید همیشه و هر روز معامله انجام دهید، پرهیز نمایید. در حقیقت در بعضی از شرایط بازار، هیچ کاری انجام ندادن سود بیشتری دارد. باید منتظر فرصت مناسب برای ورود ماند. به این ترتیب سرمایه خود را حفظ کرده اید و آماده استفاده از فرصت های خوب برای کسب سود هستید. این را نیز در نظر داشته باشید که این فرصت ها باز هم برمی گردند و فقط باید منتظر آنها باشید.
اشتباهات معاملاتی مشابه در بازه های زمانی کوتاه اتفاق می افتند. تحلیل های انجام شده در بازه های زمانی بلند به طور کلی قابل اعتماد تر از تحلیل های صورت گرفته در بازه های زمانی کوتاه مدت هستند. هر چند بسیاری از معامله گران روزانه در کوتاه مدت سود کسب می کنند، اما مبادلات در بازه های زمانی کوتاه مدت، معمولا نسبت ریسک به پاداش بدی را به همراه دارد. این کار به عنوان یک استراتژی تجاری پر ریسک، مطمئنا برای مبتدیان توصیه نمی شود.
3) انجام مبادلات با هدف جبران کردن
آنچه در بین معامله گران مبتدی بسیار رایج به نظر می رسد، تلاش برای جبران سریع ضرر قابل توجهی است که با آن مواجه شده اند. این همان چیزی است که معاملات انتقام جویانه نام دارد. فرقی نمی کند که شما می خواهید یک تحلیلگر تکنیکال، یک معامله گر روزانه یا یک تاجر باشید. اجتناب از تصمیمات احساسی و عاطفی بسیار مهم است.
زمانی که همه چیز خوب پیش می رود یا حتی زمانی که اشتباهات کوچکی انجام داده اید، آرام ماندن راحت است. اما آیا وقتی همه چیز اشتباه است و برخلاف استراتژی شما، باز هم می توانید آرام باشید؟ آیا می توانید به برنامه ریزی تجاری خود، حتی زمانی که همه چیز در خطر است، پایبند باشید؟
در تجزیه و تحلیل تکنیکال به کلمه تجزیه و تحلیل توجه کنید. طبیعتا این کلمه به معنای رویکرد تحلیلی بازار است. بنابراین چرا می خواهید در چنین چارچوبی تصمیمات عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر می خواهید در بین بهترین معامله گران قرار بگیرید، باید حتی بعد از بزرگترین اشتباهات، آرام باشید. از تصمیمات احساسی و عاطفی خودداری کنید و تمرکز خود را بر حفظ ذهنیت منطقی و تحلیلی قرار دهید.
انجام معاملات بلافاصله پس از دریافت ضررهای بزرگ، معمولا منجر به ضررهای بیشتر می شود. به همین دلیل برخی معامله گران ممکن است پس از ضررهای بزرگ، مدتی دیگر معامله انجام ندهند. به این ترتیب، آنها می توانند با یک شروع جدید و با یک ذهن روشن به بازار برگردند.
4) سرسخت بودن در تغییر نظر
اگر می خواهید یک معامله گر یا اصطلاحا تریدر موفقی باشید، از تغییر نظر و تغییر موضع خود نترسید. شرایط بازار ممکن است به سرعت تغییر کند و این تغییر مطمئنا رخ خواهد داد. وظیفه شما به عنوان یک معامله گر این است که این تغییرات را بشناسید و با آنها سازگار شوید. یک استراتژی که می تواند در یک شرایط خاص بازار به خوبی عمل کند، ممکن است در سایر شرایط عملکرد درستی نداشته باشد.
پُل تئودور جونز، تاجر افسانه ای، در مورد مواضع خود می گوید:
هر روز صبح فرض می کنم که همه مواضع و موقعیت های من اشتباه است.
این که جانب مخالف استدلال ها و مواضع خود را نیز در نظر بگیرید و بررسی نمایید کار بسیار درستی است. زیرا به این ترتیب نقاط ضعف احتمالی آنها را نیز متوجه می شوید. به این ترتیب تئوری های سرمایه گذاری و تصمیمات شما می توانند جامع تر باشند.
این استدلال خود نکته دیگری را نیز به همراه دارد: تعصبات شناختی. متعصب بودن می تواند به شدت بر تصمیم گیری ها، قضاوت ها و محدوده حدس و گمان ها و احتمالات شما موثر باشد. باید تاثیر تعصبات را بر تصمیم گیری های خود به حداقل برسانید تا به این ترتیب پیامدهای این تعصبات را به طور موثری کاهش دهید.
5) نادیده گرفتن شرایط بحرانی و نوسانات شدید بازار
در بازار ارزهای رمزنگاری مواقعی وجود دارند که پیش بینی قیمت با استفاده از تحلیل های تکنیکال کمتر قابل اعتماد است. این شرایط می تواند نشان دهنده شرایط بحرانی یا نوسانات شدید بازار باشد که در اثر احساسات یا روندهای روانی به یک جهت رانده شده است. در کل باید گفت که روند بازار از طریق عرضه و تقاضا هدایت می شود و ممکن است در مواقعی با شدت گرفتن به یک سمت، نامتعادل شود.
مثلا شما در حال استفاده از شاخص قدرت نسبی(RSI) هستید. به طور کلی زمانی که RSI کمتر از 30 باشد نشان دهنده این است که بازار در شرایط فروش بیش از حد قرار گرفته است. آیا این بدان معنی خواهد بود که زمانی که مقدار RSI کمتر از 30 قرار دارد، باید سریع خرید کرد؟ قطعا خیر. این در درجه اول به این معنا است که روند بازار در حال حاضر در اختیار موج فروش است. به عبارت دیگر فقط نشان می دهد که فشار فروش بیشتر از فشار خرید است.
RSI می تواند در شرایط خاص بازار به سطوح بحرانی برسد. حتی ممکن است تک رقمی شود و حتی در شرایطی خاص به صفر نزدیک می شود. چنین فشار فروش عجیبی، لزوما به معنای قریب الوقوع بودن معکوس شدن روند نیست.
تصمیم گیری های کورکورانه و بر اساس شاخص ها و ابزارهای تکنیکالی که در سطوح و شرایط بحرانی قرار گرفته اند، می تواند ضررهای زیادی را به همراه داشته باشد. این امر به ویژه در هنگام رخدادهایی مثل قوی سیاه(نوسانات بسیار شدید و غیرقابل پیش بینی) که عملکرد قیمت، روندی استثنایی دارد، می تواند رخ دهد. در چنین مواقعی بازار می تواند در یک جهت حرکت کند و هیچ یک از شاخص ها و ابزارهای تکنیکال نمی توانند مانع آن شوند. به همین دلیل، مهم است که همیشه فاکتورهای دیگری را نیز در نظر بگیرید و به یک شاخص واحد اعتماد و اکتفا نکنید.
6) فراموش کردن این مهم که تحلیل های تکنیکال بر اساس احتمالات هستند
نتیجه تجزیه و تحلیل های تکنیکال قطعی نیست و با احتمالات سر و کار دارد. این بدان معنا است، بر اساس هر تعداد شاخص تکنیکال که استراتژی خود را پایه گذاری کنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار مطابق انتظار شما رفتار کند. شاید تجزیه و تحلیل شما نشان دهد که احتمال صعودی یا نزولی بودن بازار زیاد است، اما این باز هم احتمال است و هیچ قطعیتی ندارد.
هنگام تنظیم استراتژی معاملاتی خود باید این نکته مهم را حتما در نظر بگیرید. هر چقدر هم که با تجربه باشید، این که فکر کنید بازار مطابق تحلیل شما عمل خواهد کرد بسیار اشتباه است. در صورتی که اینگونه فکر کنید مسلما خود را در معرض ریسک بالا و خطر از دست دادن سرمایه قرار داده اید.
7) تقلید کورکورانه از سایر معامله گران
اگر می خواهید در کار خود استاد شوید، ضروری است که مهارت های خود را بهبود و ارتقاء دهید. این نکته در بازارهای مالی نیز صدق می کند. در حقیقت تغییرات در شرایط بازار این را یک ضرورت می داند. یکی از بهترین روش های یادگیری، پیروی و دنبال کردن تحلیلگران تکنیکال و معامله گران با تجربه است.
با این حال اگر می خواهید همیشه خوب باشید، باید نقاط قوت خود را پیدا کنید و بر اساس آنها کار کنید. می توان این را ویژگی شما نامید، چیزی که باعث می شود شما به عنوان یک معامله گر با سایرین فرق داشته باشید.
اگر با معامله گران و تجار موفق مختلف صحبت کرده باشید یا در مورد آنها خوانده باشید، متوجه می شوید که آنها استراتژی های کاملا متفاوتی دارند. در واقع ممکن است استراتژی که برای یک معامله گر کاملا کار می کند و جواب می دهد، توسط معامله گر دیگری غیر کارا محسوب شود. روش های زیادی برای کسب سود از بازار وجود دارد. شما فقط باید روش و سبکی را که برای شما بهترین است، پیدا کنید.
ورود به بازار و انجام مبادلات بر اساس تجزیه و تحلیل اشخاص دیگر ممکن است چند بار نتیجه دهد. با این حال اگر فقط کورکورانه تقلید کرده باشید و روش اصلی را درک نکنید، مطمئنا در طولانی مدت این کار جواب نخواهد داد. البته این به آن معنا نیست که نباید دیگران را دنبال کنید و از استراتژی آنها تقلید کنید، بلکه به معنای یاد گیری روش ها است. نکته مهم این است که آیا شما با استراتژی وی موافق هستید یا خیر. شما نباید کورکورانه از معامله گر دیگری پیروی کنید، حتی اگر با تجربه و معتبر باشد.
نتیجه گیری
در اینجا به برخی از اساسی ترین اشتباهاتی که هنگام استفاده از تحلیل های تکنیکال انجام می شود، اشاره کردیم. به یاد داشته باشید که تجارت و انجام معاملات آسان نیست و به طور کلی برای مهارت در آن به زمان زیادی نیاز دارید.
تبدیل شدن به معامله گر ماهری که مدام سود کسب می کند بسیار زمان بر است. این امر نیاز به تمرین های زیاد برای پالایش استراتژی های معاملاتی و یادگیری نحوه تدوین ایده های معاملاتی دارد. به این صورت می توانید نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کرده و بر سرمایه گذاری ها و معاملات خود کنترل داشته باشید.